1-انتخاب مدیر در ایران رابطه ای است چون فاکتور اصلی تعهد است نه تخصص وتجربه اگرچه درسخنرانیها کلمات تعهد وتخصص را باهم می آورند
2-ضعیف بودن مدیر ازلحاظ توان مدیریت زیرا افراد باهوش و زرنگ نمتوانند با این نوع مدیر کار کنند و مدیر هم ازاین جور افراد خوشش نمی آید
3-اکثریت مسئولین رده های مختلف یک سازمان بطور سفارشی سمت سازمانی می گیرند آن هم افرادی که مطیع بوده وحتی اگر مسئله خلافی درسازمان رخ دهد از مدیریت های رده بالا انتقاد نمی کنند چون در فکر حفظ موقیت شغلی خود هستند
بطور کلی مدیریت درایران باید متحول شود
بهر حال فرهنگ کار سازمانی و اطاعت از ما فوق باید در یک سازمان باشد و افراد توانمند نیز باید مطیع تصمیم مدیران باشند (البته منظور چاپلوسی نیست) حتی اگر تصمیم غلط باشد. این روش شدیدا در کشورهای پیشرفته نیز دنبال میشود. البته کسی که دیگر با سازمان نیست و مخالف اهداف آن است باید تضعیف و ترد شود و مسلما نخواهند گذاشت پیشرفت کند مشابه کاری که امریکا و غرب با ایران انجام میدهند.
وقتي دريك مجموعه ضعيفترين وبيسوادترين فرد به عنوان مدير انتخاب مي شودوبراي كوچكترين كار دچارترديداست وحتي ازالفباي مديريت هيچ اطلاعي نداردفقط به خاطر تملق پست گرفته واين پست برايش ازهرچيزي مهمتراست ومنافع ملي اصلامفهوم نداردازطرف ديگر تملق جزء لاينفك فرهنگ ماشده اجراي قانون دركشور ما معني ندارد روابط برضوابط غلبه كرده است هرحرفي ونظري تعبير اقدام عليه امنيت ملي به خود مي گيرد خوب كارمند ضعيف وتوسري خور بيسواد كه فقط تملق بگويد خوب است ضعف مدير پوشيده ميماندكارمند ومدير بيسوادمكمل هم شده كار مملكت رابه اينجا كه رسيديم ميرسانندبعد هم مادر كل مدير نداريم مبصر داريم مديران ما مبصرن نه مدير
تمامی موارد گفته شده درست است ولی یک نکته دیگر هست که اغلب نادیده گرفته میشود و آن زنانه شدن فضای ادارات است
زنان به دلیل غلبه احساس (که این خود در جای خود وعلی الخصوص در خانواده یک نقطه قوت فوق العاده نسبت به مردان محسوب میشود) تمایل به تایید مافوق و مرجع قدرت بسیار بیشتری حتی در برابر تصمیمهای غیر منطقی دارند به خصوص وقتی که مافوق مرد باشد این تاییدهای پی در پی هم موجب فربه شدن نفس خود خواه مدیر میشود وهم موجب میشود دیگران وحتی مردان زیر دست کم کم به این کار یعنی تایید مافوق دست بزنند (یعنی نوعی یادگیری اجتماعی پنهان)و این موضوع قطعاً در افراد زیردستی که توانایی کمتری دارند بیشتر اتفاق می افتد چون به جای تکیه بر توانایی بر تملق گویی خوش اکتفا میکنند واین دور باطل ادامه دارد به این نحو که همین افراد متملق احتمال بیشتری دارد که در آینده مدیر شوند چون به منابع قدرت نزدیکترند وبعد از مدیر شدن دوباره همین رویه را دنبال خواهند کرد یعنی تملق مقام مافوق و تقویت تملق گویی زیر دست
چون مدیریت یک علم است و متاسفانه مدیران ما اکثر فاقد دانش مدیریت است و برحسب رابطه وگرایش سیاسی انتخاب می شوند و انچه برایشان مهم است نگاه سیاسی جناح مربوطه خود است و از طرفی چون دانش و تخصص مدیریت ندارند و برای اینکه ضعف خود راپوشش دهند با افراد ضعیف و تملق گو کار می کنند تا افراد متخصص و کارشناس واقعی تا ضعف آنان مشخص نشود و از طرفی هیچ جای برای کار خود در زمان تصدی مدیریت خود پاسخ گو نیستند.
