در مورد تقیه در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

 

کلیات


تَقیه خودداری از اظهار عقیده و پنهان داشتن آن یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص است. ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند.
بحث تقیه در قرون نخستین هجری از مباحث متداول کلامی و فقهی بوده است.  شیعیان بیش از سایر پیروان مذاهب اسلامی به التزام به روش تقیه شهرت یافته‌اند. علت این گرایش را فشار‌های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بر شیعیان و وجود عناصر باطنی در برخی فرقه‌های شیعی، دانسته‌اند. برخی نویسندگان اهل سنّت، تقیه را از نقاط ضعف شیعیان دانسته‌اند و علمای شیعه به این انتقادات پاسخ داده‌اند.


مفهوم‌شناسی


واژه تقیه به معنای پرهیز، نگاه‌داری و پنهان کردن است. بر این اساس تقیه را به پنهان کردن مذهب خویش یا خودداری از اظهار آن در مواردی که ضرر جانی یا مالی متوجه شخص باشد و خود را هم‌مذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان، تعریف کرده‌اند. مفسران، متکلمان و فقهیان نیز تعاریفی کمابیش نزدیکی از آن به دست داده‌اند در همه این تعاریف، ﻋﻨﺎﺻﺮ ﭘﻨﻬﺎن ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺣﻖ ﯾﺎ اﻇﻬﺎر ﺧﻼف آن و دﻓﻊ ضرر دینی یا دنیایی به چشم می‌آید.
عالمان دینی شیعه، در اصل تقیه اتفاق نظر دارند؛ ولی در بیان آن تعاریف متعددی را مطرح کرده‌اند که برخی آز آن‌ها عبارتند از:
شیخ مفید: تقیه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان، به منظور اجتناب از ضرر دینی یا دنیایی است.

امین الاسلام طبرسی: تقیه این است که از ترس جان چیزی را با زبان اظهار کنی که قلب آن را پنهان کرده است.

شیخ انصاری: تقیه به معنای نگاهداری خود از صدمه دیگری است از راه ابراز موافقت با او در گفتار یا رفتارِ مخالف حق.


شباهت و تفاوت تقیه و نفاق


شباهت آن دو در این است که شخص در هر دو، چیزی را که به آن معتقد است پنهان می‌کند. اما آنچه در نفاق رخ می‌دهد تظاهر به ایمان و پنهان کردن شرک است، برخلاف تقیه که در آن مؤمن به دلیل وجود ضرر جانی یا مالی شدید برای خود یا دیگری، ایمان خویش را کتمان می‌کند.


دلایل جواز تقیه


برای جواز تقیه به آیاتی از قرآن، روایات، دلائل عقلی و اجماع استناد شده است.


دلیل‌های قرآنی


برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۸ سوره آل عمران، آیه ۱۰۶ سوره نحل و آیه ۲۸ سوره غافر را بر جواز تقیه مورد استناد قرار داده‌اند.


آیه ۲۸ سوره آل عمران


«لَّا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ۖ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّـهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّـهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّـهِ الْمَصِیرُ ﴿٢٨﴾» (ترجمه: مؤمنان نباید کافران را -به جاى مؤمنان- به دوستى بگیرند؛ و هر که چنین کند، در هیچ چیز [او را]از [دوستى]خدا [بهره‌اى]نیست، مگر اینکه از آنان به نوعى تقیّه کند و خداوند، شما را از [عقوبت]خود مى‌ترساند، و بازگشت [همه]به سوى خداست.)

خطاب این آیه به همه مسلمانان است. طبق این آیه،  مؤمنان صدر اسلام که با آزار و سختگیری مشرکان روبرو بودند، از اطاعت آنان منع شدند؛ ولی در صورت وجود شرایط اضطراری و ترس شدید از آنان، مُجاز به تقیه گردیدند. مفسران و عالمان شیعهو اهل سنّت از این آیه جواز تقیه را استنباط کرده‌اند.


