دلايل مختلفي براي اين كار مي توان نامبرد:
1-عدم امنيت شغلي افراد و از جمله مديران
2-بي كفايتي مديران
3-پارتي بازي و عدم توان و سواد مناسب براي شغل مديران
4-فرهنگ فاميل و دوست پروري
5-نبود فرهنگ كار گروهي در ايران و تحمل نظرات ديگران
6-نبود زير ساخت اداري منسجم و يك پارچه كه كمتر وابسته به نفرات و نظرات شخصي باشد
7-عدم آموزش افراد در شغل و ملاك نبودن جنبه علمي شغل
8-سيستم سنتي اداري و كاري در ايران
مدیر در هر سطحی چنانچه اعتماد به نفس داشته باشد، از همکاران قوی برای انجام امور استفاده میکند. همکاران با لیاقت نیز حاضر به همکاری با مدیران ضعیف نیستند. این یک معادله منطقی است، مدیر قوی در برابر همکاران قوی. روش های گزینش مدیران در حال حاضر ایراد های فراوان دارد. از بیشتر لحاظ جامعه ما به بالای سرش نگاه میکند و رفتار ایشان را تقلید می نماید. انچه در سطوح میانی و پایین کاری مبینید، در حقیقت رفتار سطوح بالایی را نمایندگی می کند.
1- چون مدیریان ایرانی فقط نام مدیر را به یدک می کشد و از شاخصه های مدیریت بعضا حداقل اطلاعات را نهم دارند.
2- مشکلات روحی روانی از جمله حسادت و بخل و تنگ نظری در یک سامانه مدیریتی برای شکوفایی ها یک بازدارنده است.
3- متاسفانه در جامعه ایران ؛ تخصص معنای کاربردی ندارد بنده به عنوان یک معلم دانشگاه تحقیقی در این زمینه انجام داده ام که نتایج آن نگران کننده است.
من در طول زندگی کاری ام در شرکتهای خصوصی با مدیران مختلفی سروکار داشته ام که اکثریت آنها فرزندانی هستند که بواسطه داشتن پدری پولدار ، شرکتی تاسیس کرده اند و متاسفانه نه سواد درست و حسابی دارند و نه از علوم پایه مدیریتی بهره ای برده اند .
یکی از خصوصیات مشترک آنها اینست که فقط می خواهند از طریق دلالی (بازرگانی) و یا نوسانات قیمتی به سود سرشار برسند .
آدم هایی که در ایران در بالاترین سطح آموزشی (مثلا دانشگاه تهران- شریف و امیرکبیر) درس می خونند نمی توانند به جایی برسند در حالی که اکثر مدیرهای کشور مدرک های تقلبی دارند. تا وقتی که نظام مدیریت کشور وارونه هستش هیچ آدم شایسته ای به جایگاهش نمی رسه و از کشور فرار می کنه.
قائده این است که اگر مدیران زیر مجموعه دارای چنین صفاتی باشند ضعف او مشخص نمیشود و او را ارجع و متناسب میبینندو بغاع وحیات دراین روش است اگر مدیر قوی و......باشد بیشک در کمترین زمان باید غزل خدا حافظی رابخاند .و تشکر میکنم که بهترین واساسی ترین موضوع که ریشه بسیاری از نابسامانیهادارد و یکی ازمشکلات جامعه امروز ماست پرداخته اید
ايكاش بجاي اين پرسش كه پاسخ آن اظهرمنالشمس است. ميپرسيديد كه براي جازگزيني اين مديران چه بايد كرد؟ كه به نظر حقير ابتدا بايد مديراني كه فقط از خدا بترسند و براي او كار كنند، خلاق باشند، پوست كلفت باشند، پر تلاش باشند و . . . تربيت كرد. سپس براي جايگزيني آنها راهكار مناسب را ارائه نمود.
در غير اينصورت اين ره كه ميرويم به نا كجا آباد است.
البته به نظر من این دیدگاه کلی نیست .بعضی مدیران ترجیح می دهند از افراد ضعیف استفاده کنند و بر عکس بعضی از مدیران از افراد قوی استفاده می کنند .من بعنوان یک مدیر میانی تجربه هر دو نوع مدیریت را داشته ام که چون قرار شد اسم دستگاهی ذکر نشود مثال عینی نمی زنم .ولی بطور دقیق مشاهده کرده ام که زمانی که تیم مدیریتی قوی وفعال است دستگاه بسیار دقیق و پاسخگو به ماموریت محوله است وزمانی که تیم ضعیف است دستگاه فشل می شود .بنابراین وقتی نظارت از بالا قوی باشد مدیران مجبورند همکاران قوی بگذارند تا کمتر از انها انتقاد شود ووقتی نظارت کمتر شد پاسخگویی بسیار کاهش می یابد .در مورد قوای سه گانه نیز صادق است اگر نظارت کم شود اشکالات زیاد می شود .به امید روزی که جناحی فکر نکنیم وبا مدیران ضعیف بخاطر خدا وکشور هم که شده برخورد کنیم وتوضیح بخواهیم با این امانت الهی چگونه رفتار کرده اید
وقتی یک جامعه دردوره های طولانی گرفتار و اسیر و درگیرمصیبت باشه متناسب با همون شرایط پرورش پیدا میکنه.اینکه ما تشنه ریاست و تملق وتعریف شنیدنیم همگی نشانه زخمهای التیام نیافته تاریخیه.
1-عدم امنيت شغلي افراد و از جمله مديران
2-بي كفايتي مديران
3-پارتي بازي و عدم توان و سواد مناسب براي شغل مديران
4-فرهنگ فاميل و دوست پروري
5-نبود فرهنگ كار گروهي در ايران و تحمل نظرات ديگران
6-نبود زير ساخت اداري منسجم و يك پارچه كه كمتر وابسته به نفرات و نظرات شخصي باشد
7-عدم آموزش افراد در شغل و ملاك نبودن جنبه علمي شغل
8-سيستم سنتي اداري و كاري در ايران