در کنار تمام ملاحظاتی که فرمودند یک نقل قول را عرض میکنم. در دانشگاه تهران استاد جوانی تشریف دارند که در عین جوانی با استفاده از عنوان اولین دکترای مدیریت رسانه ایران زمام امور را در این رشته مهم و حساس و نوپا در دست گرفته اند و جالب است که اساتید بزرگی که ایشان را حاصل عمر خود می دانستند به راحتی حذف کردند! صرفنظر از این که یک استاد متولد 1357 چگونه به قدرتی دست می یابد که بزرگان و مفاخر و چهره های ماندگار را که همه دانشگاههای معتبر دنیا در آرزوی داشتنشان هستند، خانه نشین می کند و مراتب ترقی را برقی طی می کند، نقل قول بسیار جالبی از ایشان است که با توجه به این که دانشگاه تهران تنها ارایه کننده دوره دکترای مدیریت رسانه است، فرموده اند: فارغ التحصیلان علامه فکر دکترا را از سرشان بیرون کنند! من نمی گذارم! حتما کسی که پشت بزرگان را با خاک آشنا کرده میتواند! نمی تواند؟!!
اشتباهات جدي وزارت علوم تنها محدود به مورد فوق نيست و متاسفانه موارد جدي ديگري نيز وجود دارد كه بنده به يك مورد مهم آن اشاره مي كنم. در آيين نامه جديد وزارت علوم براي ارتقاء اساتيد كه در زمان جناب آقاي دانشجو تهيه شده است، اخذ حداقلي از امتياز فرهنگي اضافه شده است كه پيش از اين وجود نداشته است. مواردي كه براي اخذ اين امتياز آورده شده به نحوي است كه توسط اساتيد علوم انساني قابل اخذ است ولي متاسفانه هيچ تناسبي با فعاليت اساتيد در حوزه علوم پايه و فني مهندسي ندارد. در نتيجه براي كسب اين امتياز قطعا اساتيد علوم پايه و فني و مهندسي تشويق به فعاليت در حوزه فرهنگي به نحوي خواهند شد كه خارج از حوزه تخصص آنها است و در دراز مدت بطور قطع مخاطرات جدي از اين ناحيه متوجه فرهنگ مملكت خواهد شد.
مثلا نوشتن يك كتاب در مورد نهج البلاغه يا سيره امامان (ع) (كه طبق بند جديدا اضافه شده قطعا امتياز خواهد داشت) كاري نيست كه هر تخصصي بتواند ورود به آن داشته باشد و در حيطه گروه خاصي از اساتيد علوم انساني است و قطعا قانون به هيچ عنوان نبايد اساتيد ساير رشته ها كه تخصصي در اين مسائل ندارند را تشويق به ورود به اين مسائل كند.
ممكن است برخي ادعا كنند كه بند فوق براي ارتقاء بخشيدن به اساتيد متعهد و فيلتر كردن افراد عير متعهد است. در اين صورت سوال اين است كه گزينش كه در حال حاضر بخش قابل توجهي از نيروي انساني و منابع وزارت علوم را به خود تخصيص داده است چه وظيفه اي دارد؟ و اگر در وظيفه خود موفق نبوده آيا راه حل قانون فوق است؟
متاسفانه به نظر مي آيد كه رويه فعلي در وزارت علوم رويه افراط است و كارها براساس تعقل و كار كارشناسي نيست.
ایراداتی که دکتر نصیری نماینده محترم زنجان عنوان کرده اند با انتخاب صحیح موارد امتحانی و یا برگذاری آزمون برای هر دانشگاه به طور جداگانه و بدست سازمان سنجش قابل حل شدن است. اما در این مورد که انتخاب دانشجو قبلا با فساد و مشکل همراه بود شکی نیست و من خودم شاهد مواردی بودم (دانشجوی دکتری شهید بهشتی)
شیوه برگزاری کنکور دکتری مطلوب نبود ولی بهتر از شیوه قبلی (غیر متمرکز) است. این شیوه روشهای دلبخواهی قبلی را قانون مند تر میکند. با این که موارد آزمون شاید بتواند بهتر شود.
"دانشجویان می توانند در آزمون دکترای دانشگاههای کشور شرکت کنند و گزینش دانشجو نیز در فضایی شورایی انجام می شود و اینکه پنداشته می شود، تنها یک نفر در پذیرش دانشجوی دکترا نقش دارد، اشتباه است، بلکه همواره کمیته ای تشکیل می شود و اعضای هیأت علمی گروه نیز در آن حضور دارند و جمعی تصمیم می گیرند؛ یعنی این گونه نیست که حتما دانشجویان دانشگاه خود پذیرش کنند."
عجب شعري!!!
به نظر من وزارت علوم قبل از اینکه اقدام به تغییر در نحوه پذیرش دانشجوی دکتری می کرد بایستی با دانشگاهها و افراد صاحبنظر در این زمینه مشورت می کرد نه اینکه یه شبه اقدام به چنین تصمیم عجولانه ای بگیرد. دوره دکتری مقطع مهمی بوده و افزایش بدون برنامه ریزی ظرفیت آن هزینه های زیادی متوجه سیستم آموزشی کشور می کند. سیستم پذیرشی که وزارت علوم اقدام به راه اندازی آن نموده است در هیچ جای دنیا نبوده و منحصر به ایران می باشد. امروزه در تمامی دانشگاههای معتبر کشورهای مختلف دنیا، انتخاب دانشجوی دکتری بر عهده استاد راهنما و گروه آموزشی مربوطه می باشد و وزارتهای مربوطه و سایر ارگانها کوچکترین نقشی در این زمینه ندارند و پذیرش عمدتا بر اساس سوابق علمی -پژوهشی (زبان انگلیسی - تعداد مقالات و ...) صورت می گیرد نه مثل این ابتکارات جدید وزارت علوم. (دانشجوی دکتری)