اينجور رفتارها ريشه عميق در فرهنك ما دارد ، وقتي با دوست ها و هم كارها نشسته ايم إز اين نوع شجاعت ها صحبت ميكنيم غافل إز اين كه جه خيانتي ب خدمان و اقتصاد كشور ميكنيم. أشكال ديكر ساختار إداري و كنترل بالا دستهاست.
پاره ای از موارد دور زدن قانون به دلیل سخت گیری بیش از حد قانون می باشد مثلا زمانی که شما در مرکز شهر کا ضروری دارید وتابلو های پارک ممنوع همه جا را پر کرده شما پارک نموده اگر جریمه بشوید بدبینی واگر نشوید دفعه بعد تکرار حتی عبور از چراغ قرمز یعنی اینکه به قانون احترام نمی گذارید .مثال دیگر نرم افزار های قفل شکسته اگر قیمت آنها اینقدر گران نبود و سی دی های فرعی به راحتی فروخته می شود آیا کسی دنبال نصب ویندوز قفل شکسته مرفت؟
زمانی که بچه های ما زود تر از معمول در صف نانوایی و.... کاری را انجام می دهند این مسئله در نزد والدین به عنوان یک عمل خوب تلقی شده و فرزندشان زرنگ محسوب می شود .همه بچه ها در دوران کودکی دروغ از گرفتن نمره وامضای جعلی را تجربه میکنند آیا این برایشان باقی نمی ماند وفرهنگ دروغ در ما رشد نمی کند؟ و.............
ایرانی تنبله!تو این هیچ شکی نیست.ولی اینکه چرا قانون در میزنیم برمیگرده به عملکرد کلی اجتماع.
شما نگاه کن ایران الان بابت دور زدن تحریم های دنیا نه اینکه احساس شرمندگی نمیکنه بلکه حق خود میدونه واینکه این تفکر بین ایرانی ها جا افتاده که هر قانونی رو هم نباید اجرا کرد و اینکه قانون ماله همه نیست پس میشه قانونم در زد.
حالا این مواردی که گفتم به غیر از مواردی است که قانون گزار بدونه اینکه مردم را بابت قانونی که گذاشته توجیح کند از بازوی قدرت نظام استفاده میکند و تازه از اینکه مردم آن قانون اجرا نمیکنند دل خور هستند.نمونه روشن همین فیلترینگ.
شما به من بگو چرا ایرانی فیلتر در میزنه
و اینکه خیلی از کشور ها هم همین مشکلات رادارن و فقط مخصوص ایران نیست
ضرب المثلی می گوید اندیشه ای بکار تا عملی درو کنی عملی بکار تا عادتی درو کنی عادتی بکار تا منشی درو کنی منشی بکار تا تقدیری درو کنی اگر بپذیریم انسانی موجودی است که بر اساس بر داشتها و نگرش خود به امور مختلف دست به اقدام می زند باید موثر ترین عامل رادر ذهنیت خود جستجو کنیم ذهنیتی تاریخی که نسل به نسل منتقل شده و اکنون ذهنیت بخش قابل توجهی از جامعه ایران را در سیطره خود دارد و از قضا آن نگرش بسیار اساسی و راهبردی است و آن نگرش غلط انست که فکر می کنیم " منافع و مصالح هر کس در گرو ضرر وزیان دیگران است " در حالیکه قانون آفرینش همچنانکه ما را بهم گره زده و زندگی اجتماعی داریم همانطور منافع و مصالح ما را هم بهم گره زده و کسی یارای گسست آن نیست مردمانی که این قانون آفرینش را در یابند و خود را با نظام هستی منطبق سازند می توانند پیشرفت کنند چرا که نظام هستی پشتیبان آنهاست در چنین جامعه ای به دروغ و دغل نیازی نبوده و اعتماد بر قرار وحدت و کار تیمی و حزبی امکان پذیر است و همینطور جامعه ای که از فهم ودرک این سنت الهی عاجز باشند و منافع خود را در ضرر و زیان دیگران جستجو کنند ناچار به دروغگوئی و قانونگریزی و... خواهند بود تفصیل این ایده مجال دیگری می طلبد که چگونگی ارتباط این رفتارها با برداشتهای مذکور هرچه بیشتر روشن شود
به عنوان کسی که سالها در اروپا زندگی کرده به این نتیجه رسیدهام که ما ایرانیها نه تنها زرنگ نیستیم بلکه بسیار "ساده لوح" و "خود بزرگ بین" و "نژادپرست" هستیم و به اصول اولیه اخلاقی هم پایبند نیستیم! بدتر از همه اینکه بسیار هم گستاخ هستیم و غیر از خودمون هیچ کس رو آدم حساب نمیکنیم (البته همدیگر را هم همینطور!). همه بلاهایی هم که سرمون میاد بخاطر همین فرهنگ هستش. نمونه ش هم همین که الان همه علیه این گفته خشمگین میشن و اصلا به خودشون اجازه نمیدن که راجع به این حرفها یکم فکر کنن!
