روزگاری 50 % سهام یک شرکت پیمانکاری ساختمانی را داشتم و خود سرپرست اداره کارگاه های مختلف از پل سازی تا ساختمان بلند مرتبه ....... متاسفانه به دلیل سیاست گزاری های غلط دولتی و مسئولان و تورم سالیانه و عدم تعدیل مناسب قراردادها با اینکه در امور ساخت و ساز و فنی بهترین بودم ورشکست شدم .... حال برای یک بساز بفروش بی تخصص کار میکنم و جالب اینجاست که از تخصص من استفاده نمیشود و من از یک سرپرست و تکنسین ساختمان به یک راننده و نگهبان تبدیل شده ام .... کاری که یک فرد بدون تخصص هم میتواند انجام دهد ولی چه کنم که برای گذران زندگی و بیکاری مجبور به انجام ان هستم با درامدی به شدت پایینتر از حدی که یک متخصص و تحصیلکرده دارای تجربه 18 ساله باید داشته باشد
بنده فردی را می شناسم که به عنوان هیات علمی در دانشگاه استخدام شد و چون از نزدیکان ریاست محترم دانشگاه بود بلافاصله به عنوان مدیر گروه انتخاب و بعد هم یک پست بالاتر در دانشگاه گرفت. جالب که افراد پیمانی با سابقه کمتر از 3 سال در دانشگاهها نمی توانند پست مدیریتی بگیرند.
آيا به نظر شما شخصي كه مدرك تحصيليش را با توانايي علمي خودش با شركت در كنكور و تحصيل در يك دانشگاه معتبر علمي پايان داده با شخص ديگري كه با زور پول در دانشگاه به اصطلاح بوركينافاسوي سفلي گذرانده ومدركي هم نام فرد فوق گرفته و حالا در شرايط مساوي و در بيشتر موارد بهتر از فرد قبلي مشغول به كار است عدالت رعايت شده؟!يا فردي با مدرك پايين تر در اداره اي مشغول به كار است كه درآمدزاست و شخص ديگر در اداره اي با عدم درآمد زايي براي دولت و شخص اول حقوق و مزاياي بيشتري ميگيرد آيا انصاف و عدل اينچنين حكم ميكند ؟ مگر نه اينست كه بههر شخص بايستي به اندازه لياقت مزد داد نه اداره مورد استخدام/
مشکل اصلی در ضعف فرهنگی ماست که دردهه های اخیر دامن گیرکشور شده چون هنوز درگیر همشهری گری یا قومیت گرایی وغیره هستیم .اگر به به کشور امریکانگاه کنیم خیلی از افراد متخصص وکارامد از ملییت مختلف هستند مثل ظلمای خلیل زاد یا مثلا اسفندیار بهار مست وغیره .
با سلام
من يك كارمن دولت هستم و در يكي با مدرك فوق ليسانس(از دانشگاهاي شهيد بهشتي و امير كيبر ) در يكي از بد آب و هوا ترين و دور افتاده ترين نقاط ايران به مدت 20 سال است خدمت مي كنم. و به جرات مي توانم بگويم كه بسياري از بنياد هاي علمي و سيستمهاي اداري اين مجموعه را بنيان گذاشته ام. در ان سالها افراد تحصيل كرده كمتر به اين مناطق ميامدند.اما من به خودم و به خانواده ام قول داده بودم كه تمام توان و تخصصم را در خدمت ايران و ايراني بگذارم و بدون هيچ چشم داشتي بهخ پست و مقام فقط و فقط كار كردم و البته هنوز هم كار مي كنم.
از آن طرف بشنويد كه مديراني مي آيند و در كليه سطوح بالاي اداري دوستان و آشنايان خود را به كار مي گمارند.كساني كه من به ناچار و براي اينكه خسارات زيادي ببار نياورند آموزشهاي لازم را به آنها داده ام.به جرات مي توانم بگويم در طي اين سالها كمتر مديري ديده ام كه تخصص لازم را داشته است. ضمنن بحث تعهد بنظرم يك بحث انحرافي ست.زيرا همانها نيز كه ادعاي تعهد داشته اند چه ها كه نكردند و سر از كجا ها كه در نياوردند.
در كل بنظر من چنانچه يك سيستم به نحو مطلوبي طراحي گردد راه را بر بسياري از خلافكاري ها مي شود بست و اين خود سيستم است كه بايد ديسفونكشنها را كنترل نمايد و الا فرد هر چقدر هم كه تعهد داشته باشد ممكن است در نهايت باز پايش بلغزد و همه مي دانيم كه هر كسي قيمتي دارد.تا يكي را مي شود با مبلغ نازلي خريد يكي را با صد ميليون يكي را با يك مليارد و يكي را.... والبته بعضي هم هستند كه قيمتشان چنان زياد است كه هر كسي توان خريدشان را ندارد.
و درنهايت يك مدير بد مديري نيست كه دزدي مي كند! زيرا سيستم بايد بگونه اي باشد كه خود بخود جلوي اينگونه انحرافها را بگيرد .بلكه يك مدير بد مديري ست كه منابع را به به هدر مي دهد و بيشتر ........بگذريم
شرح اين هجران و اين خون جگر
بعد از آين بگذار تا وقت دگر
چه متخصص باشی چه متعهد اگر ظرفیت نداشته باشی توان انجام کار را نخواهی داشت وبه همین دلیل چشم دیدن افراد توانا را ندارد و انها را کنار میزند و افرادی را زیر دست خودش میگذاره از خودش ضعیفترکه ناتوانیش را نبینند