مشکل اصلی در مورد رونق بیشتر سایر رشته ها به بازار تقاضا برمیگردد.
بازار تقاضا در رشته های مهندسی به دلیل ضعف بخش صنعت وجود ندارد. عملا دانشگاههای ما از صنعت کشور خیلی جلوتر هستند و صنعت کشور به دلایل مختلف نمیخواهد از دانش برای پیشرفت استفاده کند. ارزش افزوده در صنایع بزرگ ما بیشتر در رانت است تا تحقیق و توسعه.
برای مثال نگاه کنید به صنعت خودرو:
در صنعت خودرو مدیری موفقتر است که بتواند با لابی و روابط از رانت تعرفه ای بیشتری برخوردار باشد و اگر شما مدیر بهترین خودروساز جهان را برای یکی از خودرو سازان داخلی انتخاب کنید، خواهید دید که شرکت خودرو سازی ورشکست میشود. چرا که در ایران ارزش افزوده صنایع با رانت بدست می آید نه تحقیق و توسعه.
در کشور ما شاید مهمترین تقاضا برای کارهای مهندسی فعالیتهای دفاعی باشد که انهم به دلیل بروکراسی و جحم کم چندان جلوه بین المللی ندارد.
بزرگترین صنعت کشور ما صنعت نفت است که تقریبا اکثر کارهای مهندسی و لیسانس را از خارجیها میخرند و مدیر تصمیم گیر ترجیح میدهد از شرکتهای معتبر بین المللی استفاده کند.
در بررسی کلان باید گفت که وجود دلارهای نفتی در دست دولت باعث میشود که یک اصل کلی در صنعت حاکم باشد.
اینکه کالایی که قابل واردات است برای تولید آن در ایران به صرفه نیست، مگر اینکه به دلایلی رانت داشته باشد.
بنابراین همیشه در ایران تولید کالاهایی که قابل واردات نیست سود اورند مانند مسکن، ارائه خدمات پزشکی
نتیجه گرفتن در کارهای فنی مهندسی بزرگ نیازمند سرمایه گذاری هنگفت، قبول ریسک بالا و مدیریت قوی می باشد. در خیلی از صنایع ایران سرمایه گذاری خوبی صورت نمیگیره. در صنایعی مثل صنایع موشکی که هم سرمایه گذاری بالایی شده و هم مدیریت خوبی داشته به نتیجه رسیدیم و نتایجش از یافته های پزشکی هم برای مردم مفیدتر بوده. ولی در صنایعی مثل ایران خودروساز با وجود سرمایه گذاری هنگفت و ارتباط با شرکتهای خارجی و به سبب مدیریت نالایق و فاسد تقریبا هیچ چیزی غیر از ماشینهای گران و بی کیفیت برای مردم وجود نداشته است.
بنده استاد دانشگاه صنعتی شریف هستم. نبود بودجه های پژوهشی و برنامه بلند مدت مشکل اساسی کار است. متاسفانه دانشگاهها بودجه پژوهشی درستی ندارند. همان عدد کم سالیانه نیز یا دیر اختصاص می یابد یا در دانشگاه صرف کارهای دیگر می شود . در بسیاری لز حوزه ها، نبود صنعت داخلی یا انحصار دولت سبب شده است که تنها امکان جذب بودجه پژوهشی از دستگاههای دولتی باشد. چند سالی است که دستگاههای دولتی نیز با تشکیل پژوهشکده ها و غیره این بودجه ها را در داخل دستگاه خود نگه می دارند. البته کمبود نیروهای کیفی متناسب با کار پژوهشی آنها و محیط اداری و غیره سبب می شود که کار اصیل پژوهشی و فناوری نیز آنجا انجام نشود. در بعضی موارد پروژه هایی با زمان بندی کوتاه و بودجه های بسیار کم حتی تا یک بیستم بودجه اخذ شده سازمان دولتی به ما پیشنهاد می شود که مشکل عدم کارایی سازمان مذکور را در جوابگویی حل کند که عملا انگیزه ای برای گرفتن و کار ایجاد نمی کند. به هر حال مثل اکثر کشورها باید پژوهشهای اساسی در دانشگاه یا با همکاری تنگاتنگ با دانشگاه انجام شود و تعریف سازمانهای موازی با کیفیت کم و عملا غیر پاسخگو، آفت کار است. خلاصه کلان آنکه دانشگاهها پتانسیلهای بسیار بالایی دارند. بودجه و امکانات متناسب و مدیریت مناسب (مدیریت پژوهشی نه مدیریت اداری رایج) به همراه برنامه ریزی چند ساله می تواند مسئله را حل کند. البته من که شرایط لازم را در مدیران و سازمانهای فعلی نمی بینم.
یکی از دلایل:
درطول ده ها سال گذشته:
1- اولین رشته منخب خانواده ها برای ادامه تحصیل فرزندانشان پزشکی بوده است.
2- تقریبا تمام کودکان در انشاء خود نوشته اند که می خواهند پزشک شوند.
