بنده امام جماعت مسجدی هستم در تهران که در محیطی پر ترافیک و داخل طرح ترافیک قرار دارد . روزی از روز ها فرمانده ی راهنمایی و رانندگی منطقه به مسجد دعوت شد و تعداد زیادی شاخه گل هم برای نماز گزاران آوردند و از اوضاع ترافیک گفتند و سعی کردند تا در مسیر فرهنگ سازی گامی بردارند . البته بگذریم که بعد از رفتن ایشان باز هم دردی دوا نشد و همان آش بود و همان کاسه :)
روزی از روز ها هم فرمانده ی کلانتری محل را دعوت کردیم تا در مسیر فرهنگ سازی امنیت محله محور گامی برداریم ایشان هم با رغبت آمدند . باز هم بگذریم که تاثیر شگرفی رخ نداد.
اما آنچه می خواهم اشاره کنم ، لزوم عملگرایی و آغاز هر اقدامی هر چند کوچک برای تحول است . به هر حال نباید دست روی دست گذاشت .من بسیار متاسفم که وقتی سخن از فرهنگ و فرهنگ سازی می شود برخی گمان می کنند کار فرهنگی فقط و فقط و فقط یعنی این ، که در عزاداریها محافل را سیاه پوش کنیم ، از خوبی حجاب بگوییم ، عکس شهدا بر در و دیوار نصب کنیم ، از نابودی هر چه سریعتر آمریکا بگوییم و...
بنده معتقدم در کشور ما میلیاردها تومان صرف مسائل فرهنگی می شود و هزینه کرد در کشور ما حول مسائل فرهنگی کم نیست . اما تعریف ما از فرهنگ تعریفی ناقص است . در کار فرهنگی منحصر شده ایم به اموری از قبیل چاپ پوستر برخی بزرگان ، نصب بنر ، انتشار عکس اماکن مقدسه و گاهی هم اشخاص مقدس ! اما گویا باور نداریم که آموزش بهداشت فردی ، مهارتهای زندگی ، فرهنگ شهر نشینی و نیز فرهنگ ترافیک نیز بر عهده ی طلایه داران عرصه ی فرهنگ است. یکی از نهاد هایی که می تواند در این امر موثر باشد مساجد است . البته دانشگاهها و مدارس و محیطهای آموزشی دیگر موثر ترند اما بنده در حیطه ی تخصصی خودم مساجد را عنوان نمودم. در خاتمه با تاسف اذعان می نمایم که اگر بخواهیم در امور مهمی مثل فرهنگ ترافیک یا آموزش بهداشت و ... ورود کامل و موثر کنیم با مقاومت و پس زده شدن توسط مخاطبین هم روبرو می شویم و این حکایت از آن دارد که مردم و مسوؤلینی داریم که در برابر تغییر مقاومند و خود نیز باور کرده اند که کار فرهنگی فقط یعنی نصب پوستر ، اردوی به فلان جا ، داستان و حکایت تاریخی تعریف کردن و چراغانی کردن و پرچم زدن و ... .
به هر حال تا مردم خود را محرم دولت و دولت خود را محرم مردم و همگی خود را در برابر هم مسوؤل نداند همین آش خواهد بود و همین کاسه.
دکتر غلامحسین مصباح
|
|
۲۲:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
1
8
پاسخ
همین مردمی که در ایران به قوانین بی اعتنا هسند، وقتی در خارج از کشور رانندگی میکنند، پابپای خارجیها ( مخصوصآ در اروپا و آمریکا) بسیار قانونمند هستند. البته این موضوع برای بعضی دیپلماتهای ما صدق نمیکند. تا جاییکه تیتر روزنامه های آنها هم شده اند..
به نظر من علیرغم اینکه مسئلهً آموزش از کودکی ضروریست، اما چون فرزندان ما ناگزیر اکثرآ در کنار خانواده هایی بزرگ میشوند که از رعایت قانون فراری هستند، آموزش به آنها هم تآثیر چندانی نخواهد داشت.
متآسفانه در کشور ما مردان قانون هم آنرا رعایت نمیکنند. چه بسیار شاهد خلاف مجریان قانون هم هستیم.
در کشورهایی که مشکل رانندگی را به حد اقل رسانده اند، اگر برای خلافی در رانندگی متوقف شوند، مآمور با احترام قبض جریمه را میدهد. اما اگر در همین اثنا رانندهً متخلف پیشنهاد رشوه کند، وی را با دستبند روانهً بازداشتگاه خواهند کرد.