بانک مرکزی در بخشنامه ای اعلام می کنه که افرادی که طی سال های پیش ریال خودشون رو به ارز تبدیل کردند و در حساب های ارزی نگه داری کردند حالا دلار مرجع یعنی 1260 تومان بهشون پرداخت می شه
بعد در بخشنامه دیگه ای اعلام می کنه مبنی بر اینکه افرادی که از حساب ذخیره ارزی وام دریافت کردهاند باید آن را به نرخ مبادلهای دلار 2500 تومان بازپرداخت کنند،
وقتی سیاست های دولتیمون اینطور زرنگ بازبه ما مردم هم یاد می گیریم اول از همه کلاه خودمون رو بچسبیم!!
تا زمانی که باند بازی وجود داره و معیار ارزشگذاری بر اساس قابلیت و توانایی نباشه وضعیت همین هست. اغلب آدمای ضعیف سعی میکنن با این کارا خودشون را از یک وضعیت نجات بدن.
این که آدما چطور ضعیف میشن دلایل مختلفی داره..
من فکر می کنم قوانین ما و بروکراسی ناشی از این قوانین بعضا متناقض بکلی باید بازبینی و اصلاح شود یک قانون تا همه گیر ، یکسان ، آسان و قابل اجرا و اسان کننده کار نباشد اصلا ضمانت اجرایی ندارد.
بعنوان مثال گذر از روی پل عابر پیاده یک قانون است در محلهایی که مکان آن نامناسب بوده و یا پله برقی ندارد حتی اگر خیابان حصار هم داشته باشد اغلب مردم ترجیح می دهند از خیابان عبور کنند تا پل عابر ولی اگر مکان احداث آن مناسب بوده و پله برقی سالم هم داشته باشد حتی در خیابانهایی که حصار ندارند مردم بیشتر تمایل به عبور از روی پل را دارند. مسئولین با همین مثال ساده بیاندیشند که آیا قانون گریزی که به زرنگی تعبیر شده است تقصیر مردم است یا قانون گذاران ناشی و مجریان ناشی تر !!!!
سلام این هم در مورد کم کار در سیستم اداری داد نزنید کلا فرهنگ کار درایران به این شکل آمده است من یک شرکت خصوصی را اداره می کنم من هم دقیقا این مشکلات دارم هرکسی وارد می شود حاضر است فقط کار داشته باشد بعداز یک مدت کوتاه دیگر کار نمی خواهد می خواهد کارفرما بشود یا با شما دریک کاری که شما در طی بیست بدست آورده اید شریک شود آن هم نه به مقدار کارکرداش بلکه شراکت کلی خلاصه فسلفه کار در ایران این چنین شده یکی از دوستان می گفت در ایران بیکاری نداریم بلکه بیعاری داریم . باتشکر