3- پزشکان از موقعیت اجتماعی و مالی برتر در جامعه برخوردار بوده اند.
بنابراین در دهها سال گذشته نخبه ترین دانش آموزان که دارای رتبه های برگزیده کنکور بوده اند، رشته پزشکی را برای ادامه تحصیل برگزیده اند و لذا تداوم این موضوع در دهها سال گذشته به برتری های کنونی پزشکی در ایران منجر شده است.
خوب طبیعی است که به دلیل مسائل انسان دوستانه کشورهای پیشرفته ما رو در زمینه های پزشکی چه به لحاظ تحصیلات و چه به لحاظ تجهیزات تحریم نکرده اند اگر رابطه بهتری با دنیا داشته باشیم در بقیه زمینه ها هم می تونیم پیشرفت کنیم...
افراد مستعد و خلاق بنابر رشته تحصیلی دوران متوسطه عمومی برای کسب درآمد و پایگاه اجتماعی بالا برای گذراندن مدارج تحصیلی عالی بالا به ترتیب ابتدا جذب پزشکی و پیراپزشکی یا رشته های مهندسی می شوند لذا سایر رشته های تحصیلی و شغلی بوسیله نیروهای با ضریب تحصیلی پائین تر و دارندگان مدارک سهل الوصول اشباع می گردد . بالطبع سازمان ها و نهادهای دولتی یا خصوصی دستمزد خیلی پائینی برای این مستخدمین پرداخت می کنند چون تعدادشان زیاد است و از دیگر سو کارشان جدی و علمی تلقی نمی شود . این دور واپسمانی و تسلسل باطل چندین دهه است که بر نظام اداری استخدامی کشور حاکم است پس چگونه توقع دارید دیگر رشته های شغلی تحصیلی پیشرفت کنند.
1- چندین دهه است که بالاترین رتبه های کنکور بدلیل وجود جذابیت بیشتر به رشته پزشکی میروند و طبیعی است که بازدهی بیشتر داشته باشد
2- تصمیمات پزشکی عمدتا بر مبنای اصول علمی است نه دستورات اداری
3-استقلال کاری و اقتصادی گروه پزشکی
4- مسئولیت بیشتر و نظارت بیشتر توسط مشتریان
با سلام به نظر اینجانب بهتر است پیش از هر چیز عملکرد رشته پزشکی در همه سطوح دولتی و خصوصی با استانداردهای جهانی مقایسه شود و براساس آن درصد موفقیت و پیشرفت لحاظ شود . اینکه در چند حوزه خاص پزشکی موفقیتهایی اتفاق افتاده خوب است اما نمی توان این موفقیتها را به همه سطوح علم پزشکی در کشور اختصاص داد . هنوز گزارشهای رسانه ها از نوع برخورد پزشکان با بیماران ، وضعیت نابسامان و بغرنج بیمارستانها ، اورژانش ، کمبود دارو ، تشخیصهای نادرست ، ماجرای دانشگاه علوم پزشکی و .... را از یاد نبرده ایم . بنابراین از اینکه چند اتفاق خوب در این حوزه می افتد نباید هیجان زده شده و غیر علمی و غیر کارشناسی با موضوع برخورد کنیم .
بازار تقاضا در رشته های مهندسی به دلیل ضعف بخش صنعت وجود ندارد. عملا دانشگاههای ما از صنعت کشور خیلی جلوتر هستند و صنعت کشور به دلایل مختلف نمیخواهد از دانش برای پیشرفت استفاده کند. ارزش افزوده در صنایع بزرگ ما بیشتر در رانت است تا تحقیق و توسعه.
برای مثال نگاه کنید به صنعت خودرو:
در صنعت خودرو مدیری موفقتر است که بتواند با لابی و روابط از رانت تعرفه ای بیشتری برخوردار باشد و اگر شما مدیر بهترین خودروساز جهان را برای یکی از خودرو سازان داخلی انتخاب کنید، خواهید دید که شرکت خودرو سازی ورشکست میشود. چرا که در ایران ارزش افزوده صنایع با رانت بدست می آید نه تحقیق و توسعه.
در کشور ما شاید مهمترین تقاضا برای کارهای مهندسی فعالیتهای دفاعی باشد که انهم به دلیل بروکراسی و جحم کم چندان جلوه بین المللی ندارد.
بزرگترین صنعت کشور ما صنعت نفت است که تقریبا اکثر کارهای مهندسی و لیسانس را از خارجیها میخرند و مدیر تصمیم گیر ترجیح میدهد از شرکتهای معتبر بین المللی استفاده کند.
در بررسی کلان باید گفت که وجود دلارهای نفتی در دست دولت باعث میشود که یک اصل کلی در صنعت حاکم باشد.
اینکه کالایی که قابل واردات است برای تولید آن در ایران به صرفه نیست، مگر اینکه به دلایلی رانت داشته باشد.
بنابراین همیشه در ایران تولید کالاهایی که قابل واردات نیست سود اورند مانند مسکن، ارائه خدمات پزشکی