اما در کشور ما کم نیستند مآمورینی که پس از متوقف کردن رانندهً خاطی دست به قلم میشوند و در عین حال به راننده میگویند: جریمهً شما (فلان تومان) است، حالا چه کار کنیم؟
بیست سال پیش همسایه شمال غرب ما مشکلی حتی بالاتر از ما را تجربه میکردند. اما امروز بطور شگفت آوری مسئله را حل کرده اند.
چرا ما میخواهیم در کلیهً موارد از راه های آزمون و خطا پیروی کنیم؟
مگر نه اینکه بهترین راه قرار گرفتن در مسیر تکامل استفادهً از تجربیات دیگران است؟
پس با بودجه ای بمراتب کمتر از بودجهً مربیان ورزشی، از کشورهای پیشرو در این معقوله متخصص بیاوریم و حتی تیم هایی از مسئولین راهنمایی و رانندگی را برای بازدید به آن کشور ها بفرستیم.
و من الله التوفیق
حمید hk
|
|
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
1
2
پاسخ
خلاصه همین این نظر ها را بخوای همون نداشتن فرهنگ مناسب رانندگی که باید وقط گواهی نامه دادن خیلی روی این کار بشه تا علائم/
و نباید پلیس برخورد دوگانه داشته باشه با ارگان های دولتی و از جمله کارکنان خودش با بقیه مردم همینم باعث قانون گریزی مردم میشه
چیزی که زیاد شده جدیدا رشوه گرفتن بعضی از مامورین راهنمایی و رانندگی
ولی هیچ نظارتی نیست
حسین
|
|
۲۲:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
2
4
پاسخ
به این دو تا سوال و جوابی که در ذهن دارید کمی بیندیشید:
۱- فکر میکنید چند درصد رانندگان ایرانی خانم هستند؟
۲- در چند درصد تصادفات درون شهری یکی از ماشینها راننده خانم دارد؟
ناشناس
|
|
۲۲:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
1
1
پاسخ
3 نكته مهمه.1 جاده ها كه بعضياشون واقعا افتضاح هستن,اين پولاي جريمه چي ميشه خدا ميدونه خرج جاده كه همش نميشه.2 ماشينهاي بي كيفيت از نظر ايمني.3 اما مهمترين فقر فرهنگ رانندگي.دو نكته اولي معلومه چجوري حل ميشه ولي نكته 3 به نظر من بايد از دوران مدرسه و پايه تدريس بشه حتي يه زنگ.خيليا مطمئنم بيشتر علائم رو نميدونن حالا كلاس رانندگيم بزارن بدرد نخواهد خورد چون فوقش تا 3 ماه بياد بمونه.ولي خود من و شايد خلياي ديگه حتي شعراي بچگيم كه بعد 20 سال تكرار نشده تو ذهنمون هست.در اخر چي درسته تو ايران كه رانندگي باشه و حتي عابران پياده.من خودم يكي از اونا رفته تو ذاتم اين كارا فرهنگش نرفته
ناشناس
|
|
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
1
2
پاسخ
فقط یک دلیل وجود دارد. آموزش نا کافی . هیچ کدام از ما آموزش صحیح راندن را ندیده ایم . یک فوتبالیست خوب در ایران چه تعریفی دارد؟ خوب دریبل بزند خوب لایی بزند و ... ولی در کشورهای صاحب فوتبال خوب و با دقت توپ را بگیرد خوب و با دقت پاس بدهد خوب و با دقت شوت بزند. تعریف رانندۀ خوب در ایران ؟ خوب لایی بکشد، در هر جای تنگی پارک کند. در ترافیکها جلوی همه بپیچد و سریعتر براندو .. ولی در کشورهای پیشرفته سالم خود مسافر و خودرو را به مقصد برساند رانندۀ خوبیست. آموزشها باید صحیح و مداوم باشد. کنترل راننده باید همیشگی باشد نه فقط موقع تمدید گواهینامه هر روز باید برای راننده روز امتحان باشد.
امیر
|
|
۲۲:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
1
3
پاسخ
ما فکر می کنیم هیچ کس نمی فهمد فقط ما می فهمیم!!!
خودمون قانون رو رعایت نمی کنیم بعد می گیم چرا دیگران رعایت نمی کنند!!!
اگه خودم قانون رو دور بزنم ناشی از زرنگی منه!! ولی اگه دیگری قانون رو رعایت نکنه ناشی از بی فرهنگی!!!!
