من به عنوان یک کارمند با 15 سال سابقه کار جدای از انتقادات اساسی که به سبک مدیریت برخی از یدک کشان پست مدیریت وارد می دانم عرض می کنم که کارمندان نیز از نوعی فقر فرهنگی رنج می برند به طوری که اگر برخی روشهای مدیریتی اجرا نشود تن پروری و گریز از انجام وظیفه که در ذات برخی افراد وجود دارد به اوج خواهد رسید ضمنا محیطهای اداری ایران به خاطر بی نشاطی حاکم بر اداره جات بسیار محیطهای کسالت آور و بی روحی است که همه اینها در نهایت به سوء مدیریت بازمی گردد
در سازمانی تخصصی و فنی کار می کنم
مدیران تصمیم گیر و تاثیر گزار این سازمان از بیرون سازمان جذب می شوند و دارای تفکرات و سیاست های مدیریتی زیر هستند و با شهامت و بدون هیچ ابایی با زیر مجموعه خود برای تعامل و اتمام حجت می کنند:
1- من در نقش مجتهد هستم و بقیه باید مقلد باشند.
2- همیشه سربازان می جنگند و کشته و زخمی می شوند، ژنرال ها مدال می گیرند.
3- برای انجام کار و اهداف سازمان و هماهنگی بدون دغدغه ، مدیران میانی نیز از بیرون سازمان جذب می شوند مگر اینکه نیروی کارشناس داخل سازمان تابع و پای بند منشور و قانون یاسای مدیر بالا دستی باشد.
با سلام
فقط یک جمله از سخنان امیر مومنان حضرت علی (ع) در کتاب نهج البلاغه آمده است اگر ما این سخنان را آویزه گوشه خود کنیم و به آن عمل کنیم در جامعه اسلامی ایران مخصوصاً ما شیعیان همه کارها درست خواهد شد و آن جمله این است :
ای کسانی که در سمت های مهم و مدیریتی گمارده شده اید اگر مدیر و مدبر و آگاه به مسائل حیطه مدیریتی خود هستید که هیچ و اگر در سمتهای مدیریتی قرار بگیرد و در آن کار موفق نباشید و افراد کاردان را به کار نگمارید به اسلام و جامعه اسلامی خیانت و مرتکب گناه بزرگ خواهید شد و در پیشگاه خداوند متعال مورد بازخواست قرار خواهید گرفت و بلعکس به همین گونه
اگرچه با کمال تاسف بنده هرگز افتخار این رو نداشتم که یک نقش مدیریتی داشته باشم ولی با کمال احترام به نظر دوستانی که نظر منفی به مدیت در ایران دارند عرض میکنم شدیدا" اشتباه می کنند خواهش میکنم ناراحت نشید و کمی بیاین بیرون مساله و بعنوان شخص ثالث بیطرف به مساله نگاه کنید.
بطور کلی در تمام دنیا علوم بشری به دو روش تحقیقی و تقلیدی تقسیم می شوند (تحقیقی قابلیت اندازه گیری داره و باید پاسخی برای هر چرا داشته باشیم که شایستگی ها معلوم میشه و تقلید دقیقا" عکس روش فوق) و حالا در جامعه ما که درصد بسیار بالای جامعه از روش دو (چون راحتره) استفاده میکنیم پس بایدبپذیریم علارقم اینکه شاید ممکن باشه جمله "مدیران براساس شایسگی انتخاب نمیشن"
درست باشه ولی انتخاب با معیاری که شما دارین اندازه گیری میکنین نیست و کار داره کاملا" درست انجام میشه، یعنی مدیرانی که میفرآیید اشتباه انتخاب شده اند کاملا" درست انتخاب شده اند.
پس با این زیرساخت ذهنی، باید بپذیریم روش انتخاب یک فرد برای رده بالاتر فقط انچه که شایستگی گفته میشه نیست بلکه معیارهای متعدد دیگریست که آنچه شما بعنوان شایستگی بهش اشاره کردین کم اهمیت ترین... پس با آرامش مدل فکری تون رو عوض کنین تا هم با آرامش زندگی کنین و هم با انجام کارهای درست ( با رویکرد جدیدی که عرض کردم) انشالله موفق و سرافراز باشید در غیر اینصورت بهتره خودتون بیشتر خسته نکنین و مهاجرت کنین.
امیدوارم موضوع شفاف شده باشه و کمک کوچکی برای هدایت شما به راه راست کرده باشم چرا که در غیر اینصورت توضیح بیشتر با قوانین تعریف شده فوق خیلی سخت خواهد شد.
فرض کنید برای انتخاب مدیر ملاک عمل وزن باشد مثلاً هر کس سنگین تر بود برای مدیریت اصلح تر . در نتیجه هیچگاه مشکلی برای انتخاب مدیر بوجود نمی آمد نهایتاً سنگین ترین نفر بعنوان مدیر انتخاب میشد . منظور من از این بحث این استکه باید مدیریت در سطح کشور به چند سطح تقسیم و سپس برای انتخاب , ماندگار شدن و عزل , قوانینی مصوب شود . و همه ملزم به رعایت و احترام به قانون گردند . حال ممکن است قوانین در ابتدا مشکلاتی هم داشته باشد اما یقیناً بعد از چند سال مشکلاتش برطرف خواهد شد . نتیجه اینک انتخاب از سلیقه و باند بازی به انتخاب و یا عزل بر اساس قانون تبدیل گردد .
انتخاب مدیران بر اساس رابطه نه شایستگی که تقریبا در همه نظرات آمده است مطمئن باشید مدیران ما یعنی خود ما ضعیف نیستیم اما نظام اداری ما ایراد دارد همون مدیر ضعیف اگر جای دیگری کار کند یک فرد برجسته خواهد بود اما شرایط و پلکان ترقی موجود در کشور او را به این سمت آورده ، راه حل اینه که ساز و کارهای مشخص تعریف شود خود افراد هم یه کم غیرت و مردانگی داشته باشند اگه توان کاری را نداشتند چنانچه پیشنهاد شد نپذیرند.ضمنا نکته دیگر آنکه افرادی که کاردان و منطقی باشند خودشان هم تمایل ندارند وارد این بازی شوند
2-بی سوادی مدیر
3-عدم تحمل وپائین بودن آستانه تحمل