قبل از انقلاب همینطور بود حالا هم همینطور هست و همینطور باقی خواهد ماند، تمام ایران به این سبک اداره میشود بخاطر همین هم در ادارجات ارباب رجوع باید به این طرف و آن طرف کشانده میشود
با سلام
بگذارید یک داستان واقعی از خودم را تعریف کنم.من در خارج درس خواندم به ایران آمدم که صمیمانه و از روی قلب کار کنم.با مدرک تحصلی دکتری هر جا رفتم کار نتوانستم بگیرم در جایی گزینش در جایی نبود پست خالی در سازمان الی آخر.بالاخره در جایی با پست کمک کارشناس استخدام شدم و بالاخره کاری کردند که استعفا بدهم بعد به دانشگاه رفتم و استاد شدم.چند سالی را کار کردم بعد هم به علت مشکلات اقتصادی و ..... ایران را ترک کردم و به کانادا آمدم .حالا در یک شرکت کار میکنم نفر اول شرکت هستم نه از نظر پست سازمانی بلکه از نظر مقام علمی و در واقع کل سازمان را من هدایت میکنم و سالیانه به پول ایران سیصد میلیوت تومان حقوق میگیرم.گاهی با خودم فکر میکنم اگر میگذاشتند تمام این کار ها را برای مردمم میتوانستم انجام بدهم نه در دیار غربت.تنها مشکل من این بود که از روسای سازمان خیلی بالاتر بودم.رده های بالای سازمان عمدتا به جایی آویزان بودند.
پاسخ ها
آرزو
||
۰۸:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۶
دمت گرم اگه تو ايران هم مي موندي و يه پست خوب هم ميگرفتي هيچ وقت حقوق به اين خوبي نميگرفتي
با تشکر از مطرح نمون یکی از مهمترین دلایل عقب ماندگی سیستم اداری کشور به نظر من تا زمانی که انتصاب مدیران و روسای سازمانها با ملاحظات سیاسی انجام شود نظام اداری ما تصحیح نخواهد شد.بطور مثال چرا راندمان در شرکت های خصوصی حتی در داخل کشور به مراتب بیشتر از شرکتهای دولتی می باشد.در سازمانهای دولتی وقتی کارمندان مشاهده می کنند که مدیر و رییس انها بواسطه ارتباطات سیاسی به این مقام رسیده است تنها راه پیشرفت خود را در ایجاد ارتباط با محفلهای سیاسی می بیند و رویه تملق و چاپلوسی را در پیش خواهد گرفت در عیر اینصورت یا باید از ان سازمان رفت و یا به مرور دچار روزمرگی و افت راندمان خواهد شد.تنها راه نجات سیستم اداری حاکمیت شایسته سالاری به معنای واقعی ان در تمام سطوح می باشد.به امید ان روز
در ايران فقط به رابطه و سفارش فلان مقام بها مي دند و نه تخصص و تجربه؟
چاپلوسي هم براي مدتي جواب ميده.
اگر در ادارت آشنا(پارتي) نداشته باشي بايستي هميشه در جا بزني و با ديدن افراد نالايق در رده هاي بالادستي از کار کردن و استفاده ا ز دانش و تخصصي که داري طفره مي ري و عطاي همه چيز را به لقايش مي بخشي و دلسرد و مأيوس به پيشرفت و در نهايت به وجدان کاري هم فکر نمي کنيو بس!!!!
با سلام و احترام اتفاقا مطلب جالبی را مطرح کردید : اولا در ایران چاپلوسی به عنوان یک عرف و عادت همیشه در حکومت های ایران خصوصا در صد ساله اخیر وجود داشت بطوری که در حکومت پهلوی هرکسی چا پلوستر بود جا و مقامی بالاتر داشت این به خاطر حفظ مقام و قدرت خود بودشاه به افردی مسولیت میداد که چاپلوس تر باشد و تمام مقامات نزدیک شاه افرادی بودند که در چاپلوسی سعی میکردند از هم سبقت بگیرند تا جایی که بنا به اسناد چاپلوسان زن یا دختر خود را به شاه برای یک یا چند شب هدیه میدادند این عامل در مقامات پایین تر هم وجود داشت و این به صورت سلسله مراتب تا پایین برای حفظ مقام و قدرت یا گرفتن مقام تلاش میکردند متاسفانه بعد از انقلاب افرد برای داشتن موقعیتی یا داشتن یک مقام مملکتی یا استانی و حتی محلی به عنوان پشتوانه تلاش کردند و امروز مقامت استانی یا محلی سعی میکنند برای حفظ موقعیت خود از چاپلوسان و کاسه لیسان استفاده کنند وچاپلوسان و کاسه لیسان هم برای بهتر کردن موقعیت خود نهایت تلاش را میکند چرا ؟؟ به خاطر عدم وجود قوانین برای حفظ مدیران لایق و کردن و عدم تلاش شناخت و حمایت این گونه مدیران، چپلوسان به راحتی آنها را با انواع ترفندها به خاطر حفظ موقعیت خود به راحتی کنار میزنند .متاسفانه هر رییس جمهور آمد فقط خط خود را بدون در نظر گرفتن لیاقت یا نالایق جابجایی انجام مدهند و این هم متاسفانه به خاطرعدم اعتماد و قانون . یک نوع از این چپلوسی در ایران تشکیل حزب بعد ازانتخاب هر ریاست جمهور به بهانه حامی این ریاست جمهور یا به بهانه حمایت از یک تفکر جدید با القاب های متفاوت که خود بهتر میدانید فقط کافی هست بعد از انتخاب هر رییس جمهور را نگاه کنید
چون افراد کوچک در جاهای بزرگ و افراد بزرگ در جاهای کوچک قرار گرفته اند .
باند و باند بازی - عدم شایسته سالاری- قومیت گرایی - مذهب - جناح بندی های سیاسی تا مغز استخوان ما ایرانی ها نفوذ کرده است بنابراین طبیعی است که در این آشفته بازار جایی برای کار کردن نباشد .