آیه ۱۰۶ سوره نحل


«لَّمَن کَفَرَ بِاللَّـهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ وَلَـٰکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّـهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿١٠٦﴾» (ترجمه: هر کس پس از ایمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت]، مگر آن کس که مجبور شده، و [لى]قلبش به ایمان اطمینان دارد. لیکن هر که سینه‌اش به کفر گشاده گردد، خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابى بزرگ خواهد بود.)

این آیه درباره عمار یاسر و رفتار تقیه‌ای او (تظاهر به کفر) در برابر مشرکان، برای رها شدن از شکنجه آنان، نازل شده است.  پیامبر (ص) با تأیید کار عمّار به وی فرمود که اگر بار دیگر در چنان شرایطی قرار گرفت، همان کار را انجام دهد.


آیه ۲۸ سوره غافر


«و قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّـهُ وَقَدْ جَاءَکُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ ۖ وَإِن یَکُ کَاذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ ۖ وَإِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ ۖ إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ ﴿٢٨﴾» (ترجمه: و مردى مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان مى‌داشت، گفت: «آیا مردى را مى‌کشید که مى‌گوید: پروردگار من خداست؟ و مسلماً براى شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکارى آورده و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان اوست، و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مى‌دهد به شما خواهد رسید، چرا که خدا کسى را که افراطکار دروغزن باشد هدایت نمى‌کند.)

آیه ۲۸ سوره غافر درباره مؤمن آل فرعون است. هنگامی که برخی اطرافیان فرعون، کشتن حضرت موسی (ع) را پیشنهاد کردند، مردی از خاندان فرعون که مؤمن بود و ایمان خود را پنهان می‌کرد، آن‌ها را از چنین کاری باز داشت.

جواز یا وجوب تقیه در شرایط خاص را می‌توان از آیات‌ مربوط به اضطرار و حَرَج؛ مانند آیات ۱۷۳ و ۱۸۵ و ۱۹۵ سوره بقره، ۱۴۵ انعام، ۱۱۵ نحل و ۷۸ حج استنباط کرد. در احادیث نیز به شماری از آیاتِ مذکور یا آیات دیگر برای اثبات جواز یا لزوم تقیه استشهاد شده است.


دلیل‌های روایی


برای جواز تقیه به احادیثی در متون دینی استناد شده است. طبق برخی احادیث، تقیه از برترین کار‌های مؤمنان، موجب اصلاح امت است و دین بدون آن کامل نیست. علاوه بر احادیثی که بر مشروعیت و حتی وجوب تقیه در شرایط خاص تأکید کرده،  احادیثی که بر جواز تقیه در فرض تحقق اضطرار تصریح دارد و احادیث دالّ بر اینکه احکام شرعی اولیه به هنگام ضرورت برداشته می‌شود، از قبیل حدیث رفع و حدیث لاضرر،  از مهمترین ادله رخصت تقیه به شمار می‌روند.  ادله‌ای که کذب و توریه را در موارد خاص تجویز نموده، از جمله احادیث مربوط به «کتمان»، نیز مؤید مشروعیت تقیه است. ادله مربوط به اکراه را نیز برخی منابع فقهی، مستندِ برخی مصادیق تقیه دانسته‌اند.


سیره پیامبر (ص)


پس از مهاجرت حضرت محمد (ص) به مدینه، برخی مهاجران ضمن اجازه گرفتن از ایشان برای رفتن به مکه و آوردن اموال خود، برای ابراز کلماتی بر خلاف میل قلبی به منظور جلب رضایت مشرکان رخصت خواستند و حضرت با آن موافقت کرد.  از صحابه آن حضرت و تابعین نیز موارد متعددی دالّ بر پذیرفتن تقیه در رفتار یا گفتار گزارش شده است؛ از جمله ابن عباس،  ابن مسعود،  جابر بن عبداللّه انصاری، حذیفه بن یمان،  ابوالدَرداء و سعید بن مُسَیب.



