با عرض سلام وتشکر از شما
من به عنوان ایرانی از جوانی خود راضی نیستم چون با این اوضاع نه توانستم بچگی کنم و نه جوانی
حالا دانشجوی ارشدم که داره تمام میشه
امید برای کار و زندگی وجود ندارد، من به عنوان یک دهه 60 که نسلی سوخته هستیم، واقعا نمیدونم چه طور مسئولین میخواهند جواب بدهند؟ من آدمی هستم که به پرتلاشی مشهورم وکم کاری از من نیست، عمر وجوانی ما داره تلف و اسراف میشه و کاری از دست من به عنوان ایرانی که دوست داره به مردمش خدمت کنه کوتاه
واقعا میخواهم تمام نیروی جوانی را بگذارم ولی افسوس عرصه برای نشان دادن خود، وجود نداره تنها من اینطوری نمیگویم بلکه این حرف دل جوانهاست
من حاضرم با حقوقی که بتوانم زندگی ساده ای داشته باشم و ازدواج کنم راضی هستم
حاضرم تمام عمرم را برای مردم مملکتم صرف کنم ولی کجاست بها دادن به این نسل؟
آیا موقع آن نیست که حرکتی بشود؟ ما این همه جوان داریم؟
مسئولین، ما برای خیزش حاضریم
فکر نکنید که جوانای این دوره مثل دوره های گذشته نیستند! به نظر من جوانای این دوره خیلی بهتر و آگاه تر از جوانهای گذشته هستند، با مسائل بیشتر آشنا هستند، درصد تحصیل کرده ها خیلی بیشتر است، شما میدان به جوانها بدهید تا ببینید که جوانهای این مملکت چه طور هستند، همه دلسوز هستند فقط کافی هست به درد دلهاشون گوش بدهید و آنها را به کار بگیرید، اونها هم راضی هستند به این اندک کار شما، ما پرتوقع نیستیم
در کل تا حالا از جوانی خودم راضی نبودم، موقع قیامت یک ایرانی را می برند برای پرسش وپاسخ، بعد از کلی سئوال از اون می پرسند که ازجوانیت چه استفاده کرده اید؟ ناگاه ندایی از سمت خدا می آید که بیچاره را ولش کنید، اون ایرانی هست!
امیدوارم که مسئولین تکانی به خودشان بدهند
در سن 35 سالگی، کارشناس ارشد مهندسی، دارای شغل، زندگی و فرزند اما احساس شادی و لذت از زندگی را ندارم.
احساس شادی چیزی است که با مادیات لزوما به دست نمی آید.
شادی اصولا در کشور ما جرم است و محکوم.
آنهایی که می توانند، برای تجربه اندکی شادی به کشورهای دیگر می روند. این فاجعه است.
25 سالمه ، شاغلم ولی با ماهی 470 که اگه کرایه رفت و آمد رو ازش کم کنم میشه ماهی 350 ! هنوز ازدواج نکردم و فکر هم بهش نمیکنم چون با این شرایط دوست ندارم یه نفر دیگه رو هم بدبخت کنم.
البته از خدا شاکرم به این خاطر که سالمم ولی نمیگذرم از کسانی که باعث شدن جوانان ما اینقدر ناامید از زندگی باشند.
خیلی خیلی ممنونم از شما تابناک عزیز .
متولد 57 هستم بذارين از ابتدا فهرست وار زندگيمو براتون توضيح بدم هر كجاش شما لذت بدين بدونين ما 100 برابر شما بردين
1 . قبل از تولد: تظارهرات در كشور،استرس در مادر،پيدا نشده مطب باز در وقت ضرورت ، انتقال استرس به نوزاد
2 . بعد از تولد : زدن هكتول ملوتوف به خونه ، از دست دادن شير مادر و ...
