اقا من حقیر تونستم یه کار جهانی انجام بدم و یه کوچولوش کاهش سوخت در گاز و بنرین و گازوییله. تابناک 4ماه پیش با من مصاحبه کرد. با 6 هزار تومن تو هر ماشین این کارو کردم. 30 ٪ سوخت رو کاهش دادم نه وام گرفتم نه وام میخوام...اقا همه مدارکم درسته.حتی عضو پارک علم و فناوری هستم. محصولم تولید انبوه شده. اما دولت اصلا منو نبیبینه..اخه مگه ما مشکل سوخت و انرژی نداریم؟ اگه من تو جای خودم بودم..اگه ...اگه...اگه به من توجه میشد...مایش یه تلفن از دفتر رییس جمهوره.. میدونید میتونستم چه خدمتی بکنم اگه تو جای خودم بودم ؟
سلام
من سرجام نیستم با مدرک فوق لیسانس دارم عملگی می کنم از ظرف شدن گرفته تا بیگاری های دیگه ٰ دست مزدم هم ماهیانه نیست حالا روزی 5 هزار تا 7 هزار. الان هم مشکل عصبی دارم قرص نخورم می افتم به لرزه
شايد اين ١٦يا١٧ساليكه دريكى از وزارتخانه ها و شركتهاى زير مجموعه اون كه جزء درامدزاترين شركتها و وزارتخانه ها هستند و كار كردم ،تنها موردى كه نديدم همين قرار نداشتن افراد و متخصصين در سر جاى خودشون بوده...و اين مورد در تمام اين مملكت بهمين رواله..فقط و فقط تظاهر و ريا و ........... Pache khari!!!
آیا تخصص مهمتر است یا تعهد آدم را یاد سوال کلیشه ای علم بهتر است یا ثروت می اندازد.
البته هر دو لازم است اما مهم این است که بپرسیم تعهد به چه چیزی؟
بحث تخصص واضح است. اما در مورد تعهد آیا کسی که به اسلام و نظام متعهد است ولی به کارش تعهدی ندارد را باید متعهد بنامیم یا نه؟ برعکس کسی که به نظام و اسلام متعهد نیست ولی به کارش متعهد است چطور؟
مثلا استانداری را در نظر بگیرید که متعهد به نظام است و مبادی شرع ولی متعهد به کارش نیست و به جای تمرکز روی کارش دنبال کارهای حاشیه ای و کاها سیاسی حزبی و گروهی و خویشاوند سالاری است.
یا استاد دانشگاهی را در نظر بگیرید که تعهد به اسلام و نظام دارد ولی در تدریس کوتاهی می کند. ئ برعکس یکی دیگر که چندان پایبند نیست ولی کارش را خوب انجام می دهد
اینها مثالهای عینی جامعه است و تخیلات نویسنده
به بقیه کار ندارم بنده مهندس هستم از اول سال 82 یعنی بمدت 10 سال استخدام دولت شده ام و از بیت المال حقوق میگیرم ولی متاسفانه در این مدت شاید به جرات بشه گفت که 10 ساعت کار مفید نداشته ام بعبارتی فقط لحظه های عمرمو به قیمت بسیار کمی میفروشم
باسلام ؛ نه ؛ من با پانزده سال سابقه کار با مدرک کارشناسی ودانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد، در رشته فنی هستم . در مدت خدمتم شش مدیر داشتم و در یک پست ودر یک دفتر 12 سال سابقه دارم وچهار مدیر تاکنون دراین دفتر تعویض شده اند. بدلیل اینکه تاکنون در خدمت سازمان وصادقانه کار کرده ام . ولی بدلیل عدم وابستگی به افراد واشخاص خاص و تملق گویی و درخدمت بالا دستی ها نبوده ام لذا تاکنون مدیر ومعاون نشده ام . مدیرانی که برایمان می آورده اند ، به مدت یک یا دو سال از من کار یاد می گرفتند .لذا وضعیت مان هر روز بدتر از دیروز می شود. بجای اینکه یک قدم پیش برویم در حال پس رفت یا درجا زدن هستیم و سرمایه سازمان وبیت المال، سالیان سال به هدر می رود.
عمده راهکاری که می توان بیان نمود . 1- داشتن عدالت مسئولان 2- برای مدیر شدن تجربه و تخصص وتعهد ملاک باشد نه رابطه و دوست بازی وفامیل بازی 3- قانون انتصابات اصلاح و تدوین وابلاغ گردد. برای انتصاب درهر پست وجایگاهی بایستی به نحوی باشد که هر شخصی در جایگاهی و واحدی که کار کرده فقط بتواند در پست بالاتر انتصاب یابد مگر در شرایط خاص وپستهای خاص که آن هم باید تعریف درست و دقیقی داشته باشد. واز حالت سلیقه ای و میل افراد و گروه خاص خارج شود.
4- شایسته سالاری و شایسته گزینی ، بجای فامیل گزینی و دوست گزینی
اشتغال تعدادی از دانشجویان فوق لیسانم را رصد کردم ؛ اغلب بیکار هستند اما یکی از تنبل ترین های کلاسم را دیدم که رئیس یکی از واحد های دانشگاه پیام نور اطراف تهران شده است .البته این فرد برای انتخاب یکی از نمایندگان خیلی تلاش می کرد و عکس های ایشان را با در و دیوار می چسباند .