باز خوبه تو خواستگار داشتی من چی بگم که 28 سالمه همش دو تا خواستگار داشتم هیچ مشکلی هم ندارم خوانوادم فرهنگین معلوم نیست این مادرا که دوره میافتن میرن خونه اینو اون چی می خوان دنبال چی هستن که میرن یه زنگ هم نمیزنن خدا ازش نگذره که اعتماد بنفس آدم رو کم میکنن
سلام. ازدواج بیش تر از همه ی امورات شما دست خداست چون یه امر کاملا خداییه و پیوندی مقدس که همتای آن در جهان هستی وجود ندارد شاید به خاطر همین تقدس بی نظیرشه که آدمای حسود دور زوج های خوشبخت معمولا وجود دارند و افرادی تکه پران جلوی زوج جوان هستند تا کاری کنند دست و پاشون بلرزه و عادی بشن مثل همونایی که فقط تظاهر میکنن خوشبختن اما به فرزندشون بیش از شوهرشون علاقه دارن در حالیکه شوهرشون ادم خوبیه . خیلی ها با وجود داشتن سن بالا نمی توانند به اندازه ی یک زوج جوون خوشبخت و با تجربه رفتار کنند.
شک نکنید ازدواج یه امر خدایی و قسمتیه.فقط خودتان را آماده ی شرایط جدید کنید و بدونید خوشبختی حق شماست در هر زمینه ای در هرجایی. یه نکته دعا کنید خدا موانع رسیدن به همسرتان را از میان بردارد و او را یاری کند. مانع می تواند افرادی باشد که دلشان میخواهد شوهرشما مجرد بماند و موانع مالی ،عدم استقلال ، اعتماد به نفس و .....صلوات .
سلام به همه کسانییکه این مطالب رو میخونن؛نمیدونم واقعا مشکل کجاست به قول بعضی از دوستان یه سری خانمها اصلا خاستگار ندارن یه سری از آقایون هم تمرکز میکنن رو یه خانم که بخواد از بین چندتا عاشق وخاستگار پروپا قرص یکی وانتخاب کنه...ولی نباید با انتظار برای ازدواج تموم لحظات زندگیمون رواز دست بدیم البته من ۳۵ساله وهمسرم رو از دست دادم خاستگار هم داشتم بعداز فوت همسرم اما هیچکدوم اونی که من میخواستم از نظر طرز فکر نبودن یا کوچکتر از خودم بودن ازدواج موفق خیلی کمک میکنه برای پیشرفت عارفانه وحتی عاشقانه چون خداوند واهل بیت راضی وخوشنودن که یه زوج حلال وپاک با هم تشکیل خانواده میدن..انشاالله همه دخترو پسرها خوشبخت وپاک وسلامت زندگی کنن...
اتفاقی به اینجا وارد شدم و بعد از خوندن نظرات و دیدن اتفاق هایی که دور و برم افتاده بهم ثابت شده که کمتر کسی واقعا یا خودش و دیگران رو راسته.یعنی طرف میگه نه پول مهمه نه قیافه نه کلاس طرفم ولی از اون طرف کلی خواستگار یا کلی دختر رو به همین دلیل رد کرده!!!
به قول استاد عزیزم:بزرگترین صداقت.صداقت با خویشتن است.
اگه کلاه خودمون رو قاضی کنیم خیلی از مشکلاتمون حل میشه
سلام حاج آقا من به یه پسری علاقه مند شدم یعنی مغازه شون سرکوچه خودمون هر روزهم میبینمش اونم مرتب نگام میکنه تاحالا نه حرفی زده نه کاردیگه ای کرده فقط نگاه میکنه سرشومیندازه پایین من اولش متوجه نشدم اصلا توجه نمیکردم بهش ولی نمیدونم چی شد که خوشم ازش اومده ولی اون نمیدونه دلم میخواد باهاش ازدواج کنم پسربدی هم به نظرنمیرسه نه جلف نه چیزدیگه ای ظاهرا خوبه حالا میخوام بهش بگم که خوشم ازش اومده ولی یکی گفت پسرا وقتی بهشون پیشنهاد ازدواج بدن فکربد میکنن من باید چیکارکنم