لیلا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۷
سلام منم بعداز تلاش برای زندگیم طلاق گرفتم وقتی که سریه مساله همسرم گفت من ازت متنفر بودم درحالی كه وقتی باهم زندگی میکردیم بشدت ابراز علاقه میکردمن چیزی توزندگیم نداشتم تنها چیزی که توزندگیم دلم خوش بود اینکه شوهرم واقعا دوسم داره ولی وقتی من هنوز توزندگیش بودم رفت خواستگاری خودشم بهم گفت من ازاقایون یه سوال دارم اینکه یه همچین چیزی میشه؟
مسعود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۸
سلام به همه
من جدا شدم
تصورم اینه که بیشتر افرادی که به این صفحه اومدن یا جدا شدن یا به جدایی فکر می کنن
به این توجه کردین که از تاریخ ثبت اولین نظ تا اخرین نظر که من خوندم و بعد نظر خودمو نوشتم حدود پنج سال گذشته!!!
سه سال و شش ماه طول کشید از شروع تا پایان
و الان کاملا دچار افسردگی شدم
شادابی در حد صفر و رو به منفی
تمام وقتم رو به کار و اینترنت می گذرونم
دایم از خودم می پرسم چرا؟!؟!
هیچ مدلی نمی تونم خودم رو ببخشم
قبل از جدایی فکر می کردم جدایی اتفاق بیافته خیلی بهتر خواهد بود اما همون جدا بودن ولی طلاق نگرفتن خیلی بهتر بود و همون زندگی پر درد سر خیلی خیلی خیلی بهتر بود
این تصور که طلاق گزینه مناسبیه برای بیشتر افراد صحیح نیست کاش راههای دیگر غیر طلاق هم بلد بودیم !
کاش اصلا واژه ای و عملی به نام طلاق بوجود نمیومد
کاش تحملمون بیشتر بود
کاش و کاش و کاش ...
جالبتر اینکه جامعه ما که برای زندگی مشترک خیلی خوب عمل نکرده و شده این، برای بعد جدایی هیچ کاری نکرده هیــــــــــــچ کاری
واقعا ادم های طلاق گرفته فوق العاده با مشکل مواجه هستن من که خیلی دوست دارم راهی باشه از این وضع نجات پیدا کنم
ورزش تفریح کار تنهایی سکوت موسیقی و خیلی چیزا رو امتحان کردم اما بدتر شدم و بهتر نشدم
حتی به رابطه جدید هم نمی تونم فکر کنم هیچ رابطه ای و به نوعی با جنس مخالف توی برخوردام دچار مشکل شدم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
منم بعد طلاق فهمیدم که تنهایی چقدر سخته، قبل طلاق فکر می کردم تنها باشم بهتره تا اینکه با اون آدم زندگی کنم... حتی الان هم می دونم زندگی دوباره با همسر سابقم ممکنه برام قابل تحمل نباشه، ولی قبول دارم که تنهایی هم خیلی سخته ... فکر ازدواج مجدد هم سخته.... من سعی می کنم به عنوان یک آدم مستقل زندگی کنم و از چیزهای کوچیک لذت ببرم مثل دیدن یک بچه گربه، برگهای افتاده از درخت و .... سعی می کنم به خودم زمان بدم و امیدوارم شرایطم بهتر بشه ، شما هم به خودتون کمک کنید. تا خودتون نخواین، هیچ چیز بهتر نمی شه... موفق باشید
مهسا
|
Finland
|
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۲
دارم جدا میشم ..عقدم ..دوست دارم شوهرم را ..هردومون شاید داریم اشتباه می کنیم ...اما شوهر من از خودش آزاده ای نداره ..فقط مادرش
زهرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۵
منم به خاطر کم محلی و بی محبتی شوهرم ازش جدا شدم واسش همه کار میکردم از همه چیز میگذشتم حتی شب ها چند بار از خواب بیدار میشدم فقط پتوی روش رو درست میکردم ....همه کار همه چیز خیلی دوستش داشتم دیگه بعد پنج سال زندگی مشترک دیدم نمیتونم عشق یک طرفه واقعا بی فایده است ...تفاهمی جدا شدیم ..باورتون نمیشه بعد سه ماه طلاق رفت ازدواج کرد منم همچنان مجرد هم کار میکردم هم دانشجو پیشرفت خوبی داشتم تا اینکه بعد یک سال و نیم فهمیدم زندگی متشنجی داره ...همسرش دوبار جهیزیه رو جمع کرده و رفته ...پیش همه گفته زن اولم در مقابل این یکی فرشته بوده ...ازم پرسیدن که اگه از همسرش جدا بشه حاضرم باهاش ازدواج کنم دوباره ...