نمونه‌ای از تقیه صحابه


ابن مسعود و حذیفه بن یمان بر عثمان وارد می‌شوند: عثمان خطاب به حذیفه می‎گوید: این چه خبر‌هایی است که در مورد تو به من می‌رسد؟ پاسخ داد؟ من آن را نگفته‌ام. عثمان گفت: تو نیکوکارترین ایشان و بهترین ایشان هستی. وقتی‌که عثمان بیرون رفت به او گفتم: آیا تو این سخنان را نگفته بودی؟ پاسخ داد: بلی، گفته بودم؛ اما به وسیله قسمتی از دین خود (بر زبان آوردن کلمات از روی ترس) بقیه دین خود را حفظ می‌کنم.


اجماع


در منابع شیعی،  اجماع یکی از ادله تقیه است. در منابع اهل سنت نیز در برخی موارد نسبت به جواز آن ادعای اجماع شده است.


دلیل عقلی


دلیل عقلی جواز تقیه،  سیره عقلاست که دفع ضرر را جایز و گاه ضروری می‌دانند بر مبنای پذیرش این دلیل، تقیه اختصاص به شیعیان و حتی مسلمانان نخواهد داشت. موارد متعددی از تقیه در زندگی صالحان و پیامبران پیشین، در متون اسلامی آمده؛ مانند رفتار حضرت ابراهیم (ع) با کافران،  عبادت پنهانی آسیه بنت مزاحم؛ همسر فرعون، نحوه روبرو شدن حضرت موسی و هارون با فرعون و تقیه اصحاب کهف. تأکید بر این پیشینه در متون مذکور، بر فطری و عقلایی بودن تقیه در شرایط اضطراری دلالت دارد.


تقیه مسلمان از مسلمان


تقیه مورد تاکید آیات و روایات، تقیه مسلمان از کافر است؛ ولی به تصریح فق‌ها و مفسران، تقیه اختصاص به این مورد ندارد و از جمله شامل تقیه مسلمانان از یکدیگر نیز می‌شود. بسیاری از عالمان اهل سنّت، از جمله شافعی، به مشروعیت تقیه یک مسلمان از مسلمان دیگر برای حفظ جان خود تصریح کرده‌اند.


عوامل و ریشه‌های گرایش شیعه به تقیه


درباره چگونگی ظهور و رسوخ آموزه تقیه در میان شیعیان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
برخی، وجود عناصر باطنی در نزد شیعیان را از عوامل پیدایش تقیه دانسته‌اند. در آموزه‌های باطنی، در پس هر ظاهری باطنی نهفته است و حقیقت و باطن دین برای عده خاصی تبیین می‌شود.
برخی دیگر شرایط سخت بیرونی را، در پیدایش آموزه تقیه در شیعیان موثر می‌دانند. به شهادت منابع تاریخی، مذهب تشیع در طول حیات خود از جنبه‌های گوناگون اجتماعی و فرهنگی و سیاسی سخت در مضیقه بوده است؛ پس از واقعه صلح امام حسن (ع)،  معاویه از والیان خود خواست که بر شیعیان سخت بگیرند و علی (ع) را بر منابر دشنام دهند. این رفتار کمابیش در دوران امویان تا زمان عمر بن عبدالعزیز تداوم داشت و در عصر عباسیان نیز به گونه‌ای دیگر ادامه یافت؛ مثلاً،  متوکل علاوه بر حبس و قتل شیعیان، آنان را از زیارت مرقد امام حسین (ع) منع نمود و حرم حسینی را خراب کرد و ابن سِکیت را به جرم ابراز محبت نسبت به امام حسن و امام حسین (ع) به طرز وحشتناکی کشت؛ از این رو، امامان شیعه برای حفظ جان خود و شیعیان و جلوگیری از پراکندگی و اضمحلال جامعه شیعه، تقیه را لازم می‌دانستند. تقیه علی بن یقْطین، وزیر شیعی هارون الرشید، به دستور امام کاظم (ع) نمونه‌ای از این دست است.

 

احکام



حکم تکلیفی


تقیه از جهات گوناگونی تقسیم شده است. شیخ مفید آن را با نظر به حکم آن به واجب،  حرام و مستحب تقسیم کرده است؛ از جمله به هنگام ترس از جان، آن را واجب و در صورت ترس از زیان مالی آن را مباح دانسته است.


