خانه همسایه های ما را خیلی وقته دزد میزنه مثلا ده روز پیش گوسفندهای عموم را شب بردند و من فرداش به اداره برق اسدآباد زنگ زدم که لامپ چراغهای کوچه ما یکساله قطعه و همیشه دزدی میشه و جالب اینکه اونها هیچوقت اقدام نکردند و مسئله را جدی نگرفتن و تازه به من میگن نامه بنوسید و همه مردم امضاء بکنن اونوقت بنده برم دو ساعت پشت اتاق آقایان بشینم تا دستور بدن 4 تا لامپ به کوچه ما ببندن شما چه همبستگی بین دزدان و اداره برق پیدا می کنید - در کل ما و همسایه ها در روستای شمس آباد اسدآباد احساس بدی داریم چون بچه ها ترسیده اند و زندگی کمی مختل شده کمی مسئولین جدیت داشته باشند

دو هفته پیش جمعه دزد اومد خانه من و همسایه پایینی رو زد..از بالکن خونه اومده بود داخل...ساعت هفت بعد از ظهر اومده داخل..العان شبها نه خودم نه زنم و نه بچه هام از ترس دزد راحت نمیخوابیم...کوچکترین صدایی که میاد همه پریشون میشیم.. بچه ام از ترس دزد شبها با جیغ از خواب بیدار میشه....این مشکلات روحی روانی رو نمیدونم چطوری بر طرف کنم.... ضمنا میخواستم بگم...اگر بیرون میوید حتما حتما طلا و پول و وسایل ا ارزش را در جای بسیار امنی قرار دهید...دزده حتی لای لحاف و تشک های مان را هم گشته بود...بهیچوجه توی کمد و دراور و اینجور جاها طلا و پول را قار ندهید..

تابناک محترم
من این مطلب رو به نمایندگی از 4 نفر از دوستانم که مشکلی شبیه من دارند، می نویسم و لطفاً حداقل شما پی گیری بفرمایید .

منزل اینجانب در شهر خوی استان آذربایجان غربی در طی فواصل زمانی مشخص در سال 1390 مورد سرقت واقع گردیده است که تاکنون پس از گذشت مدت زمان زیاد ، پلیس محترم آگاهی شهرستان خوی موفق به دستگیری سارق یا سارقان نگردیده است و مراجعات مکرر اینجانبان منتج به نتیجه نگردیده است .
سارق به صورت کاملاً حرفه ای به طلا و جواهرات موجود دستبرد زده است وبه نظر می رسد ، در صورت وجود اطلاعات دقیق و آرشیو کامل از سارقان و افراد سابقه دار شهر و نحوه سرقت ایشان بسیار می توانست در کشف این سرقت ها مثمرثمر باشد که افسوس...
موضوعی که موجب مشکلات عدیده و مضاعف را برای اینجانب و دوستانم فراهم آورده است ، آثار و تبعات روحی و روانی قضیه می باشد که دامن گیر خانواده های مالباخته شده است که از طرفی با یک جو ناراحت کننده بی اعتمادی به محیط خانه بخصوص در ساعات تنهایی به ویژه برای بانوان گردیده است و از طرفی آزادانه گشتن سارق در طول این مدت و جولان دادن ایشان و چه بسا ارتکاب به سرقت های دیگر و عدم امکان و توانایی شناسایی و جلب وی موجب بی اعتمادی به پرسنل محترم نیروی انتظامی گردیده است .

سلام
ما یه شرکت اینترنتی داریم که بخاطر مشکلاتی که کحابرات برامون بوجود اورد گفتیم بریم تو خط فروش لپ تاپ
خلاصه با کلی فشار تعدادی لپتاپ موجود کردیم ولی یه ماه نگذشته بود که دزد زدو 4 تا لپ تا به قیمت 12 میلیون تومن رو برد
خلاصه شروع کار ما اینجوری بود
از مشکلات روحی و مالی که بگذریم اداره محترم مالیاته که میگه بابت سال 91 که فقط 6 ماه فعالیت داشتیم و سرقت هم داشتیم باید 5 میلیون بابت لپتاپ مالیات بدیم
با خودم قران بردم دارایی و قسم خوردم که تو اون 6 ماه سودی نداشتیم و حتی ضرر هم داشتیم باور نمیکنه و میگه یا بده یا شرکتت رو منحل کن
بنظرتون دزدرو نفرین کنم یا ..........

بنده هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم فکر میکنم بسیاری از چیزهایم به سرقت رفته. بسیاری از چیزهایم را.
احسام غم از دست رفته ایست که بازنخواهد گشت. هرگز و یا شاید خیلی خیلی دیر.

عدم برخورد مناسب قضایی باعث احساس نا امنی درجامعه شده و اعتماد را از جامعه سلب می کند.
لازم است قوه محترم قضایی بدون ملاحظه و مصلحت با قاطعیت عمل کند.

