سلام خیلی جالب بود..اینا جز واقعیتهای زندگیه...من این داستانهای واقعی را خیلی از پیرمردها شنیدم.اینا تو باغ رضوان اصفهان هم خیلی اتفاق افتاده...ممنون
الهام
|
|
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
0
0
پاسخ
به نظر من هیچ اتفاقی غیر ممکن نیست،
دوستان عزیز تا وقتی از درست بودن یا نبودن موضوعی مطمئن نیستید قضاوت نکنید
زهرااسدی
|
|
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
0
0
پاسخ
خداخیلی بزرگه ویک سری از انسانهاواسطه بین ما وخداوند هستند وشهداجزاین دسته اند.خداوندهمه مریضهاروشفابده.انشاله
مجید
|
|
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
0
0
پاسخ
خیلی جالب بود...مخصوصا آخری.داستان اول برای من اتفاق افتاد زنبور میومد بیرون
خیرالله
|
|
۰۷:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
0
0
پاسخ
فقط این را می توانم بگویم که شهدا همیشه زنده اندو نازرندوشا فی
;
علی زندی
|
|
۲۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
0
0
پاسخ
جالب بود وهم تکان دهنده وهم خت می شد باور کرد. ولی توی ایندنیا هرچیزی ممکنه
پارسا
|
|
۲۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
0
0
پاسخ
عالی بود
حجت سلطانی
|
|
۱۱:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
0
0
پاسخ
عاقبت امور دست خداست.
مجی هایپر
|
|
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۳۰
0
0
پاسخ
خدا خودت بهمون رحم کن و از سر گناهامون بگذر...
ناشناس
|
|
۰۴:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۱
0
0
پاسخ
عالی بود وقتی داستانها رو خوندم بی اختیار بغضی گلومو گرفت,به خودم امدم چه کردم تا حالا???خدایا با همه وجودم عاشقتم که فرصتمون میدی جبران کنیم,ممنونم ازتون که سبب خیر شدید