در مورد آریایی در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

 

کلیات


آریا نامی است که به هندیان و ایرانیانی که در طول هزاره سوم پ. م. به فلات ایران و شبه قاره هند کوچ کرده‌اند، داده شده‌است. صورت اضافی جمع این واژه به صورت «اریانم» منشأ نام کشور ایران است. به گفته گراردو نیولی بر خلاف مفاهیم گوناگونی که آریَن یا آریا در میان هندیان باستان داشته، آریا در میان ایرانیان باستان صرفاً به مفهوم قومی ثبت شده‌است. به گفته او ما همچنین می‌دانیم که اهورامزدا خدای ایرانیان محسوب می‌شده که زبانشان ایرانی یا آریا نامیده شده و اوستا به‌روشنی «آریا» را به مفهوم قومی بکار برده‌است.

به گفته هرلد والتر بیلی هم آریا صفتی قومی است که در کتیبه‌های هخامنشی و زرتشتی بکار رفته‌است. در اوستا این عنوان به مفهوم یک گروه قومی در مقابل گروه‌های قومی دیگر بکار رفته‌است. بِیلی می‌گوید که در گذشته ماد‌ها آریویی شناخته می‌شدند و یونانیان آراییا را برای پارسیان باستان بکار می‌بردند. مفهوم قومی مشابهی هم در سده‌های بعد رایج شد.

 

به باور مریم سینایی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، در دوره‌های گذشته چنین پنداشته می‌شد که سنسکریت نیای همه زبان‌های هندواروپایی و هندوستان میهن اصلی اقوامی بوده‌است که به این زبان سخن می‌گفته‌اند. از این رو، نام آریایی بر تمام این اقوام اطلاق می‌گردید. بعد‌ها با نادرست دانستن این نظریه، این اصطلاح متروک شد. در سده حاضر با ظهور فاشیسم این اصطلاح در آلمان برای مدتی معمول شد و با اطلاق آن بر اقوام ژرمنی، به آن انگ نژادپرستانه زده شد. اکنون اصطلاح آریایی تنها برای اقوام هندوایرانی که خویشتن را خود به این نام می‌خواندند، به کار می‌رود.

 

آریایی در دیگر اسناد تاریخی


به گفته ایگور میخایلوویچ دیاکونوف در کتاب تاریخ ماد ترجمه کریم کشاورز، در زمانی که زبان سانسکریت نیای جمله زبان‌های هندو اروپایی و هندوستان میهن اصلی اقوام هندو اروپایی شمرده می‌شد، نامی که هندیان باستان به خود نهاده بودند یعنی آریا «arya» را دانشمندان به تمام اقوامی که به زبان‌های هندو اروپایی سخن می‌گفتند، بسط دادند. بعد‌ها ثابت شد که هندوستان میهن اصلی هندو اروپاییان نیست و برعکس اقوام مزبور در دوران بالنسبه متاخری به آن‌جا آمدند و زبان سانسکریت را هم به هیج وجه نمی‌توان نیای زبان‌های هندو اروپایی محسوب داشت. بدین سبب بکار بستن اصطلاح «زبان‌های آریایی» و به طریق اولی «اقوام آریایی» در مورد همه سخن‌گویان به زبان‌های هندو اروپایی غیرعلمی بود و متروک گشت.
به نوشته گراردو نیولی، واژه آریایی، در میان غیر ایرانیان نه بار نژادی و تباری و نه بار مکانی و جغرافیایی، بلکه بار دینی دارد. به اعتقاد او، آریایی در زبان هندوایرانی به معنی «ایمان‌آورده» است.

 

ریشه شناسی


به نوشته گراردو نیولی، ایران‌شناس ایتالیایی، کلمه آریایی، بر خلاف تصور برخی ایران‌شناسان (مانند مری بویس و ریچارد فرای) در میان غیر ایرانیان نه بار نژادی و تباری و نه بار مکانی و جغرافیایی، بلکه بار دینی دارد. به اعتقاد او، آریایی در زبان هندو-ایرانی به معنی «ایمان‌آورده» است. سِر جان مَلکُم، به نقل از ملافیروز، موبَد موبَدان زرتشتیان هند در بَمبَئی، آورده‌است که واژه انیران به معنای بی‌دینان است. «اِر» واژه‌ای پهلوی است و معنای آن «مؤمن» است. «اِران»، صورت جمع آن است. در پهلوی پیشوند «اَ» و «اَن»، چنان‌که در یونانی و سانسکریت، پیشوند نفی است. در نتیجه، «اَنِران» یعنی بی‌دینان. به گفته او، شاه اِران و انِران یعنی شاه مؤمنان و بی‌دینان یا شاه پِرژا و ملت‌های دیگر. مؤمنان زرتشتیان‌اند و بی‌دینان غیرزرتشتیان. تعبیر دینی ایران و انیران در شاهنامه نیز آمده‌است. بر پایه این تعبیر باید بپذیریم که واژهٔ ایران سپس معنای قومی و سرزمینی یافته‌است.

 

ایرانویج


بر اساس اوستا ایرانیان باستان خاستگاه خود را اَیریَنِم وَیجَ‌ می‌نامیدند که به معنی «گستره آریاییان» یا «سرزمین رود‌های آریایی، چشمه‌های آریایی» است. این واژه بعد‌ها در متون پهلوی تبدیل به ایران‌ویج (ērānwēz) شد. (ēr) به معنی «آزاده، شریف و اصیل» است. بنابر اوستا، نخستین مسکن اقوام آریایی است. درباره محل ایرانویج اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را سرزمین صرفاً اساطیری دانسته‌اند. برخی نیز پیشنهاد‌هایی برای جایگاه جغرافیایی آن ارائه کرده‌اند. محل‌های پیشنهادی از خوارزم بر ساحل دریاچه آرال در شمال ازبکستان تا آذربایجان، یا تا جنوب یا شمال غرب افغانستان گسترده‌است. اخیراً فُگِلسانگ محل ایرانویج را شمال سرزمین باستانی سُغد، در شمال رود سیحون دانسته، اما بر پایه پژوهش ویتسِل، جایگاه ایرانویج ارتفاعات مرکزی افغانستان بوده‌است.

