لعنت خدا بر شما دختران و زنانی که قلب و روحو مال مردارو به تاراج میبرین وابستش میکنید باهاش زیر بارون راه میرید کافی شاپ میرید کلی ادا و اصول بعد مدتی هم میگید خوبی ولی به ما نمیخوری...
من ۳۱سیزده ساله ازدواج کردم دوسال نامزد بودم حتی باهاش سلام نکردم یه بار بهش گفتم ازت متنفرم برو برادم بود گفت که من غلط میکنم نظر بدم بعد از عروسی هم هزار بار گفتم دوست ندارم جالب اینجا خیلی عاشقم بوده خیلی گریه کرده تا منو بدست بیاره ولی دریغ از اینکه از عشق بفهمه کمکم کنید دارم دیونه میشم دوستدارم دوسش داشته باشم چون سه تا بچه دارم
منم چهار سال عقدم شوهرم نمی تونه عروسی بگیر چون پولشو نداره این فاصله ی زیاد عقد باعث شده علاقمو بهش از دست بدم اصلا یه ذره هم دوسش ندارم اگه بکارتو از دست نداده بود هر چه سریعتر طلاق میگرفتم ولی الان میترسم خیلی ازش بیزارم تحملش سخته اما نمی تونم طلاق بگیرم چیکار کنم
منم به اصرار خانوادم با شوهرم ازدواج کردم از اولشم دلم راضی نبود. به ایشون علاقه ندارم اونم همینطور ،علاقه ی چندانی بینمون نیست از مشکلات بعد طلاق و رفتن پیش خانواده و زندگی با خانواده م میترسم چون اخلاق خانواده م باعث شد به ازدواج مسخره تن بدم الانم بعد دو سال زندگی حامله م از نظر مالی نمیدونم چه جوری بعد طلاق زندگی کنم. نمیدونم چیکار کنم خیلی دوس دارم. طلاق بگیرم و با بچه م برم یه شهر دیگه زندگی کنم و هیچ کسی و دیگه نبینم