سلام
به نظز من با محدودهاي قابل تفسير به رايي كه شما تعيين كردهايد و خود سانسوري كه تمام مردم ما به آن عادت كردهاند اين مباحث نمي ژتواند ره به حايي ببرد با اينحال به نظز من علت اصلي چنين انتخابي خود مرئوسين در آن حوزه مديريتي و در شكل كلي جاماعه خود مردم هستند كه قادر به مطالبه حق خود نيستند زيرا كه كه اگر آنها حق خود را طلب ميكردند مديران مجبور به انتخاب افراد لايق براي تأمين حقوق آنها بودند
وقتی در انتخاب یک شخص برای احراز مسولیت و پست مدیریت ملاک تجربه و تخصص نباشد و ظاهر شخصی و تظاهر به تعهد و دینداری و استفاده ابزاری از بعضی از معیارهای انقلابی و اسلامی ملاک باشد این می شود که بسیاری از مدیران افراد مطیع و ضعیف بوده و آنان نیز زیر دستان بی سواد را به عنوان همکار برمیگزینند و از تملق لذت میبرند چون باعث تداوم مدت زمان باقیماندن بر مسند مدیریت خود هستند
با خواندن کامنت ها متوجه شدید 100 درصد انها مشکل را بدرستی تشخیص داده اند اگر می خواهید برای حل مشکل اقدامی کنید وارد مصادیق شوید اگر ظرفیت یک کار بزرگ را دارید.
چون بسیاری از ما ها تفکر استبدادی داریم هنوز هم خیلی ها وقتی می بینن یه جایی درست عمل نمیشه میگن زور بالا سرشون نیس مدیران هم بخاطر این طرز تفکر ادم های مطیع وبی اراده وبله قربان گو می خواهندکه دستورات آنها را بدون هیچ نظری صرفا تایید کنند.
مدیریت ما نه شباهتی به مدیریت غرب دارد و
نه مدیریت اسلامی . اکثر مدیریتها اتوبوسی شده یعنی یک مدیر به اندازه یک اتوبوس محارم
و رفقای گرمایه و گلستانش را با خودش میاره
تا حرفش خریدار داشته باشد . متاسفانه چیزی
که امروز به نام مدیریت بخورد ملت ما میدهند
ملغمه بیمزه و بی خاصیتی بیش نیست .
نظریات جالب و در بعضی موارد نزدیک بهم میباشدولی یک نکته فراموش نشود که مدیران یک سری هم به قرآن و نهج البلاغه و رفتار پیامبر اسلام و امام علی بزنند نکات مدیریتی زیادی کشف خواهند نمود
متاسفانه در کشور ما الفبای مدیریت بدرستی آموزش داده نشده و قریب به اتفاق تمام مدیران ما با آن دست و پنجه نرم میکنند.
مسئولین بیشتر تک رای و با مشورت میانه خوبی ندارند و اگر هم به صورت نمایشی مشاورینی برای خود انتخاب میکنند ولی در عمل مشاورین باید بر اساس نظر مدیر پیشنهادات خود را ارائه بدهند.
اگر اسم بردن از دموکراسی جرم نباشد باید گفت : مدیران خوب و کاردان در احزاب رشد کرده و با قوانین مختلف آشنا شده و پله های ترقی را در حزب طی میکنند و پس از آن اگر آن حزب موفق شد رای مردم را نسبت خود جلب کند از این افراد در پستهای مختلف اجرایی استفاده میشود و مدیران در این سیستم به دنبال سیاستهای آن نظام گام برمیدارند.
ولی در ایران مدیریت به صورت ملوک الطوایفی ادراره میشود.و در جراید میخوانیم که مثلا فلان شخص که در یک اداره معمولی هیچگونه سمت مدیریتی حتی در سطح یک بخش کوچک اداره را نداشته ، باید درباره مسائل کلان منطقه ای یا ملی و حتی بین المللی تصمیم گیری کند و نتیجه آن میشود که هیچ چیز سر جای خودش نیست ومردم باید تاوان اشتباه این افراد را بپردازند و الا آخر.
به نظز من با محدودهاي قابل تفسير به رايي كه شما تعيين كردهايد و خود سانسوري كه تمام مردم ما به آن عادت كردهاند اين مباحث نمي ژتواند ره به حايي ببرد با اينحال به نظز من علت اصلي چنين انتخابي خود مرئوسين در آن حوزه مديريتي و در شكل كلي جاماعه خود مردم هستند كه قادر به مطالبه حق خود نيستند زيرا كه كه اگر آنها حق خود را طلب ميكردند مديران مجبور به انتخاب افراد لايق براي تأمين حقوق آنها بودند