با تشکر فراوران از تابناک
به نظر میرسد که تابناک، مسیر ترقی و پیشرفت را انتخاب کرده که جای بسی خوشحالی است.
به امید روزهای بهتر و آزادی بیان از هر قوم، ملیت، مذهب، رنگ پوست و ...
موضوع بسیار مهمی انخاب شده اما کافی نیست.
صندلی مدیریت فرصتی است تا جیبشونو برکنن و از چاه نفت بره سر سفرشون. به همین دلیل آدمای ضعیف می خوان که کسی نتونه جلوی نتونستنهاشونو بگیره مبادا فرصت بدست اومده از دست بره. همین! از نظر اونا الان نقده گوربابای مملکت و جمع و فرد و منافع. و البته همین آدمها به دلیل مخفی شدن بشت زبونهای چرب و نرم تا اطلاع ثاموی در صندلی خود بابرجا هستند. اینم شد موضوع؟ خود شمای نگارنده جات درسته و از دلسوزی اینو نوشتی یا فقط ستون خالی داشتی؟ چرا اینقدر دیر یاد این حرفا افتادی؟ تاحالا کجا بودی عمو؟ مملکتمون تموم شد و رفت.
سال 59 دانشگاهها برای انقلاب فرهنگی
تعطیل شده بود به یک شرکت وارد کننده
برای استخدام رفتم . مدیر عامل آنجا مردی
کم سواد بود که هر 5 دقیقه یکبار با عربده مدیر امور اداری را بدفترش فرا میخواند و
کارمند بدبخت سراسیمه وارد میشد و شروع
به کاسه لیسی میکرد درحالیکه مدرک
فوق لیسانس مدیریت داشت . جالب اینکه هیچ اثری از دلخوری و ناراحتی در رفتار و گفتارش نبود . رمز موفقیت برخی مدیران ما سه چیز است ( پ.پ.پ.) یعنی پول . پارتی
و ازهمه مهمتر ( پررو یی ) .
روايت است که روزي دانشمندي نزد شيخ رفته و به ايشان گفت: آيا بهتر نيست به جاي اين مريدان کم سواد، با ما دانشمندان نشت و برخاست کنيد؟
نقل است که شيخ شمشير يکي از مريدان را گرفته و به دانشمند داد و فرمود:"يکي از مريدان را بکش".
آن دانشمند رد کرد.
پس شمشير را از دانشمند گرفته و به مريد داد و فرمود: جان اين مرد را بگير.
وقتي آن مريد شمشير را بالا برد شيخ از اين کار منعش کرد و رو به مرد دانشمند فرمود:" آيا تو حاضري چنين بي چون و چرا از من فرمان بري ؟
همانا ما اهل شيوخ تاجراني هستيم که نيک مي دانيم کالاي خود را به چه کساني عرضه کنيم."
بنظرم انتخاب تیتر بیشتر برا جلب توجه بوده، شاید تیتره واقع گرانه تر این میبود: `چرا مدیران ایرانی افراد هم فکر ولی تا حدی غیر متخصص را برای همکاری انتخاب میکنند`
نیمشود همه مدیران را بی سود و ضعیف معرفی کرد، جدای از نظرات گفته شده، شاید یکی از دلیلها این باشد که:
به دلیل نبود زیر ساختارهای مناسب برای انتقاد سازنده و نبود یک پروسه سیستماتیک برای رسیدگی به نظرات معاونان، مدیران برای از دست ندادن وقت ترجیح میدهند اشخاصی را از روی سلیقه انتخاب کنند. چیزی که از اوایل انقلاب به دلیل کبود متخصص شروع شد و در زمان جنگ قوّت یافت (میبینیم که خیلی هم موفق بود اون هم به دلیل خلوص همه افراد منتخب بود).
در هر صورت، در همه جای دنیا تخصص فقط یک فاکتور برای همکاری است، برای مثال استاد برای انتخاب دانشجوی دکترا بیشتر از هرچیز دنبال فردی میگردد که بتوانند با هم کار تحقیقی انجام دهند تا اینکه کاندیدا یک فرد نابغه باشد.
تابناک جان ! بکارگیری افراد ضعیف و تصدی آنها توسط مدیران پیش کش ....! ما الان شاهدیم افرادی در پستها و مسوولیتهای حساس و مهم قرار میگیرند که علاوه بر ضعف مدیریت مشکل اساسی دارند و کارنامه اشان مملو از مفاسد گوناگون است . اونوقت شما دنبال پرتغال فروش میگردی ؟؟؟؟؟
سلام؛
تابی این از اون بحثهایی است که من خیلی بهش علاقه دارم چون خودم...بگذریم؛ اما اون نکته ایی که بنظرم خیلی مهم است به خود موضوع است بلکه تبعات اونه مثلا وگذاری شرکتها و سازمانهای حوب به اینچنین اقراد است و اگر سازمان تحویلی مشکلاتی هم داشته باشه که وامصیبتا.به من که ثابت شده ما از نسل امیرکبیر و مصدق نیستیم بلکه از طرف مقابلشانیم عذر تقصیر خودم هم را میگم.یا حق.
بنده دکتری مدیریت دارم نظریات افراد را دقیق خواندم . خوشالم از اینکه خوشبختانه ملت فهیم و با سوادی داریم . تقریبا بیش از هشتاد درصد نطریات فوق به نوعی درست میباشند. این نشان میدهد که ملت ما درد را میفهمد ولی به همین دلیل بی لیاقتی و ... مدیران رده بالا، متاسفانه آنها یا هنوز نمیفهمند یا آنقدر ضعیفند که قادر به حل مشکلات نیستند.
بنده دکتری مدیریت دارم نظریات افراد را دقیق خواندم . خوشالم از اینکه خوشبختانه ملت فهیم و با سوادی داریم . تقریبا بیش از هشتاد درصد نطریات فوق به نوعی درست میباشند. این نشان میدهد که ملت ما درد را میفهمد ولی به همین دلیل بی لیاقتی و ... مدیران رده بالا، متاسفانه آنها یا هنوز نمیفهمند یا آنقدر ضعیفند که قادر به حل مشکلات نیستند.
به نظر میرسد که تابناک، مسیر ترقی و پیشرفت را انتخاب کرده که جای بسی خوشحالی است.
به امید روزهای بهتر و آزادی بیان از هر قوم، ملیت، مذهب، رنگ پوست و ...
موضوع بسیار مهمی انخاب شده اما کافی نیست.