بنده از مدیران دولنی در یک سازمانم وقتی یک نفر قانونگزار بی قانونی میکند و در عزل و نصب مدبران دخالت مستقیم دارد دیگر شایته سالاری رنگ مبیازد در اداره دولتی ما اغلب مدیران کم تجربه وسن حدود 30 سال بر مسند قدرتند و آنها هم مدیران خیلی ضعیف تر از خود را به خاطر در خطر نیفتادن پست خود انتخاب میکند
مقدم دانستن خواست خويش ( مدير) بر خواست سازماني و حس خود برتر بيني - ضعف مدير در مواجهه با چالش هاي زير دست - عدم ريسك پذيري مدير - ايجاد هاله امنيت در حوزه مديريت خود از مواردي است كه موجب مي شود شخص مدير از افراد ناكارآمد يا ضعيف براي خود بر گزيند
اگر فرض این مسئله صحیح است و مدیران بالادست، افراد ضعیف را برای زیردست انتخاب می کنند، پس اینهمه ارتقا و رشد در جنبه های مختلف جامعه (اقتصادی/ فرهنگی/ اجتماعی / و ... ) را شاهد هستیم؟
در مديريت، گذشته از شم ذاتي كه شخص مدير بايد داشته باشد انتخاب او فارغ از جريانات انتصابي و براساس شايستگي هاي فردي باشد. مديريت علمي است كه معمولا در كشورهاي پيشرفته دنيا آن را در سطوح بهترين دانشگاهها تدريس نموده و معمولا با هوش ترين افراد جامعه را براي تحصيل در اين شاخه بر مي گزينند. اگر به مطلب ارائه شده معتقديم بايد ببينيم كه جايگاه كشورمان در اين مقوله كجاست؟
مشکلات مدیریتی بیشتر در حوزه مدیریت دولتی مشهود است. از آنجایی که ملاک انتخاب مدیران صرفا توانایی، قابلیت و کفایت افراد نیست و باید ملاحظات دیگری نیز در نظر گرفته شود (ملاحظاتی که لزوما ارتباطی با توانایی مدیریت ندارد)، در نتیجه فردی که به عنوان مدیر انتخاب میشود به احتمال زیاد یک مدیر ایدهآل نیست و دارای نقاط ضعفی است که از آن جمله میتوان به عدم آشنایی با علم مدیریت روز جهان، نداشتن تجربه کافی به ویژه در حوزه تحت سرپرستی خود، فقدان جاذبه و گیرایی مدیریت و ... نام برد. چنین افرادی برای آنکه احساس ضعف میکنند سعی میکنند مدیران زیرمجموعه خود را از میان افرادی ضعیفتر از خود انتخاب کنند تا هم نقاط ضعفشان برای زیرمجموعهاشان پوشیده بماند و هم اینکه بتوانند به راحتی بر زیرمجموعه خود تسلط پیدا کنند. نکته دیگری نیز که حائز اهمیت است این است که مدیران به دلیل نداشتن استقلال، برای راضی نگه داشتن افراد مافوق خود باید در گزینش زیرمجموعه خود در چارچوبی حرکت کنند که موافق نظر افراد مافوق باشد. بنابراین در انتخاب فاقد آزادی عمل و استقلال هستند.
سه چیز زندگی افراد یک جامعه را تباه می کند:
1غرور
2- حسادت
3- حرص و طمع
این سه چیز سرمنشاء بسیاری از مشکلات جامعه چه از نظر سازمانی و چه از نظر اجتماعی است.
مدیران غرور دارند بنابراین این غرور کاذب به آنها فرمان می دهد که غیر از نظر خود نظرات مخالف را نپذیرند. و این رویکرد در سیستم اداری رایج می شود و کارکنان هم عده ای با انگیزه پیشرفت و عده ای هم از سر ناچاری مجبور به تملق گویی می شوند
2- حسادت باعث می شود که افراد کاردان را به گوشه بفرستند تا عیار کار خودشان مشخص نشود. این امر باعث می شود افراد هم عیار مدیر و یا به اصطلاح بادمجان........ زیاد شوند
3- حرص و طمع: این امر باعث می شود که عده ای با استفاده از این ترفند و از راه های غیر معمول به دنبال اهداف شخصی باشند حرص باعث می شود مدیر تصمیمات اشتباه بگیرد و زیردستان فرصت طلب هم از این معضل استفاده نموده و مطامع خود را دنبال کنند.
متاسفانه این مطلب الن در سیستم های ما ساری و جاری شده و جزء فرهنگ سازمانی شده است.
اگه می خواهی پیشرفت سازمانی داشته باشه باید بله قربان گو باشید. در جلسات به قول آنها ساز مخالف نزنی> از القابی برای آنها استفاده کنی که نیستند ولی باعث خوشحالی آنها می شود. نحوه برخورد باید بگونه ای باشد که ارباب رعیتی در سیستم حس شود. در صحبتهای خود نیز باید مکرر به بیانات آنها استناد کنید.