ما بی فرهنگ ترین مردم دنیاییم!!!
ناشناس
|
|
۲۲:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
1
1
پاسخ
با آسد مصطفی موافقم!
درصد بی فرهنگی رو اگه بیشتر کنه لطف میکنن!!
ناشناس
|
|
۲۲:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
1
1
پاسخ
ببینيد هم مشکل فرهنگ رانندگی هست هم بی کيفيت بودن ماشينا. اما يک نکته مهم اينه که خيلی مواقع وجود ماشينهای سنگين که هيچ ايمنی ندارن دردسر سازه. مثلا خيلی از کمپرسيها از پشتش سنگ و خاک ميريزه. اگه سبقت بگيری پليس ميگيره اگه نگيری هر قدر هم فاصله بگيری بالاخره باز سنگا مي خوره به شيشه. یا بعضی مواقع پليسها سخت گيری بيخود ميکنن بعضی جاها اطلا توجه نميکنن. مثلا کن بارها ديدم تو اتوبان طرف با 180 تا ميره خبری از پليس نيست. اما داخل کوچه برای کمربند جريمه ميکنن اين يعنی چی؟
مرغشی
|
|
۲۲:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
2
8
پاسخ
90 درصد ار پلیس است به دلیل :
1 - با رفتار بی ادبانه با راننده همانند مجرم رفتار می کند و ایجاد استرس می کند و هیچ سرشان نمی شود که راننده چه شخصیتی دارد
2 - انگار قسم خورده اند اگر راننده را متوقف کردند باید حتما جریمه شود ولو اینکه هیچ تخلفی مرتکب نشده باشند
3 - همگی اجماع دارند که در تصادفات جاده ای پلیس معصوم است و مقصر یا جاده است یا راننده یا نقص فنی ماشین
روزی از روز ها هم فرمانده ی کلانتری محل را دعوت کردیم تا در مسیر فرهنگ سازی امنیت محله محور گامی برداریم ایشان هم با رغبت آمدند . باز هم بگذریم که تاثیر شگرفی رخ نداد.
اما آنچه می خواهم اشاره کنم ، لزوم عملگرایی و آغاز هر اقدامی هر چند کوچک برای تحول است . به هر حال نباید دست روی دست گذاشت .من بسیار متاسفم که وقتی سخن از فرهنگ و فرهنگ سازی می شود برخی گمان می کنند کار فرهنگی فقط و فقط و فقط یعنی این ، که در عزاداریها محافل را سیاه پوش کنیم ، از خوبی حجاب بگوییم ، عکس شهدا بر در و دیوار نصب کنیم ، از نابودی هر چه سریعتر آمریکا بگوییم و...
بنده معتقدم در کشور ما میلیاردها تومان صرف مسائل فرهنگی می شود و هزینه کرد در کشور ما حول مسائل فرهنگی کم نیست . اما تعریف ما از فرهنگ تعریفی ناقص است . در کار فرهنگی منحصر شده ایم به اموری از قبیل چاپ پوستر برخی بزرگان ، نصب بنر ، انتشار عکس اماکن مقدسه و گاهی هم اشخاص مقدس ! اما گویا باور نداریم که آموزش بهداشت فردی ، مهارتهای زندگی ، فرهنگ شهر نشینی و نیز فرهنگ ترافیک نیز بر عهده ی طلایه داران عرصه ی فرهنگ است. یکی از نهاد هایی که می تواند در این امر موثر باشد مساجد است . البته دانشگاهها و مدارس و محیطهای آموزشی دیگر موثر ترند اما بنده در حیطه ی تخصصی خودم مساجد را عنوان نمودم. در خاتمه با تاسف اذعان می نمایم که اگر بخواهیم در امور مهمی مثل فرهنگ ترافیک یا آموزش بهداشت و ... ورود کامل و موثر کنیم با مقاومت و پس زده شدن توسط مخاطبین هم روبرو می شویم و این حکایت از آن دارد که مردم و مسوؤلینی داریم که در برابر تغییر مقاومند و خود نیز باور کرده اند که کار فرهنگی فقط یعنی نصب پوستر ، اردوی به فلان جا ، داستان و حکایت تاریخی تعریف کردن و چراغانی کردن و پرچم زدن و ... .
به هر حال تا مردم خود را محرم دولت و دولت خود را محرم مردم و همگی خود را در برابر هم مسوؤل نداند همین آش خواهد بود و همین کاسه.