چون برخي از مديران براي اينكه به هر دليلي صاحب منافعي شوند، افرادي را بكار ميگيرند كه در برابر كارها و خواستهاي بدون توجيه وي اعتراض نكرده و دستورات مدير را بي قيد و شرط اجرا كنند.
البته با نظر دوستان مبنی بر بیسواد بودن و ضعف مدیران موافقم، اما یک نکته ای هم یادآوری کنم، اونم اینه که همونطور که "مدیر حرفه ای" کم داریم، "کارمند حرفه ای" هم کم داریم. یعنی توی اکثر سازمانها فضا طوریه که کارمندها بیشتر از اینکه در تلاش باشن که امور محوله رو پیش ببرن، توی فکر این هستن که یجوری رئیس رو به زیر بکشن و خودشون رئیس بشن و باقی داستانها که میدونیم..
مریض بودن سیستم اداری ونبود ساختار اساسی جهت برنامه ریزی در انتخاب مدیر وبی اعتمادی وباند بازیهای سیاسی و........باعث شده مدیران ضعیف وناتوان بهتر پیشرفت کنند وقتی شما کاری نکنید جواب هم نمی دهیدوقتی کاری انجام می شوند هزاران نظر وانتقاد به دنبال دارد
قسمتی از کتاب "تاریخ 100 ساله کشورهای نفتی" به این واقعیت اشاره میکنه که:
در کشورهایی که منابع اولیه دارند و دولت قادر به برنامه ریزی برای استفاده موثر از این منابع نیست همیشه یک سری افراد پیدا میشن که با استفاده از رانت مثل زالو روی این منابع میفتن و با تمام قوا سعی میکنن بهره ببرند. این افراد و گروه ها برای اینکه ضمانت استفاده خودشون و نسل های بعدشون رو تامین کنن به هر وسیله دولت و نظام حکومتی رو ضعیف نگه میدارن تا کسی نتونه جلوی استفاده شون رو بگیره. بدیهیه که با انجام چنین کاری تنها راهی که ممکنه از طریق اون مانعی برای سو استفاده این سودجویان ایجاد بشه بسته میشه. فقط و فقط دولت میتونه با برنامه موثر برای منابع اولیه، مملکت رو رشد بده. خوب طبیعی خواهد بود که وقتی افراد قوی وارد سیستم بشن به سرعت توی سلسله مراتب دولتی بالا میرن و در آینده با ایجاد پایگاه های قوی توی حکومت، یا مانعی برای اون افراد ایجاد میکنن یا اینکه خودشون هم بر سر اون سفره خواهند نشست و شریک دزدها خواهند شد. نتیجه میگیریم که بایستی همواره افراد ضعیف رو وارد سیستم کرد تا توانایی بالا کشیدن نفت توسط آدم بدها زیاد بشه.
فکر کنم سال 1376 تحقیقی در این خصوص انجام شد و فرهنگ کاری ایرانی ها مورد بررسی قرار گرفت در نهایت فرهنگ کاری در ایران بین فرهنگ کاری ژاپن و آمریکا مشخص شد ولی ن تحقیق نیمه تمام ماند .
بنابراین تا زمانیکه فرهنگ کاری برای خودمان تعریف نکنیم از این مشکلات وجود خواهد داشت .
بطور کلی طی سالهای بعد ازانقلاب متاسفانه مسائل اصلی را فدای مسائل حاشیه ای کردیم.سیستم مدیریتی کشور اغلب اتوبوسی وبرمبنای کوتوله پروری بوده طوریکه هرجا مدیر ارشد احساس خطر کرد بنا رابرحذف نهاده وتا همه اجداد طرف را مقابل چشمانش نیاورد دست بردارنیست.
با سلام
از یک کارمند بانک شنیدم که میگفت اگر شما در کشور ژاپن بخواهید به منصب بالاتر برسید باید نفری که بالاتر از شما هست رو کمک بکنی تا یک پله بره بالا و شما بتونید به جای ایشان تکیه کنید . من از خودم که یک ایرانی هستم می پرسم اگه بخوام که نمیخوام جای یک نفر دیگر رو بگیرم ممکنه کله پاش کنم و بعد به جاش بشینم . ممکنه تفکر همه این نباشه ولی متاسفانه کم هم نیست . گروهی فکر کردن نیاز به تمرین دارد . مدیر و رییس و رسمی سالاری آفت ادارات ما می باشد .
مديران و كاركنان بي سواد بهتر آلت دست قرار مي گيرند . اينجاتب با بيش از 28 سال تجربه در سمتهاي اجرايي به اين نتيجه رسيده ام . و ارزش يك مدير يا كارشناس بي سواد به مراتب در اداره هاي ما بيشتر از يك مدير و كارشناس لايق و توانمند است ؟!