البته در خصوص فرهنگ سازمانی در ایران ناگفته بسیار است که در قالب یک بحث با این شرایط نمی گنجد بلکه نیاز به کرسی هایی آزاد و آن هم در رسانه میلی باید بحث شود
در هر صورت بنده از سال 81 وارد سیستم اداری دولتی شدم و متاسفانه در این 10 سال و بویژه در این 5 سال اخیر این مساله جزء فرهنگ سازمانی کشور ما شده و این امر باعث شده کارایی و اثر بخشی و در نتیجه بهره وری سازمانهای ما به میزان بسیار زیادی کاهش پیدا کند.
متاسفانه این اخلاق ریشه در فرهنگ ما دارد ونتیجه حکومت چند هزار ساله حکومتهای پادشاهی بر این سرزمین است و هر کدام از ما ناخواسته گرفتار این عادتها هستیم وباید یاد بگیریم که بیشتر از آنکه شعار بدهیم ودیگران را بکوبیم و خودرا مبری از اشتباه بدانیم یک سری هم به خودمان بزنیم . اصلاح عادتهای ناپسند فقط بر عهده حکومتها نیست بلکه مستلزم اصلاح فرهنگ ملتها نیز است .
اولا: مدیران برای تحمیل خواسته هاشون راحت بر افراد ضعیف دستور میدهند و آنها را به خدمت میگیرند نمونه بارز فسادهای بانکی اخیر که ناشی از تحمیل خواسته مدیران بر افراد ضعیف بوده است
ثانیا : مدیران از افراد تحصیلکرده ابا دارند از این بابت که ممکن است حریف منطق یک فرد تحصیلکرده و دانا نشوند
ثالثا : متاسفانه گاهی اوقات در کشور ما مدیران بر اساس شایسته سالاری انتخاب نمی شوند و را بطه جای خود را به ضابطه داده و هیچی سرجای خودش نیست یعنی سواد آن شخص ممکن است به درد مدیریت آن مجموعه نخورد ولی با توجه به نفوذی که دارد مدیر شده ،بنابراین به زعم خود انتخاب افراد زیردست ضعیف توان مدیریتی خود را به آنها اثبات نماید
کتاب مدیریت در ایران قابل خواندن نیست اغلاط املایی، انشایی، شکلی، ساختاری، محتوایی و....... به وفور دارد بنای تألیف این کتاب به سال های دور برمی گردد در سال 63 یکی از اعضای هیأت مدیره شرکتی که بنده در آن شاغل بودم فوق لیسانس مکانیک داشت و از آمریکا براساس آگهی استخدام سازمان صنایع ملی... بند... درخواست کار داده بود در جریان گزینش منتظر نوبت است که کارمند گزینش به رئس قسمت در اتاق مجاور می گوید برادر...... این شخصی که پرونده اش را به من داده ای سوابق عیاشی دارد در مشروب فروشی ها هم دیده شده ، در اعتصابات دانشجویی و تظاهرات هیچوقت شرکت نکرده .... رئس مربوطه پاسخ می دهد این ها را سریع تأیید کنید بارها گفته ام آنانی خطرناک اند که در زمان دانشجویی کله شان بوی قرمه سبزی داده اینها ها توبه می کنند و به راه راست برمی گردند دومی ها توبه نمی کنند و اصلاح ناپذیر اند. نوبت به همکار ما که می رسد از او می پرسند تفریحات شما چیست، می گوید تلویزیون،منزل فامیل در این دو ماهه برگشت از آمریکا یکبار سینما... می پرسند تفریح دیگری هم داری می گوید خیر می گویند ماه گذشته با بساط ماهیگری که از آمریکا آورده ای کجا بودی می گوید درست است یکبار هم به کنار رودخانه برای ماهیگیری رفتم و بعد ایشان را تأیید می کنند وقتی از سال های دور معیارها اینگونه سطحی و ظاهری منظور و بسیاری عوامل متظاهر عهده دار امور شدند قابل پیش بینی بود که به کجا می رسیم تازه آنانی که گزینش نداشتند و با رابطه بالا آمدند که جای خود حالا خشت این دیوار از ابتدا کج بنا شده تا ثریا هم کج خواهد رفت البته یکی از راه های محدود برای اصلاح اینست که تصدی دولت کم وصفر شود سایر قوا هم به همین شکل ، البته قوه قضائیه و نیرو های نظارت مخفی نقش خاص دارند باید پاک سازی و سالم سازی شوند تا بتوانند مفسدین را از مصلحین جدا کنند در شرایط موجود چشم ها و گوش ها به لحاظ اقتصادی مشکل دارند
اینها هیچکدام مدیر نیستند
اگر بودند این سوال جواب داشت
الان خود سوال زیر سواله