مهاجر جماعت برای بقای خودش دست به هر کاری می زند . وقتی این مهاجر با هرروشی مسئول شود طبیعتا فامیل و دارو دسته هم ولایتی اش را برای بقای خود و فامیل روی کار می آورد. وقتی شایسته سالاری ملاک نباشد و حراست ادارات هم همین سبک بالا آمده باشند از چه چیزی حراست خواهند کرد؟ از فامیل یا از اصول؟ اگر از اصول حفاظت می کردند الان اینگونه نبود که در اکثریت قریب به اتفاق ادارات و وزارتخانه ها افراد غیر مدیر و غیر متخصص حاکم باشند.
ناتواني مديران متاسفانه در تمام سطوح بالا وحتي بعضا مياني ادارات دولتي وغير دولتي مشهود است چون مدير بر اساس روابط منصوب شده وضوابط در ادارات حاكم نيست براي اينكه جايگاه خود را حفظ كند از كساني استفاده مي كند كه اولا سطح سوادشان پايين بوده ودست به تملق گويي انها بسيار بالا وبراي اينكه كارشان با مشكل مواجه نشود در سطوح پايين از افراد متخصص كه بتوانند انها را كنترل وبر سرشان هم بزننند استفاده مي نمايد اين ركن مديريت در جامعه ماست وخواهد بود به همين خاطر هر گز ما پيشرفت نخواهيم كرد چون متخصصين ما در سطوح پايين هستند واگر پا را فراتر از گليم خود بگذارند يا اخراج يا در جا خواهند زد
1- مدیریت جمع ضعیف ساده تر است و اصلا دانش مدیریتی نمیخواهد.
2- ترس از اینکه نبوغ و خرد زیر دست موجب آن شود که روزی جایش توسط آن شخص اشغال شود.
3-اوامر نابخردانه را نمیتوان به افراد نا ضعیف تحمیل کرد.قطعا مقاومت میکند.
4- یک مجموعه ای که نیاز به مدیریت ندارد و فقط مدیر نیاز دارد به این روش بهتر اداره میشود.
5-رفتار مدیران کلان در انتخاب صحیح موجب میشود که مدیرزیر دست نیز خود بخود به سمت انتخاب مدیر خرد و به عبارتی زیر دستان بهتر بروند .
سلام عليكم
مثل اينكه اين خبر مشتريان زيادي داشت .اين خود حاكي از درست بودن سوء مديريت در مملكت است چون مردم اظهار نظرات زيادي داشته اند .الحق رهبري انقلاب بايد فكري بحال مديريت مملكت بكند ما مردم هم پشتيبان ايشان هستيم . سيستم هم مقصر است نه افراد چون از آنان مي خواهند كه از حد خود بالاتر نروند خلاقيت هم دراين روش امري زايل شده مي باشد .ترقي هم جبه علمي ندارد وفقط باندهاي سازماندهي شده هر از چندي ترك تازي مي كنند .وبعد ميروند .بيشتر اداره امور به قيمتي مطرح است .تا توسعه وتعالي سازماني وكمال جويي .
مدیریت تا حدودی ذاتی ولی اکتسابی است داشتن شجاعت کافی برای گفتن عقیده هر چند مخالف مافوق و همچنین صداقت درگفتار از امور ذاتی میباشد.گذراندن کلاسهای مدیریتی کمک شایانی در حوزه مدیریتی شخص میتواند بسیار مفید واقع گردد
دو دلیل مشخص وجود دارد: اول اینکه خود مدیران، غالبا ضعیف بوده و به واسطه لابی های سیاسی و توازنات مربوط به آن منصوب می شوند. بدین ترتیب عدم تخصص و توانایی مدیر در حوزه انتخاب همکاران ومشاوران طبیعی خواهد بود. دوم اینکه حضور مشاوران و همکاران قدرتمند شاید خطر خطیری بیخ گوش جناب مدیر باشد.. تنها مدیر باید به چشم بیاید چرا که اصلا ساز و کار مشخصی که مدیریت و بیلان مجموعه را مد نظر قرار دهد و ترازی باشد برای سنجش توانایی و لیاقت مدیر، در سیستم بروکراسی ما وجود ندارد. گرد و خاک کردن مدیر و جلب رضایت مدیران فرادست که آنها نیز مشخصا کم توان و کم دانش هستند وضع نامطلوب اخیر را تشدید می نماید.
ضمن تایید موارد بالا که دوستان ذکر کرده اند وقتی امنیت شغلی وجود ندارد وقتی شایسته سالاری از انتصابات مقامات بالاتر در نظر گرفته نمی شوددیگر این مسئله بدیهی است و این از مشخصه های اصلی کشورهای جهان سوم است چرا این موارد را در غرب وکشورهای توسعه یافته مثل هند برزیل و..... نمیبینیم
تو ایران برای ثبات قدرت مدیران از این شگرد استفاده میکنند گرچه که باعث ضرره مردمه ولی مدیریتو عشقه . دوم اینکه مدیران از زیر دست بهتر از خودش میترسن چون نشون دهنده ضعف خودشونه