سلام
با احترام به بانوان گرامی و با عرض پوزش؛ به نظر من از وقتی که خانم ها به جای خانه داری، همسرداری و مخصوصا مادری که بیشترین هنر و ظرافت رو میطلبه و با ارزش ترین کار دنیاست، اومدن وارد بازار کار شدن و از صبح تا شب، گاهی ساعات بیشتری از اینکه با همسر و فرزندانشون در منزل باشن با مردهای غریبه در محل کار هستن، پایه های خانواده سست شد.
فاصله بین زوج ها زیاد و عاطفه ها کم شد و بچه هایی که تمام زندگیمون هستن رو با والدین بیگانه کرد.
شاید بگید خب ریشه اش مشکل مالیه. قبوله ولی من ترجیح میدم مشکل مالی داشته باشم تا مشکل خانوادگی. گاهی همه چیز با هم جمع نمیشه، ماییم که باید انتخاب کنیم.
تنهادلیلش نداشتن جنبه استفاده ازدنیای مجازی هست یعنی خیانتهای حق بجانب چه مردنماهاچه زنهای تنوع طلب که بدنبال بهانه ایی برای توجیح خیانتشون البته چندسال دیگه ازبیکسی به کارتون خابی افتادن متوجه میشن چندلحضه هیجان جنسی ارزش نداشت که ابروخانواده فرزندشون ایندشون فدای لذتهای انی زودگذرکنن
خیلی از اصول ها از بین رفته یا کم رنگ شده، شما هم خودتان به آن اشاره کرده اید ،اینستاگرام و...،ولی در کل عدم آموزش از نوجوانی و.....که باعث عدم پایبندی به زندگی میشود با عث رشد بالای طلاق شده باید تلاش کرد از این بد تر نشود
. **مشکلات اقتصادی**: تورم، بیکاری و فشارهای معیشتی باعث تنشهای مالی در خانوادهها میشود .
2. **تغییرات فرهنگی و اجتماعی**: کاهش باورهای مذهبی، افزایش فردگرایی و تغییر انتظارات از زندگی مشترک، بنیان خانواده را تضعیف کردهاست .
3. **مشکلات ارتباطی**: عدم تفاهم اخلاقی، ناتوانی در حل تعارضها و ارتباط ناسالم بین زوجین (۳۴٪ طلاقها) .
4. **خیانت و سوءرفتار**: خیانت جنسی یا عاطفی و خشونت خانگی از عوامل کلیدی طلاق هستند .
5. **ازدواج ناپایدار**: ازدواجهای زودهنگام (پیش از ۲۵ سالگی)، عدم شناخت کافی قبل از ازدواج و کاهش ۴۶٪ی آمار ازدواج از ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۲ .
این عوامل در کنار عواملی مانند **اعتیاد**، **دخالت خانوادهها** و **ضعف مهارتهای زندگی**، موجب شدهاست نسبت طلاق به ازدواج از ۶.۹٪ در ۱۳۵۸ به ۳۹٪ در ۱۴۰۳ برسد .