ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
متاسفانه افزايش كميت در تعداد دانشگاها و افزايش مدارك غير معتبر از دانشگاهاي مثلا علمي و كاربردي و پارتي بازي در گزيش اعضاي هيات علمي بخصوص در چند سال اخير باعث شده افراد لايق به عقب رانده شوند و سطح علمي در بعضي از دانشگاها پايين بيايد
عباس نصر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
دلایل زیر را نیز می توان در نظر گرفت
1- بالا بودن قدرت تحجر در ایران وسرکوب هر اندیشه نوین تا آنجا که مسولان نیز منفعل شده ومجبورند به حمایت از متحجران برخیزند 2- تفکیک علم وثروت وبر تر دانستن علم بجای آینکه علم حامی ثروت گردد
3- سیاست زدگی وتعمیم سیاستهای زمامداران در عرصه علم 4- دزدی اندیشه وعلم بجای تولید ونبود قوانین درست ودادگاهای رسیدگی کننده قوی 5- مدرک گرایی تا جایی که اخیرا ارزش دکترا از مقام های معنوی نظیر حجت الاسلام ها بیشتر شده و به آن اظافه میشود 5- بدلیل نبود شغل -دانشگاه و دانشجو بودن ایفای نقش می کند 6- تداخل بیش از حد حوزه های متفاوت علمی وعلمیه وتوقع نابجا از متخصصان در این زمینه ها 7 - بی ارزش بودن ذات نخبگی نزد زمامداران وبها دادن به خط وخطوط بجای نخبگی
آريان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
نظرات دوستان خيلي از مطلب اول دور افتاده خواهشا در مورد موضوع بحث كنيد .
درویش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
ما مردم مغرور،احساسی،خودبزرگ بین و همه کاره ای هستیم ،از ویژگیهای بارز ما این است که در مورد همه چیز صراحتا قضاوت میکنیم ،مدام دنبال تخریب آدم های موفق هستیم تا بخشی از ناکامی های خود را توجیه کنیم از بدختی و فلاکت دیگران لذت میبریم و از خرد تا درشت سیاست مدار هستیم فرقی نمیکند کدام جناح به قدرت سیاسی دست پیدا کند بلافاصله شروع میکنیم به بایکوت اقلیت و این است عامل اصلی پسرفت! به محض اینکه با واقیعیت تلخ روبرو میشویم شروع میکنیم به فرافکنی و پیشینه تاریخی را به رخ حریف میکشیم در حالی که خودمان بهتر میدانیم از اینکه ما در گذشته که بودهایم هیچ نسیبمان نشده!لطفادرج کنید من هم یکی از شما از همین روزمره کارانم که فرصت سرک کشیدن به سایت شما را هر روز دارم
نادر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
با سلام جاب تابناک اگر می خواستی یک مقاله علمی تحلیلی وتحقیقی بنویسی چرا بی مقدمه شروع کردی نه نام نویسنده مشخص است نه به منابع تحقیقت اشاره کردی فقط نوشتی به گزارش تابناک
خوب این به گزارش تابناک با استناد به کدام منبع آوردی اصلا هدفت چه بوده گیریم که هدفت اشاره به یک پدیده ومعضل فرهنگی ایرانیان باشد اولا باید مقدمه وموخره داشته باشد ثانیا تعریف درستی از عنوان مقاله ات می نوشتی ثالثا منابع را در هر فصل ذکر می کردی رابعا تحقیق شما درباره کمیت هیچ استناد آماری ندارد از سایت پژوهنده وبالنده ای مثل تابناک بعید است چنین مقاله ای بی سرو ته بنویسد
با تشکر
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
آقای محمد جواد حتما منظور شما از سطح سواد همین مدرک های آبدوغ خیاری که اکثرا با پول و پارتی و سهمیه دست خیلی ها ست ؟؟؟؟ و این پیشرفتهای ملموسی هم که فرمودید را باید با کشورهای هم سطح دیگه مقایسه بشه نه با 40 سال پیش کشور خودمون .
پيمان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
سلام خواستم اگر اين مطلبي را كه نوشته ام به دردتان خورد در سايت قررا داده شود و اگر نه در قسمت نظر بينندگان قرار گيرد


شخصيت ايراني در پيچ و خم علوم انساني

شخصيت ايراني از لحاظ تربيتي داري مشكل است و درست تربيت نشده است . شايد بتوان اذعان داشت سطح تحصيلات در جامعه ايران بالا رفته است اما اين امر د رحوزه آموزش قرار دارد و حوزه آموزش فقط ارائه يك سري دروس و مطالب در قالب نوشته به فرد است .