خانم بنده به همراه دخترم براي خريد بيرون رفته بودن كه توي كوچه خودمون و جلوي چشم برخي از مردك با تهديد كيفشو سرقت كردن
وقتي اومدن خونه ، شوك بودن به طوري كه من هم حالم بد شد
حالا ببينيد اونها چه حالي داشتن

با سلام
بنده آمار سرقت و زورگیری های کسانی که در اطرافم هستند را می آورم. تقریبا میشود گفت که همه اطرافیانم حداقل یکبار در عمرشان ازشان سرقت شده و باور کنید در شان کشور ما نیست.
1-مادربزرگ همسر بنده با حدود 75 سال سن، مورد سرقت دزد موتورسوار قرا گرفت و کبفش را قاپیند. کیفی که به زحمت توش 10000 تومان پول و تسبیح و دارو بود-
--2دومرد و یک زن در روز روشن در خیابان شلوغ به برادر بنده نزدیک شدند و یکی از آنها به برادرم گفت که تو چرا دیروز به زنم(اشاره به زن کناری) متلک گفتی. برادرم که روحش هم خبر نداشت و جثه قوی هم دارد، قصد داشت که دست طرف را کنار بزند که نفر سوم چاقو را به پهلویش چسباند و تهدید به مرگ کرد. و برادرم ناچار ساعت و موبایل و پولش را به آنها داد-
-3- زن جوان همسایه ما، غروب بارانی زمستان برای گذاشتن آشغال به سر کوچه می رود که ناگهان چند مرد به او حمله ور می شوند و انگشتر طلا را از دستش در میآورند. آنها متوجه چند تا النگو می شوند که چون به راحتی از دستش در نمی امده، با چاقو سعی در بریدن النگوها می کنند که ناگهان رگ دست خانم از ناحیه مچ پاره شده و انها فرار میکنند. آن خانم تا مدتها حالت روانی داشتند. و خانواده اش داغون شده بودند.
4- نزدیک اذان مغرب یک روز در ماه رمضان، دو نفر که یکی از آنها حالت مریضی داشته است در یک میدان جلوی ماشین برادرم را گرفتند و از او خواستند که انها را به بیمارستان برساند. برادرم آنها را سوار میکند. ناگهان یکی از انها کلت در آورده و برادرم را تهدید می کند. آن دزدان کثیف، برادرم را به بیرون شهر می برند و در بیبان رها می کنند. در لحظه آخر به قصد کشتن یک تیر به طرفش شلیک میکنند که به خاطر تاریکی هوا و فرار مناسب برادرم و این که یک ماشین عبوری از انجا رد می شده، از تعقیب برادرم صرف نظر کردند. برادرم تا چند هفته بستری بود و تا مدتها لکنت زبان گرفته بود. ایشان هر موقع یک پیکان سفید سپر جوشن می بیند، ترس وجودش را فرا میگیرد.
5- یک دزد احتمالا خانم در ایستگاه اتوبوس کیف خواهرم را به نحو بسیار استادانه باز کرده بود و محتویات آن را خالی کرده بود.
6- بنده یک روز در حال عبور از میدان اصلی (شهر گرگان) بودم و یک کیف لاغر که حاوی مدارکم بود را همراه با کاپشن زیر بغلم نگه داشته و در حال راه رفتن بودم. ناگهان متوجه شدم که یک نفر کیف را کشید و سوار موتور شد و در رفت. من خودم می دانستم رفتن پیش پلیس و شکایت بی فایده است و تصمیم گرفتم که سریع تر تقاضای المثنی کنم. اما واقعا شانس آوردم چون حدود یک ساعت بعد یک نفر زنگ زد و گفت که کیفم را در همان خیابان کنار جوب پیدا کرده و ازم خواست مژدگانی هم بدهم.
7- عصر یک روز تابستان منزل ما در حالی که برادرم در اتاق خوابیده بود، مورد دستبرد قرار گرفت.خدا رو شکر وضع پدرم اون موقع خوب نبود و دزد فقط توانسته بود ضبط و چند لباس ببرد و چیز به در بخوری برای دزدیدن نداشت.
8- لپ تاپ نگهبان شرکت ما در حال خروج از شرکت مورد سرقت قرار گرفت.
9- تا به حال حداقل سه بار ضبط ماشین همکاران بنده که 206 دارد مورد دستبرد قرار گرفته و جالبه که دوربین هم تصاویر آنها را ضبط کرده و به پلیس هم داده اند و هیچ خبری تا به حال نشده است.
من الان وقت کافی ندارم مگر نه می توانم بالای 100 مورد زورگیری و سرقت را برای شما بنویسم. متاسفانه پلیس ما فقط در گیر دادن و آرایش و مانتوی خانم ها تبحر دارد. امروز از هر مالباخته که سوال کنید از عملکرد پلیس ناراضی است. یک مورد هم الان یادم آمد که البته کلاهبرداری است. من حکم جلب یک کلاهبردار را گرفتم و ایشان را به زندان انداختم. اما بدون این که آن کلاهبردار، پول من را بدهد، الان بعد از چند روز آزاد شده!!!! دلیلش را می پرسم می گویند قاضی دستور داده. و جالبه که ایشان یک بار هم دقیقا به همین دلیل بازداشت شده بود و زود آزاد شده بود.

ديشب دزد اومده تو حياط خونه اي كه همه بيدارن و خواسته ضبط ماشينم رو ببره، شانس اورديم متوجه شديم، اگرچه دزده فرار كرد، اما يه قفل شكسته براي من باقي گذاشت و هزار ترس!!!
بازار عرضه و تقاضاست، شما مال خر ها رو دستگير كنيد، دزد خودش كم ميشه!
به دادگستري هم بگيد پليس زحمتش رو مي كشه، انقدر براي جزاي جرايم معادل ريالي قايل نشيد لطفا....

سرقت یا همون دزدی که بعضی مسئولین انجام میدن ائم از حقوقهای چند ده میلیونی و یا اختلاس و یا پاداشهای چند صد میلیونی باعث شده من جوون 28 ساله بیکار باشم و هیچ کاری ندارم. اگه همون حقوق و پاداش رو از اینها بگیرن و مسئولیتش رو بدن به امثال من مطمئن باشین با یک دهم و یک بسیتم و یک سی ام حقوق اونها همون کار رو بهتر از اونها انجام میدم و بجای هر یک نفر این مسئولین بالای ده تا سی جوون کار پیدا میکنن. من حاضرم کار همین مسئولین رو با یک دهم حقوقشون انجام بدم