محمد جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
سلام خیلی جالب بود..اینا جز واقعیتهای زندگیه...من این داستانهای واقعی را خیلی از پیرمردها شنیدم.اینا تو باغ رضوان اصفهان هم خیلی اتفاق افتاده...ممنون
الهام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
به نظر من هیچ اتفاقی غیر ممکن نیست،
دوستان عزیز تا وقتی از درست بودن یا نبودن موضوعی مطمئن نیستید قضاوت نکنید
زهرااسدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
خداخیلی بزرگه ویک سری از انسانهاواسطه بین ما وخداوند هستند وشهداجزاین دسته اند.خداوندهمه مریضهاروشفابده.انشاله
مجید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
خیلی جالب بود...مخصوصا آخری.داستان اول برای من اتفاق افتاد زنبور میومد بیرون
خیرالله
|
Singapore
|
۰۷:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
فقط این را می توانم بگویم که شهدا همیشه زنده اندو نازرندوشا فی
;‌
علی زندی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
جالب بود وهم تکان دهنده وهم خت می شد باور کرد. ولی توی ایندنیا هرچیزی ممکنه
پارسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
عالی بود
حجت سلطانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
عاقبت امور دست خداست.
مجی هایپر
|
Finland
|
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۳۰
خدا خودت بهمون رحم کن و از سر گناهامون بگذر...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۱
عالی بود وقتی داستانها رو خوندم بی اختیار بغضی گلومو گرفت,به خودم امدم چه کردم تا حالا???خدایا با همه وجودم عاشقتم که فرصتمون میدی جبران کنیم,ممنونم ازتون که سبب خیر شدید
نظرات بیشتر