 

جامعه و اقتصاد


فرهنگ آریایی‌ها در زمانی که ایشان به سرزمین‌های ایران و هند رسیدند، مانند دوره زندگی مشترک اقوام هندواروپایی، هنوز در مرحله شبانی - روستایی بود. بررسی واژگان این زبان‌ها برخی اطلاعات را درباره زندگی آنان فراهم می‌آورد. اینان دامدارانی بودند که با کشاورزی هم آشنایی داشتند و غلاتی، چون جو و گندم می‌کاشتند و از آن‌ها آرد تهیه می‌کردند. آنان برای شخم زدن گاو‌ها را به یوغ (اوستایی: یَوگ، (به هم بستن)، سنسکریت: یوگا) می‌بستند.

اقوام هند و اروپایی از حدود هزاره ۳ پ. م. فلزات، نقره، مس و طلا را می‌شناختند. گاری دو چرخ دست کم از اوایل هزاره ۳ پ. م. در فرهنگ کورگان شناخته شده بود، اما دلیلی در دست نیست که از اسب برای کشیدن آن‌ها استفاده می‌شده‌است. ظاهراً گاو برای این کار استفاده می‌کرده‌اند. بهره بردن از گردونه جنگی که پیش‌تر در بین‌النهرین به کار گرفته می‌شد، در ایران آغاز شد. اسب و گردونه جنگی برای جنگجویان بود. جز اسب، سگ، گاو، خوک، گوسفند و بز نیز اهلی شده بودند، اما در جامعه آریایی هم مانند دیگر جوامع هند و اروپایی گاو از ارزش بیشتری برخوردار بود. نظم اقتصادی جامعه آریایی بر اقتصاد شبانی، یعنی تملک دام، به ویژه گاو متکی بود و شواهد زبانی نیز حاکی از اهمیت دامپروری در دوره هند و اروپایی است.

برای آریایی‌ها گاو معیار ثروت و اساس مناسبات داد و ستد بود. چون گاو تأمین کنند غذا، شیر و فراورده‌های شیر برای نوشیدن بود. از پوست گاو، لباس و روانداز و بند‌های چرمی، از استخوان آن ابزار و از سرگین آن سوخت تهیه می‌شد. افزون بر اینها، ادرار گاو به عنوان ماده‌ای پلشت زدا مورد استفاده قرار می‌گرفت. جامعه آریایی هنوز با اقتصاد پولی آشنا نبود و در ریگ ودا و اوستا هیچ اشاره‌ای به مناسبت داد و ستد پولی دیده نمی‌شود.

سن بلوغ در میان آریایی‌ها ۱۵ سال بود. در این سن همه افراد بالغ با بستن کمربندی به جرگه بالغان درمی‌آمدند. در این جامعه مانند جامعه هندواروپایی کوچکترین واحد اجتماعی خانواده بزرگ پدرسالار بود که افراد چندین نسل را که ارتباط خونی از طریق پدر، آنان را به هم می‌پیوست، در زیر یک سقف گرد می‌آوردند. خانه سالار این خانوار را اداره می‌کرد. چندین خانوار بزرگ خویشاوند که در یک‌ای گرد هم می‌آمدند، یک تیره به وجود می‌آوردند. جامعه آریایی به ۳ طبقه تقسیم می‌شد. این نظام که میراث نظام طبقه‌بندی اجتماعی هند و اروپایی بود، روحانیون، جنگجویان و مردمان عادی را از هم جدا و آنان را در سلسله مراتبی با همین ترتیب طبقه‌بندی می‌کرد. روحانیون در راس این نظام قرار داشتند و پادشاهان، که ظاهراً از طبقه جنگجویان برگزیده می‌شدند، از جنگجویان و مردمان عادی برتر بودند. مقام آنان موروثی بود. آموزش برای کسب مقام روحانیت در ۵ تا ۷ سالگی آغاز می‌شد. در دوره هند و ایرانی روحانیان براهمَنه، در گاهان زَوتَر و در اوستای نو آثرَوَن یا آثورَوَن خوانده شده‌است. روحانیان آریایی به محل معین یا خدمت خدای خاصی وابسته نبودند و مراسم پرستش و قربانی را صرف نظر از مقام و رتبه و نقش هر یک از خدایان، بنابر ضرورت برای هر کدام از خدایان که لازم می‌شد، به جا می‌آوردند.

 

در مورد آریایی در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

حذف نام «آریایی» از نقشه گوگل؛
دولت امارات در سکوت توجیه‌ناشدنی ایرانیان، سریع‌ دست به کار شد و ‌با لابی همه‌جانبه، موجب شد تا گوگل نام این جزیره را تغییر دهد؛ آن‌ها به این حد هم بسنده نکرده و در بیستم دسامبر ۲۰۱۳ (نوزده روز پس از ‌آگاهی‌رسانی «تابناک» در‌باره این جزیره) با فراهم آوردن مستنداتی (!) جزیره « آریایی » را با نام جدید در فهرست کنوانسیون جهانی اکوسیستم‌های تالابی گذاردند.
کد خبر: ۳۷۰۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۲

nabzefanavari
ostanha
bato
farhangi
jahan
economic
sport
social
parliment
نبض بورس - داخلی - ستون چپ