موندم سر دوراهیه عشق و منطق من واقعا دوستش داشتم طوری که میتونستم ببخشمش ...ولی تصمیمم رو گرفتم و دو هفته بعد از این پیشنهاد یه پسر تحصیلکرده اومد خواستگاریم با یه خانواده خوب و مومن بابا ارتشی برادر وکیل از اخلاق حرف ندارن منم قبول کردم ...الان یک سال از عقد و ازدواج من با همسرم میگذره یه مشکل کوچیک باهاش ندارم خداروشکر نه صدای بلند ازش شنیدم نه بی احترامی ...من رو به عنوان دختر اورد تو خانوادش برام عروسی باشکوه گرفت فقط خودش و مادرش میدونستن من ازدواج کردم....الان خداروشکر میکنم اگه قسمتم طلاق بوده یه همچین فرشته ای رو خدا سر راهم قرار داده هیچی از محبت کم ندارم ...راستی یه خبر خوب الانم پنج ماه و نیم بنیتا خانم رو باردارم ....خداروشک که خوشبختیم رو کامل کرد و هیچ وقت من و تنها نذاشت ازت ممنونم بهترین همسر دنیا
Ali
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۵
با سلام. اتفاقا دقیقا منم عین زهرا خانوم اما برعکسش. منم مثل شما هر کاری برا نامزدم کردم درست 3 ماه پیش اومدم همینجا درد و دل کردم اینم تاریخشه ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۷ .هنوز دو ماه از طلاقمون نگذشته بود که فهمیدم با پسر خاله ش ازدواج کرده
خاطره
|
Germany
|
۲۲:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۷/۳۰
زهرا جان واقعا واست خوشحالم که الان خوشبختی ازت خواهش میکنم اگه این پیغامو میخونی یا همه ی اونایی که میخونن واسه منم دعا کنند که خدا دستامو بگیره پنج ماهه جدا شدم و عجیب حالم بده آخه من شوهرمو دوست داشتم ولی اون منو نخواست :((
الناز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۷/۳۰
سلام منم ی ماه ونیمه طلاق گرفتم اونم به ظاهرتوافقی اما من راضی نبودم شوهرم اصرار داشت جداشیم دلیلشم فقط دخالت خونوادش بود من فقط ی خواسته ازش داشتم اینکه واسم خونه بگیره تادخالتا کمنرشه ولی بالجبازی و نهایت سنگ دلی طلاقم دادمنم فقط سکوت کردمو مجبورشدم قبول کنم اصلا التماسشم نکردم چون از ی طرف نمیخاستم سخصیتمو خورد کنه از یطرف هم از اینده میترسیدم ادمی که واسه ی مشکل کوچک پشت زنسو خالی کنه دیگه مرد زندگی نمیشه الانم ازلحاظ روحی بهم ریختم بعصی وقتا ازش متنفرمیشم نمیدونم کارم درست بوده یا غلط باید چیکارمیکردم که نکردم واقعا مردا خیلی بیصفتن
خاطره
|
Germany
|
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
همون بهتر الناز جون که التماس نکردی مگه من که التماس کردم چی شد ؟
sogol
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۴
سلام. منم هفت ساله که جدا شدم.البته تمام تلاشم رو برای حفظ زندگیم کردم ولی همسرمن هرگز نخواست که زندگیمون گرم بشه هزار جا سرش گرم بود و جالبه بدونید که انکار نمیکرد افتخار میکرد.هرگز پشیمان وناراحت نشدم.وهنوز هم مجردم.ولی اون تا حالا دوبار ازدواج کرده و هردوبار جداشده.
گل همیشه بهار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
سلام به همگی
منم تجربه تلخ طلاق را داشتم خیلی سخت گذشت شوهرم اعتیاد داشت بعد از دو سال زندگی کردن بالاخره طاقتم تمام شد و طلاق گرفتم روزهای سختی را گذروندم که اصلا نمی خوام بهش فکر کنم یک سال بعد از طلاقم یه پسر خوب اومد خواستگاریم اما من می ترسیدم پیشنهادش رو قبول کنم چند بار رفتیم مشاوره تا اینکه قبول کردم و با هم ازدواج کردیم خدا را شکر الان پنج سال هست که با هم زندگی خوبی داریم و الان یک پسر دو ساله هم دارم بعضی وقتها فکر می کنم همه اینها حکمت خدا بوده نا امید نباشید این روزهای سخت هم می گذره امیدوارم آینده روشنی داشته باشید.
نظرات بیشتر