زماني مي توان اذعان داشت جامعه ايراني رو به تعالي و پيشرفت نهاده است كه نتيجه هاي اموزش به فرد ايراني در قالب شخصيتي او منجر به تربيت و پرورش گردد كه اين امر تنها برعهده آموزش پرورش يا دولت نيست .
جامعه ايراني جامعه اي عقب مانده از لحاظ توسعه علوم انساني است .
شايد كشور ما در راه علوم طبيعي و پزشكي و مهندسي پيشرفت هايي كرده باشد مثلا سلول هاي بنبادي را در راه تشخيص و درمان بيماري ها به كار برده است يا در حوزه پرتاب ماهواره يا انرژي هسته اي رشد داشته است اما د رحوزه علوم انساني پيشرفتي نداشته ايم براي همين هم هست كه يك مهندس يا دكتر داراي ارزشي بالا در جامعه است اما يك جامعه شناس يا روان شناس و يا نويسنده و ... د رجامعه ايراني اصلا شناخته نمي شود چون جامعه ايراني به ظاهر اهميت مي دهد هيچ گاه به خود زحمت ژرفنگري را نمي دهد
اگر ايران مي خواهد پيشرفت كند و جامعه راه تعالي را در پيش بگيرد راهش تحول و تحريك حوزه علوم انساني است و اين حوزه اي است كه متاسفانه ما نه مرد استخوان داري داريم و نه توان ورود به ا/ن را . شايد در اين حوزه 300 سالي از كشوري مثل المان يا فرانسه عقب تريم.
براي ورود به حوه علو انساني و تربيت نظريه پردازاني كه صاحب نظريه باشند جامعه ايران دو مشكل دارد:
يكي اين كه جامعه ايراني هنوز به اين ضرورت نرسيده است كه پيشرفت جامعه در گرو مهندس و پزشك و كارگر ماهر نيست بلكه جامعه ايران انسان هاي تربيت شده اي لازم دارد كه به مرور زمان قشري را به و جود اورند كه توان تفكر داشته باشند حوزه مديريت كشور با تفكر و انديشه هاي انها اداره شود
در يك كلام نيازمند تربيت يك قشر افراد فرهيخته در جامعه هستيم كه جامعه تحمل پذيرش انها را داشته باشد .
دومين مشكل جامعه ايران اين است كه نقد و نقد پذيري چه در حوزه خواص و چه در حوزه عوام جامعه بسيار ضعيف است يا اصلا اين فرهنگ با خيلي چيز ها اشتباه گرفته مي شود
حوزه هاي آموزش پرورش بخصوص در سطوح ابتدايي و راهنمايي بايد از سوي آگاه ترين و با سواد ترين و سيرترين افراد اداره شوند تعاريف جديدي از كاركرد مساجد خانواده و محيط اموزشي و پرورشي فرد ايراني ارائه شود
روحيه نقد و نقد پذيري در جامع ايران در طي چند نسل تمرين شود شايد بتوان به رگه هايي از ان دست يافت
و دست آخر اين كه ازانجا كه پيشرفت در حوزه علوم انساني بسيار دشوار است و هزينه هاي زيادي مي طلبد بسياري از كشور ها و جوامع حوصله قدم گذاشتن در اين حوزه را ندارند و بيشتر راغب به پيشرفت در علوم طبيعي و پزشكي و مهندسي هستند .و از سوي ديگر كشورهاي قدرتمند و پيشرو در اين حوزه در خوش بينانه ترين حالت اجازه پشيرفت در حوزه علوم انساني را به كشورهاي عقب مانده اي همچون ايران را نمي دهند چون استقلال و پيشرفت اصلي كشور ها در پيشرفت در حوزه علوم انساني است.
مهجوريت علوم انساني كه از بي استعداد ترين ها و گرسنه ترين افراد ايران تشكيل شده است مجال پيشرفت را به ايران نمي دهد و متاسفانه استعدادهاي ناب كشور در حوزه هاي پزشكي و مهندسي و كارگران يقه سفيدي به كار مي رود كه نهايت تاثيرشان نجات تعدادي بيمار يا فرستادن يك انسان به فضا است ولي هيچ گاه توانايي رهايي روح و تفكرو ذهن و انديشه انسان ايراني را ندارند و شخصيت ايراني همچنان در زير بار انباشت سنت هاي تاريخي خود مدفون مي شود .