سلام
دلایل مختلفی داره
1-مهمترین دلیل بر می گردد به ساختار کشور ما اگر کمی دقت بفرمایید کل سیستم ما تحمل افراد مستقل و دارای اندیشه و فکر و عمل وابسته به خود را ندارد اگر کسی از دیدگاه شخصی ما کمی عدول نماید باید کنار گذاشته شود حتی به میزان بسیاراندکی2-مدیران ما براساس لیاقت بکارگیری نمی شوندبراساس یکسری زد و بندهای سیاسی پست می گیرند مثلا نمایندگان یک استان به توافق می رسند که مدیریت کل های یک استان را بین مدیران نزدیک به خود تقسیم کنند هر مدیری که به کار گمارده می شود طی شرط و شروطی منصوب می شود که باید فلان کند و فلان شخص را در فلان جا و بدون نظر آن نماینده دست از پا خطا نکند
این مدیر دیگر هیچ استقلال کلانی ندارد حال سود مدیریتش چیست؟ سود اقتصادی مناسب -وجهه و سابقه ی چند سال مدیریت -در کنار آن انجام کارهایی برای خود و خانواده و اقوام
یکی از نمایندگان شهر های غربی روزی نامه نوشته بود به رئیس اداره ای که چرا فلان خدمه را از قسمت آبیاری چمنهای محیط اداره به قسمت نظافت منتقل نموده ای فورا وی را به کار قبلی اش گمارده و موضوع را اطلاع دهید در این اوضاع و احوال مدیر باید چه گلی به سر بگیرد و مرئوس چگونه باید از او حرف شنوی داشته باشد
در فلان اداره مدیر کل آن را خبر دادند که فلان کارمند از ارباب رجوع و حتی پرسنل، در قبال انجام کارها(کارهایی که وظیفه ی قانونی آن شخص و حق قانون ی ارباب رجوع است) سکه رشوه می گیرد گفت خدا خیر معاون فرماندار را بدهد ما از دست ایشان نمی توانیم حتی یک تذکر کوچک به این پسر خاله اشان بدهیم و با،بالا زدن آستینش گفت بچه ها را جمع کنید هنگام نماز ظهر است باید نماز جماعت برگزار کنیم
مگر این نا اهلانی که آن پیر بزرگوار سالها پیش هشدار داد که هستند همین افراد ند
نه شهامت دارند نه شجاعت نه مدیریت بله قربان گوهای بی دست و پا اما در عوض با کسی که دستش به هیچ جا بند نیست قانون را بر سرش آوار می کنند و روزگارش را سیاه و همه ی عقده ها را بر سرش می ریزند
به نظر من باید مدیران را آزاد گذاشت و انتصاب آنها را مجزا از نمایندگان استان ها قرار دهیم و تا این کار اساسی و از بالا صورت نگیرد کاری از پیش نخواهیم برد
امروز دشمنان اصلی ما نخست فساد اداری حاکم بر جامعه و نا اهلان و دوم استکبار است و گروه دوم چشم به راه اثر گذاری گروه اول است زیرا یدون این دوست بهتر از جانش هرگز راه به جایی نخواهد برد و خدایی نخواسته هر بلای سر این مملکت و نظام هم بیاید تردید نکنید که پای گروه اول گامی جلو تر از گروه دوم است
باتوجه به جایگاه فاخرکاذبی که برای مدیریت لحاظ کرده ایم ومزایایای مادی ومعنوی فاحشی که درنظرگرفته شده عملا مسیرمدیریت کانالیزه شده وافرادی که طالب چنینن جایگاه ومزایتی هستند به این سمت متمایل میشوند.پس فلسه مدیریت واهداف مدیریت جوردیگری تعبیروتفسیرخواهدشد.وطبعتاحفظ این موقعیت سیاست خاصی رامی طلبدکه بگارگماردن افرادمطیع وضعیف ازجانب این تیپ مدیران درراستای تحکیم وتثبیت شرایط استثنایی مهیاشده برای انان خواهدبودتاضمن نشان دادن برتری خودشان درحلقه منصوبین چندصباحی راباآرامش خاطرریاست کنندومتنعم گردند.
