علی
|
United States of America
|
۲۰:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
مدیران را در کشور باید به3 گروه تقسیم کرد

1-مدیران بنگاههای صددرصد خصوصی

2-مدیران بنگاههای منشعب شده از دولت یا واگذار شده به بخش خصوصی

3- مدیران شرکتهای دولتی

انتخاب مدیران گروه اول به دلیل انگیزه قوی مالکان برای بهره وری بیشتر با دقت صورت می گیرد واکثرا توانمند وبا صلاحیت هستند

گروه دوم به دلیل پرداخت نکردن مبلغ واقعی شرکت یا ماشین آلات به دولت به دلایل زیاد ازجمله روابط وسو ء استفاده به مثال مال باد آورده است ودر یک کلام
مدیری باید انتخاب کنند که مثل خودشان باشد

اما گروه سوم که نه سرمایه گذاری کرده اند ونه انگیزه قوی برای کار دارند وهرلحظه ممکن است دیگری را به جای او انتخاب کنند برای تملق گوئی و.....نمی شود آن هارا سرزنش کرد
منوچهر
|
Denmark
|
۲۰:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
فرهنگ مديران ايراني چه در بالا و چه در ميانه فرهنگ قدكوتاهي است.. هيچ كس نبايد قدش از قد رئيس بلند تر باشد و هركس قدش بلند تر باشد پايش را اره مي كنن تا هم قد يا پائين تر از رئيس باشد..
رضا
|
Italy
|
۲۰:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
در ایران جرخه معیوبی که وجود داره یکی اینکه ملاک درستی برای انتخاب یک مدیر وجود نداره(تخصص واقعی.اخلاق حرفه ای کار.مدیریت درست بر منابع انسانی.) در برخی از مواقع به عینه دیده ام که مدیر فلان دستگاه نا خواسته باعث اتلاف وقت و پیشرفت کار شده و مدیر در رده های پایین تر از همکاران کسانی رو بر میگزینند که چه بسا کمترین سیاستی رو برای امور محوله برای اون پست رو ندارند در جنین شرایطی اشفته ای که استانداردی برای میزان بهره وری وجود نداره به جای استفاده از امار واقعی با تملق و شیوه هایی که در ایران مرسومه سعی در موجه نشون دادن خودشون میکنند همینه که نظام مدیریت اداری در ایران یکی از بزگترین موانع پیشرفته
داود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
عدم رقابت در فضای کسب و کار کشورمان یک وضعیت رکود و انحصاری در بخش های اقتصادی به ویژه دولتی ایجاد نموده است و چون قیمت تمام شده کالای تولید ساخت داخل به دلایل مختلف از جمله عدم بهره وری و اثر بخشی قابل رقابت با سایر رقبای خارج ی نمی باشد.در نتیجه عملکرد مجموعه سازمان به درستی ارزیابی نمی شود و ما افراد بی کفایت را در سطوح مختلف سازمانی به خصو ص مدیران مشاهده میکنیم و فضای رقابت سالم منجر به حذف افراد بی کفایت از محیط سازمانی میشود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
عمدتا بر ميگردد به تربيت وشخصيت مدير . وقتي مدير بربستش سوار است وبي نياز است از اينکه ازمقامش عزت بگيرد بلکه به جايگاهش عزت ميدهد انوقت به خدمت کردن وبا بزرگتراز خودش کارکردن افتخار ميکند .اما وقتي افراد کوچک به کارهاي بزرگ گمارده ميشوند مجبور ميشوندکساني را انتخاب کنند که خودشان کارشناس بنظر بيايند! اينجاست که تاثريا ميرود ديوار کج وميشود نظام اجرايي موجود! ..........
سینا
|
United States of America
|
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
این قضیه در بخش دولتی صادق است که افراد نمیخواهند کسی پا روی شانه آنها بگذارد و بالا برود.در بخش خصوصی برعکس این قضیه صادق است.چون اصل بر افزایش بهره وری است.کلا سیستم دولتی ما مشکل اساسی دارد.
حمیده
|
United States of America
|
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