در نهايت اين كه عدم وجود متخصص به معناي اخص كلمه در حوز علوم انساني جامعه ايراني را به سمتي سوق داده است كه هر كسي (همانند خود من) به خود اجازه مي دهد در اين حوزه اظهار نظر كند براي همين هم هست از سبزي فروش سر كوچه تا راننده و بقال و دانشجوي پزشكي و مهندسي و ... به خود اجازه مي دهند در مورد همه مسائل اجتماعي ايران اظهار نظر كنند مسائل سياسي مسائل اقتصادي مسائل روانشناختي مسائل جامعه شناسي و... حوزه هايي هستند كه حتي به اندازه انگشتان يك دست انديشمند نداريم كه صاحب ايده مقاله بين المللي و يا نظريه بين امللي باشد
ديگر نبايد در نقد و انتقاد تنها سيستم هاي سياسي حاكم بر جامعه ايران را هدف قرار داده بلكه منصفانه تر ان است كه هم سيستم سياسي حاكم بر جامعه و هم خود جامعه ايراني مورد نقد قرار گيرد و از اكنون از خودمان شروع كنيم .
پاسخ ها
حميدرضا
| Uzbekistan |
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
ضمن تاييد نظرات آقا پيمان، مي‌خواستم اين حرف‌ها را به نظرم تكميل كنم.
به نظر من مطلب اصلي از سوي بازتاب تمايزي بين علوم تجربي و فني و علوم انساني قائل نشده.
اگر بپذيريم كه يكي از هدف‌هاي اصلي هر علمي ايجاد يا شناسايي نظم در موضوع مورد بررسي است. بنابراين بايد همانطور كه آقا پيمان گفت، بين كاميابي علوم تجربي و فني در ايران و علوم انساني در ايران تمايز قائل شويم. شايد از يك نگاه كه خشنود كننده هم نيست، بايد قبول كنيم كه علوم انساني در ايران نتوانسته‌اند موفق باشند كه يكي از دلايل اصلي آن نگاه بچه‌يتيمي به آنهاست. تقويت و توجه به علوم انساني، يعني كمك كنيم كه ذهنيت ايراني با مفهوم نظم آشنا شود و در اين صورت هوشي كه مدعي هستيم بالاتر از متوسط دنياست، در مسيري منظم به دستاوردهايي بزرگ دست خواهد يافت.
نظم ذهني و رفتاري مهمترين مشكل جامعه ايران است.
نمونه‌هاي زيادي مي‌توان در اين خصوص بيان كرد كه در اينجا فرصت نيست.
عزت مستدام
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
مرحله اول : دانشجو دكتري براي تز دكتري كار ميكند مقاله به اسم استاد است پس نيازي نيست كه استاد براي تز دانشجو وقت بگذارد و نيازي نيست كه استاد خودش را به روز كند. دوددوتا كردن هم همين را ميگويد.
مرحله 2: استاد از تز دانشجو سر در نمياورد و فقط سر جلسات چند سوال ...
مرحله 3 : تنها هدف براي دانشجو چاپ مقاله است به هر نحوي كه شد شد
اين مقاله اگر براي ژورنال‌هاي خارجي باشد امتياز بيشتر است.
پس عملا علم توليدي براي كشور ثروت توليد نميكند.
در مورد طرح و پروژه هاي پژوهشي غير دانشجويي هم اولين معيار روابط و آخرين معيار پول طرح و پروژه ميباشد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
این مطلب به هیچ عنوان صحت ندارد!! نشر اکاذیب نکن تابی جون ! فیلتر می شی ها! کی گفته جامعه ایرانی «تفکر ستیز» و «علم ناپذیر» است ؟!! به هیچ وجه اینطور نیست!
پاسخ ها
ناشناستر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
ناشناس جان، معلومه خیلی جوانی و در عالم خواب و خیال هستی!! واقع بین باش.
ناشناس
|
United Kingdom
|
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
شاید در بخشی به دلیل قرن های حاکمیت نظام های استبدادی در کشور بوده که فردیت را در تفکر هم حاکم کرده ...
یه ذره فکر کنین !!!
نظرات بیشتر