ببخشید ما در فامیل و آشنا دختران و پسران سن بالا داریم. تو هر خانواده یه دختر سی سال به بالا است و دو تا سه پسر پای این خواهر نشستن و ازدواج نکردن. تو فامیل از یه طرف بده که خواهر بزرگ دارند و از طرف دیگر جرات نمی کنند دختر به غریبه بدهند، از طرف دیگر هیچ کدوم پا جلو نمی ذارن دختر پسر همدیگر رو بگیرن. در حالی که دختر و پسرها از لحاظ سن و تحصیلات و فرهنگ منزلت اجتماعی هم کفو هستن. اما بیشتر حس می شود طرز تفکر اشتباه پدر و مادرها و انتقال آن به بچه ها مانع از شکل گیری ازدواج جوانان شده است. هیچکدام از ریس سفیدان محل هم دیگر جرات پا در میانی ندارند، چون هر دفعه مطرح شده، مخالفت های بی دلیل مانع ازدواج حداقل 15 نفر پسر و دختر فامیل آشنا شده که همین طور سن شان بالا می رود، و کیس ازدواج در بیرون هم برای دختر و پسر کم شده است! از آقای شهاب مرادی خواهش می کنم راه حل یا توصیه ای بکنند. یا من می تونم آدرس بدم شاید پا در میانی موثر واقع شود.

با سلام
به نظر من اشتباهاتی داره تو زندگی ما دخترا اتفاق میفته که حسابی ازشون غافلیم مثلا همین ادامه ی تحصیل ,که اینقدر برامون مهم شده که به خاطرش بقیه زندگی رو نادیده میگیریم,به خاطرش خواستگاری رو رد میکنیم که ترجیح داده به جای رفتن به دانشگاه و مدرک گرایی و داشتن یک مدرک لیسانس یا فوق لیسانس به درد نخور از یک دانشگاه به درد نخورتر که فقط بر کسب درامد برای صاحبانشون و سرگرم کردن ما تاسیس شدن,کار کنه و زحمت بکشه.
من اصلا منظورم این نیست که دانشگاه و ادامه تحصیل خوب نیست بلکه میخوام بگم نباید معیار سنجش برای افراد قرار بگیره,ادامه تحصیل و ازدواج هیچ کدوم نباید مانع برسر راه همدیگر بشن.
فراموش نکنیم در اسلام ناب محمدی ایمان و اخلاق معیار یک ازدواج موفقه.
بیایم زندگی رو اینقدر سخت نگیریم
امیدتون به خدا باشه ایشالا خدا بهترین افراد رو که در شان خودتون و خانواده های محترمتون باشه رو به زودی قسمتتون کنه.

دخترعموی من 30 ساله هست خواستگارای خوبی داشت ولی چون تهرانی نیستند رد میکنه وبه ویژكی خوب اون ها مثل خانواده توجه نمیکنه

سلام و خسته نباشيد به همه ي دوستان منم يه دختر ٣٢ ساله هستم ليسانس و شاغل خداروشكر چهره خوبي هم دارم واهل نماز و روزه ولي تا الان نتونستم در خواستگارانم شخص مماسبي انتخاب كنم متاسفانه فشار روحي و نگاه مردم در جامعه سنتي ما درمورد ازدواج كار رو سختتر كرده . در قديم معرف دختر وپسر بيشتر بود الان انگار همه ميترسن دوتا جوونو بهم معرفي كنن

سلام آقای مرادی من یه مشکلی برام پیشش اومده که نیاز به راهنمایی شما دارم من یک سال که عقد کردم هروقت ازهمسرم میپرسیدم کی زندگی مشترکمون رو شروع میکنیم فقط درجواب میگفت هروقت شرایطش جوربشه تااینکه مشکل مالی پیدا کردو حالا میگه بیا ازهم جدابشیم ولی من همه جوره باهش راه اومدم گفتم بیاازصفرشروع کنیم من آبروم ازهمهوچیزمهمتره ولی اون میگه تاحالاهرکاری کردم جورنشدشایداشتباه بوده پس بطورمنطقی جدابشیم من گفتم اگه اینجوری میخوای تمام حق منو بده بعدجداشو اون میگه من هیچی ندارم منم گفتم ولی من بخاطره آبروم که شده دوست ندارم جدا بشم لطفا منوراهنمایی کنید ممنونم

سلام مکالمات دخترم رو با دوست پسرش شنیدم حالا باید چی کار کنم موندم به روش بیارم یا نه

با سلام خدمت آقای مرادی و ودوستای گلم ایشالله که خدابخت همه جوونا رو باز کنه منم 28سالم مجردم دلیل نمی بینم خودمو پیر کنم برا نبود شوهر من اگه تا آخر عمر مجرد بمونم مصلحت خدارو میدونم و خودم مرد خودم میشم اونم با ازدست ندادن نجابتم... منم یه تحصیل کرده هستم ولی به خدا مدرک اصلا مهم نیست اصل شعور و تربیت آدمهاست به خدا و ائمه متوسل بشین من خودم بی بی عالم حضرت زینب رو خیلی دوس دارم ازش میخوام به داداش حسینش قسمش میدم بخت همه اونهایی که میخوان ازدواج رو باز کنه به امید براورده شدن یه صلوات..........

سلام خسته نباشید من یه خواهر بزرگتردارم که سه سال براش خواستگار میاد به جلسه دوم نمیرسه و میرند و من هم خواستگار دارم ولی پدر و مادرم میگن باید به ترتیب برید منم الان صبر کردم ولی الان دختر عمو کوچکیم شوهر کرده هم خواهرم ک هم من یه طور ضرب خوردیم من هیچ وقت حسود نبود ولی وقتی دختر عمو و شوهرشو می بینم حال روحیم بد میشه راستش خواهرم خیلی حساس حتی اسم خواستگار برای منا میشنوه بهم میریزه و مگه یا زندگی منا بهم میریزه یا از خونه فرار میکنه موندم چیکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام آقای مرادی تشکر میکنم از نظرات خوبتون راستش آقای مرادی من دختری هستم 28 ساله لیسانس حقوق دارم و مدتی هست که در دادسرا شهشهرمونشغول به کار هستم از دوران دانشجویی خواستگاران زیادی داشتم که گاهی به بهانه های الکی رد میکردم ولی در کل هر کسی هم میومد برای ازدواج از سطح شخصیت خانوادگی من بسیار پایین تر بود . تا الان که تو این سن هستم از خواستگمگوید مکم شده و این امر موجب ناراحتی بیش از اندازه مادرم شده و مدام من را سرزنش میکند و دختران دیگر فامیل و اطرافیان را با من مقایسه میکند و دائما به من میگوید تو عرضه نداری برای خودت همسری را پیدا کنی . من از این خواسته مادرم بسیار ناراحتم که آبروی خود را زیر پای مردان بریزم برای پیدا کرذن شوهر ... هر کسی هم که می آید خواستگاری با وجود مناسب بودن سنشان که از من بزرگتر بودند پشیمون میشود و درخواست همسری دارای سن بیست و سه یا بیست و چهار میکنند . خواهش میکنم کمکم کنید گرچه من از توکل به خدا هیچ وقت غافل نشدم و نمیشوم ...

از خدا بخواه که آنچه قراره اتفاق بیفته لحظه ای حسرت گذشته نخوری