تقیه واجب


تقیه واجب، بنا بر احادیث و فتاوای فقها، جایی است که اضطرار و ضرورت بر آن صدق کند. شرط مهم وجوب از دیدگاه فقها،  به تَبَع تعابیر احادیث،  ترس از جان یا آبروی خود یا بستگان و اطرافیان نزدیک است.

کلینی در کتاب الکافی از امام صادق (ع) نقل کرده است: در زمان منصور عباسی روزی در حیره بر او وارد شدم. آن روز یوم الشک بود و مردم در شک بودند. منصور گفت: یا ابا عبد الله، امروز روزه‌ای؟ گفتم: این مربوط به امام است اگر تو روزه بگیری ما هم روزه می‌گیریم و اگر تو نگیری ما هم نمی‌گیریم». منصور به غلامش گفت: «سفره را بیاور» و من با منصور غذا خوردم و قسم به خدا می‌دانستم که آن روز از ماه رمضان است؛ ولی افطار یک روزه و گرفتن قضای آن برایم آسان‌تر از این است که گردنم را بزنند و خدا عبادت نشود.


تقیه مستحب


شیخ انصاری مصداق تقیه مستحب را مدارا کردن با اهل سایر مذاهب و تأکید بر معاشرت با آن‌ها با کارهایی، چون عیادت از بیماران، تشییع مردگان و حضور در مساجد و نماز‌های آنان دانسته است. در منابع متأخر، این نوع تقیه را با توجه به تعابیر احادیث،  «تقیه مداراتی» نامیده‌اند، به این معنا که با مسلمانان دیگر و حتی مشرکان رفتاری نیکو و از سر تسامح در پیش گیرند تا محبت آن‌ها را جلب و از زیان‌های احتمالی در آینده بر کنار بمانند.


تقیه مباح


شیخ مفید تقیه را در صورت ترس از زیان مالی،  مباح دانسته است.  فخر رازی نیز تقیه را برای حفظ مال جایز شمرده است.


تقیه حرام


فقها، به استناد احادیث، تقیه را در مواردی حرام شمرده‌اند؛ از جمله احکام واجب و حرامی که رعایت کردن آن‌ها از نظر شارع اهمیت بسیار دارد و تقیه کردن در آن‌ها به نابودی اساس دین می‌انجامد، مانند محو کردن قرآن، از بین بردن کعبه و نفی احکام ضروری یا اصول دین یا مذهب، مواردی که کاربرد تقیه به خونریزی و قتل می‌انجامد، شرب خمر، مسح بر کفش در وضو و بیزاری جستن از امامان (ع). برخی فق‌ها هم، جز به ضرورت، تقیه کردن را حرام دانسته‌اند.


حکم وضعی


فقیهان درباره احکام وضعی عملی که از باب تقیه انجام می‌گیرد معتقدند اگر عمل تقیه‌ای از عبادات باشد نیاز نیست شخصی که عمل را از روی تقیه انجام داده پس از برطرف شدن شرایط تقیه عبادتش را دوباره (به صورت اعاده یا قضا) به جا آورد. به عبارت دیگر؛ فقیهان، کار انجام شده از روی تقیه را مُجْزی‌ می‌شمارند.

 

در مورد تقیه در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

حسینیه تابناک
آیت الله بهجت سخنانی درباره اهمیت تقیّه شیعیان بیان کرده بود که تاثیر این امر دینی در توسعه تشیع را بیان کرده بود. در تابناک می‌شنوید.
کد خبر: ۱۱۹۴۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۳

رییس مجلس خبرگان گفت : با نام تقیه و سكوت نباید كنار نشست و این وظیفه احاد مسلمانان است تا پای جان از دین و كشور خود دفاع كنند . در این راستا وظیفه روحانیت سنگین است و باید ضمن تبلیغ دین مبین اسلام ، فرامین مقام معظم رهبری را همواره در دستور كار قرار دهند .
کد خبر: ۲۲۲۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۰۷

nabzefanavari
ostanha
bato
farhangi
jahan
economic
sport
social
parliment
نبض بورس - داخلی - ستون چپ