3.دوران پر نشاط خردسالي و ابتدايي : انتظار براي آژير قرمز بعدي ، بمب بعدي پيدا كردن زيرزمين يا پناهگاه بعدي ريختن همكلاسي ها رو سر هم تو راه پله مدرسه و كلا در صف مرگ بودن
4.نوجواني و بعد جنگ:شاهد آغاز عوض شدن ارزش ها و مسابقه كسب ثروت ورود به دوران دبيرستان ،آغاز طرح ارزشمند! نظام جديد براي متولدين انقالب و بشنويد
5. جواني : انجام اولين كنكور براي پيش دانشگاهي به يمن قدم ما سلاخي شدن 50 د رصد هم كلاسي ها و آوارگيشون
6. دانشگاه : آغاز طرح تفكيك جنسيتي به يمن قدم ما، عدم اجازه در 3 روز هفته براي ورود و انجام امور اداري در سايت دانشگاهي
7. دوران اصل جواني بعد فارغ التحصيلي : جستجوي كار ، آغاز طرح آزمون استخدام ادواري براي كسب اجازه شركت در آزمون ادارات: سلاخي شدن 95 درصد هم كلاسي ها و بي كاري تا امروزشون بعد از دست دادن سن كاري
8.ازدواج : آغاز اجراي طرح ارزشمند هدفمندي يارانه ها و دولت عدالت محور ، ارزوني پشت سر ارزوني
9 . بعد از ازدواج : شرمندگي ، سركوفت ،نداشت يك گرم طلا رو دست همسر ، جلوگيري از تولد بچه تا آواره نشه ،خوندن دعاي فرج 10 بار در روز ، ترك نماز رفن ايمان اومدن فقر
جنگ تو خونه تو دل تو بيرون و برو بالا
خیلی سپاسگزارم از شما بخاطر جمع آوری نظرات جوانان
فقط خواهشم اینه حالا که شما همه نظرات رو مطالعه کردید از طرف همه ما جوانان پیگیر مطالباتمان شوید.
با سپاس فراوان
من دانشجوی کارشناسی یکی از دانشگاههای علوم پزشکیم..که با هزار امید وارزو درس خوندم قبول شم.تازه تو رشته ای که میگفتن بازار کارش توپه...ولی تو این دو سال ورق برگشت استخداما نصف شدن پیمانی نیست.وقتی من پول ندارم برم دانشگاه بیام چطور امید داشته باشم...بهترین کار اینه که بنویسیم تعطیل است اویزون کنیم رو مغذمون
با سلام خدمت دست اندرکاران تابناک عزیز
سی سالمه و از شیراز نظر می دم به نظر من همه دهه شصتی ها جوونیشون سوخته اول که جنگ بعدش تا به امروز تورم و حالا بیکاری به خدا زن گرفتم حالا می خوام استعفا بدم متاصل و درمانده شدم دیگه یه گوشه بشینم از زندگی کردن دست بکشم کاشکه مسئولان مملکت جای دور زدن تحریمها کل کل کردن بیخود با این کشور و ان کشور مثل چین به فکر مردم بودند که به خدا سر و سامون دادن به یکی از این جوونها ثواب مکه رفتن داره کاشکه
من به عنوان ایرانی از جوانی خود راضی نیستم چون با این اوضاع نه توانستم بچگی کنم و نه جوانی
حالا دانشجوی ارشدم که داره تمام میشه
امید برای کار و زندگی وجود ندارد، من به عنوان یک دهه 60 که نسلی سوخته هستیم، واقعا نمیدونم چه طور مسئولین میخواهند جواب بدهند؟ من آدمی هستم که به پرتلاشی مشهورم وکم کاری از من نیست، عمر وجوانی ما داره تلف و اسراف میشه و کاری از دست من به عنوان ایرانی که دوست داره به مردمش خدمت کنه کوتاه
واقعا میخواهم تمام نیروی جوانی را بگذارم ولی افسوس عرصه برای نشان دادن خود، وجود نداره تنها من اینطوری نمیگویم بلکه این حرف دل جوانهاست
من حاضرم با حقوقی که بتوانم زندگی ساده ای داشته باشم و ازدواج کنم راضی هستم
حاضرم تمام عمرم را برای مردم مملکتم صرف کنم ولی کجاست بها دادن به این نسل؟
آیا موقع آن نیست که حرکتی بشود؟ ما این همه جوان داریم؟
مسئولین، ما برای خیزش حاضریم
فکر نکنید که جوانای این دوره مثل دوره های گذشته نیستند! به نظر من جوانای این دوره خیلی بهتر و آگاه تر از جوانهای گذشته هستند، با مسائل بیشتر آشنا هستند، درصد تحصیل کرده ها خیلی بیشتر است، شما میدان به جوانها بدهید تا ببینید که جوانهای این مملکت چه طور هستند، همه دلسوز هستند فقط کافی هست به درد دلهاشون گوش بدهید و آنها را به کار بگیرید، اونها هم راضی هستند به این اندک کار شما، ما پرتوقع نیستیم
در کل تا حالا از جوانی خودم راضی نبودم، موقع قیامت یک ایرانی را می برند برای پرسش وپاسخ، بعد از کلی سئوال از اون می پرسند که ازجوانیت چه استفاده کرده اید؟ ناگاه ندایی از سمت خدا می آید که بیچاره را ولش کنید، اون ایرانی هست!
امیدوارم که مسئولین تکانی به خودشان بدهند