عجب رسمیه رسم زمونه
قصه ی برگو باد خزوونه
میرن آدمها از اونا فقط
خاطره هاشون بجا می مونه
خسرو جان دیگر چه کسی می تواند جای هنرمندیهای زیبای تو را چه در نقش و چه در کلام ایفا کند به یاد آن صدای دلنشینت که می گفت:
زیبا چشم تو شعر
چشم تو شاعرست
من دزد شعرهای چشم تو هستم
از من مگیر چشم را...
ولی تو! اینبار با رفتنت چشمهای ما را هم با خود بردی
روحت به بلندای افق شاد
با سلام
ضمن عرض تسلیت به جامعه هنری ایران اسلامی خاصه هنر مندان غیور ایران زمین ، مصیبت وارده را به خانواده محترم وی نیز تسلیت گفته و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم غفران الهی و برای پیش کسوتان هنری آرزوی سلامتی دارم .
هر وقت اسم خسرو شکیبایی می آید صدای گرمش در گوشم میپیچد که:
زندگی سیب است گاز باید زد!
زندگی آبتنی در حوضچه اکنون است !!!
عشق را خاطره را زیر باران باید برد...
ای داد.....
مرد سبز سبز تر از همیشه بود ، وقتی حتی در بستر بیماری سراغی از او نگرفتیم و او در قلب تک تک ما آدمها تخم سبز عشق را کاشت و در خاطر یک ملت سبز ماند. سبز سبز. بدون که در قلب ما زنده یی.
چه زود همسفر همیشگی فرشته ها شدی...
تو برای ما همیشه زنده ای...
یادت همیشه سبز سبز می مونه...