با سلام،به نظر بنده مدیریت در ایران را باید به بخش دولتی و خصوصی تقسیم کنیم، بخش دولتی که اصولا روابط به ضوابط رجحان دارد، و کمتر بحث شایسته سالاری مطرح میباشد اما در بخش خصوصی این قضیه عکس میباشد و مدیران عمدتا بنا بر شایستگیشان بر مناصب تکیه زده اند، بنده با توجه به اینکه در هر دو قسمت دولتی و خصوصی بوده ام چند نکته برای بهتر شدن امور دارم
الف) در نحوه جذب مدیر بیشترین سختگیری انجام شود و با عبور دادن مدیر از فیلترهای مختلف حتما صلاحیت وی کاملا محرز گردد
ب)به مدیری که با این شرایط انتخاب شده است حتما فرصت مقتضی داده شود که تفکرات خود را پیاده کند این فرصت باید از قبل مشخص باشد که مثلا یک ماهه یک ساله و یا چند ساله است
ج)نظارت به کار این مدیر باید به شکلی مدون باشد و نه باسلیقه شخصی و نوعا در جهت رفع مشکلات و نه ایجاد موانع و مشکل در جهت فرضا زمین زدن مدیر
قطعا موارد بیشتری در جهت بهبود شرایط میتوان عنوان نمود که فی البداهه این چند مورد به ذهن حقیر خطور کرد.
تنها دلیلش اینکه مدیر مافوق بتواند با خیال راحت ضعف هایش را بپوشاند .
مٍثال:
بنده با شرکت ...در اهواز فعالیت دارم از سال گذشته مدیر عامل جدید روی کار آمد . ایشان روز اول کارش را با ایراد گرفتن از پیدا کردن ته سیگاری در محوطه شرکت شروع کرد و به نوعی پرخاشگر هم بود . خلاصه چندی طول نکشید اکثر مدیران شجاع و دلسوز را عوض کرد و افرادی از محل کار قبلیش روی کار اورد که ترسو و اب بخواد بخورد بدون اجازه مدیر عامل میل نمی کنند .
سرتون را به درد نمی آورم الان آن مدیر عامل با خیال راحت به روابط پنهانش و دریافت رشوه و ترویج فساد بین کل مجموعه می پردازد . زیر دست هاش چون ترسو و اغلب دست نشانده ی ایشان هستند عرضه ی انجام هیچ کاری را ندارند و 24 ساعت نشستن زیر آب همدیگر را زدن و چاپلوسی نزد مدیر عاملند .
باور کنید وقتی بنده بعنوان کسی که روابط تجاری با ان شرکت دولتی دارم و این وضع را می بینم هر روز شکنجه ی روحی میشوم و افسوس می خورم .
و هزاران مدیر فاسد دیگر .
اگر هم کسی بخواد پیگیری کنه بنده باش همکاری میکنم . هزار دلیل اثبات دارم ...
2-ضعیف بودن مدیر ازلحاظ توان مدیریت زیرا افراد باهوش و زرنگ نمتوانند با این نوع مدیر کار کنند و مدیر هم ازاین جور افراد خوشش نمی آید
3-اکثریت مسئولین رده های مختلف یک سازمان بطور سفارشی سمت سازمانی می گیرند آن هم افرادی که مطیع بوده وحتی اگر مسئله خلافی درسازمان رخ دهد از مدیریت های رده بالا انتقاد نمی کنند چون در فکر حفظ موقیت شغلی خود هستند
بطور کلی مدیریت درایران باید متحول شود