اگر مسوولیت ها بر اساس قوانین دموکراتیک تقسیم شود .اگر کارمندان در انتخاب روسا نقش کلیدی داشته باشند اگر ملاک و ارزیابی توانایی یک مسوول صرفا مسائل سیاسی نباشد و ملاک ها تخصصی شود اگر و هزاران اگر دیگر...اما همه ی این اگر ها در دایره ی بزرگتری می گنجد .آن هم اینست که مشکل ایران قانون نیست بلکه تبعات قانون است. سالها پیش و از زمان ناصرالدین شاه بحث ورود قانون به ایران مطرح شده. مشکل اینست که ما ملت بزرگ ایران نمی توانیم به راحتی تبعات قانون را بپذیریم. در نظر گرفتن قانون یعنی اینکه همه ی آدم ها از حق یکسانی برخوردار هستند. امتیاز عقیدتی و سیاسی و طبقه ی اجتماعی بی معنا باید باشد. یعنی اگر حتی یک مخالف سیاسی بخواهد تریبون داشته باشد منعی در کار نباشد. اگر خودخواهی آدم ها نباشد و قانون هم در کار باشد همه ی مشکلات از جمله مشکل مورد بحث به تدریج حل خواهد شد.به عبارتی ما در توهم بزرگ بودن خود هر روز در حال آب شدن هستیم.
ناشناس
|
Canada
|
۲۰:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
1.عدم شایسته سالاری ودر تنیجه سپردن مصادر امور به افراد بی لیاقت ودر نتیجه عدم احساس اعتماد به نفس در مدیریت
2-سیستم مدیریت فردی در کل کشور وعدم بهای لازم به خرد جمعی وکار تیمی
3-ملزم نبودن مدیریت کلان جامعه به عدم پاسخگویی که این خود موجب سرایت روحیه عدم اتنقاد پدیری ودر تنیجه گزینش افراد مطیع وبله قربان گو به جای افراد صاحبنظر که احتمال انتفاد آنها میرود.
4- برجسته شدن وبه رح کشیده شدن بیشتر بی لیافتی مدیر بی کقایت، در حضور اقراد کاردان وضاحب نظر
سیدمصطفی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
اول ااینکه خودشان هیچ کاری بلد نیستند و میترسند کنف شوند !!! دوم اینکه حسادت و تنگ نظری چون واهمه دارند اگر زیر دستی تخصص و مهارت پیدا کند جای آنها تنگ شود و از نان خوردن بیفتند !!! سوم اینکه چون بسیاری اهل زد و بست هستند و اصولا کار و پست را اجاره ای به آنها داده اند و با شرط و شروط! سر ازکار آنها در آورتد و نتوانند لفت و لیست نمایند !!! چهارم اینکه یک مشت اعوان و انصار بیسواد و بیعار و بیکاره بخصوص زن ذلیلهلیشان که اکثرا از قبیله همسرانشان هستند باید بکار گرفته شوند !!! پنجم اینکه اصولا اهل توکل بخدا نیستند و دوست ندارند کسی ترقی کند و کار یاد بگیرد و علاقه ای هم به پیشرفت مملکت و مردم ندارند !!! ششم اشخاص نادان و دریوزه و بی محتوی و پیذوری و بله قربان گو و متملق و چاپلوس اضولا تا آخر مرید مراد خواهند بود و سرکشی نخواهند کرد ! هفتم هرچه زیر دستان کودن تر و نادان باشند و طمعکار و تنبل اصولا کار طول کشیده ! هم جای آنها قرص خواهد بود و هم از تعدیلات منافع بیشتری برده و زر اندوزی بیشتری خواهند کرد !!!و مهمتر از همه نان بهم قرض دادن گروهها با زیر دستان نادان و ناشی و نابلد بهتر صورت خواهد پذیرفت و جابجائی پستها بهتر صورت خواهد گرفت برای جابجائیهای اتوبوسی ومینی بوسی و معاملات راحتر در این مورد صورت خواهد گرفت و بهتر با بالا دستی ها توافق نموده و سنگ و پاره سنگها راحتر بوده تا مثلا از وزارت کشور بروند وزارت صنایع و جابجائی ها و...........!!! بهمین علل هم هست که طرفهای رئیس و مرئوس سی سال سابقه یدک میکشند هیچکدان تخصص و مدیریت آموزش نگرفته و تجربه عاید نکرده و بهمین علت هنوز امورات مملکت لنگ میزند و در بحران تولید و صنعت و کل امور جاره مملکت هستیم و جالب آنکه همه افنخار میکنند که آچار فرانسه کلیه مشاغل شده اند !! هم تخصص کشاورزی دارند و هم اتومبیل سازی و هم ساختمان و هم حسابداری و حسابسازی و هم گره گشای مشکلات صنعت نفت و گاز و بیمه و بازرگانی و گمرکات و شهر و شهرداری و سد و سیل بند و... و الخ مدیریت جهانی !!!! که اگر روزی کار بر مدار قانون و شایسته سالاری قرار گیرد آنها را به گارسنی کافه هم راه نخواهند داد چه برسد به آرماتور بندی !!!!!
فرزین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
وظیفه اصلی مدیر رسیدن به اهداف سازمان می باشد ولی به دلایل زیر این مدیران حفظ خود را هدف دارندو اینجاست که امکان تحمل افراد توانا نمی باشد
- عدم توانای ، تخصص و تجربه
- انتخاب بر اساس رابطه
- اقتصاد دولتی
- عدم رقابت صحیح اقتصادی
و...
نظرات بیشتر