بحران سوریه و ظهور پدیده داعش، ماهیت روابط ایران و روسیه را از یک چارچوب منفعل تاریخی نسبت به نقش منطقه ای یکدیگر به یک قالب فعال مبتنی بر همکاری های منطقه ای و در جهت تأمین منافع ژئوپلتیک تغییر داده است. این تحول خود نوعی برابری سیاسی در روابط دو طرف ایجاد کرده که می تواند بر اهمیت نقش ایران در عرصه سیاست منطقه ای و جهانی بیفزاید.
کد خبر: ۵۵۲۷۹۷
تاریخ: ۱۷ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶
بحران سوریه و ظهور پدیده داعش، ماهیت روابط ایران و روسیه را از یک چارچوب منفعل تاریخی نسبت به نقش منطقه ای یکدیگر به یک قالب فعال مبتنی بر همکاری های منطقه ای و در جهت تأمین منافع ژئوپلتیک تغییر داده است. این تحول خود نوعی برابری سیاسی در روابط دو طرف ایجاد کرده که می تواند بر اهمیت نقش ایران در عرصه سیاست منطقه ای و جهانی بیفزاید.
به گزارش «تابناک»، دکتر کیهان برزگر، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، در مطلبی که در تازه ترین شماره نشریه «دیپلمات» منتشر کرده، ضمن بیان این مطالب می افزاید: فراتر از تهدیدهای فوری امنیتی، ظهور تروریسم داعش به دنبال خود، رقابت های ژئوپلتیک در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای بین ایران، عربستان و ترکیه از یک سو و روسیه و آمریکا از سوی دیگر را افزایش داد؛ هرچند اکنون همه این بازیگران مبارزه با داعش را در اولویت سیاست منطقه ای خود قرار می دهند، باید پذیرفت به موازات آن یک رقابت ژئوپلتیک هم برای پر کردن خلأ قدرت در منطقه به خصوص در سوریه بین همه این بازیگران در جریان است.
از یک طرف، ائتلاف به اصطلاح بین المللی به رهبری آمریکا شامل دولت های محافظه کار عربی حوزه خلیج فارس به همراه ترکیه خواهان جنگ با داعش و همزمان سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه هستند. از طرف دیگر، بلوک مخالف به رهبری مشترک ایران ـ روسیه و مشارکت عراق و سوریه به همراه چین تنها راه مبارزه با داعش را تقویت نظام دولت در سوریه و حتی حفظ اسد در قدرت (حداقل تا زمان انتقال سیاسی) می دانند. موضوع وقتی حساس تر می شود که دریابیم همه این بازیگران بر مبنای موقعیت منطقه ای، تاریخی و فهم خاص خود از تهدیدات امنیت ملی، منافع فردی خود را هم دارند.
بنابراین، روسیه ترجیح داد تا مستقیم وارد جنگ سوریه شود. ایران هم این اقدام روسیه را در راستای منافع خود دید و از آن حمایت کرد. حضور مؤثر روسیه در سوریه، به حمایت لجستیک و عملیاتی ایران در صحنه معادلات زمینی نیاز داشت که محقق شد. اکنون با ائتلاف جدید، معادلات میدانی جبهه جنگ به ضرر تروریست ها و به نفع دولت سوریه در حال تغییر است. در این حین، حمله داعش به پاریس و سرنگونی یک فروند جت روسی توسط ترکیه معادلات ژئوپلتیک جاری را تحت تأثیر قرار داده است. با تمایل فرانسه به همکاری با روسیه برای مبارزه با داعش ـ که اخیرا مورد حمایت انگلیس هم قرار گرفته ـ یک جبهه نسبتا واحد در سطح بین المللی شکل می گیرد. این تحول خود فشارهای سیاسی بر عربستان و ترکیه را برای تغییر مواضع فعلی خود و ایفای یک نقش واقع گرایانه تر و صادقانه تر در مبارزه با داعش افزایش می دهد.
اما مهمترین نتیجه معادلات فوق تغییر در ماهیت روابط ایران و روسیه از یک نگاه منفعل به نقش منطقه ای خود به شناخت از مزایا و امتیازات همکاری نزدیک منطقه ای است که وزن سیاسی ـ نظامی آنها را در مقابل بلوک رقیب افزایش می دهد. روابط ایران و روسیه، فراتر از بی اعتمادی تاریخی در نتیجه تحولات سیاسی قرون گذشته از جمله جنگ ها و رقابت های دوران ژئوپلتیک جنگ سرد یا ایدئولوژیک دوران انقلاب اسلامی، در سالهای اخیر در حوزه همکاری های هسته ای و انتقال تسلیحات نظامی گسترش یافته بود. اما تهدیدات مشترک ژئواستراتژیک ناشی از بحران های سوریه و عراق و حضور داعش در سرزمین های این دو متحد منطقه ای ایران و روسیه، یک نقطه عطف در روابط فیمابین است.
فراتر از تهدیدات امنیتی تروریست ها، خطرات تجزیه ارضی عراق و سوریه یا جابجایی حکومت های غیردوست در این دو کشور مبنای نیاز متقابل ایران و روسیه به یکدیگر است. روسیه به ایران نیاز دارد، چون تنها کشوری است که همزمان در عراق و سوریه و در معادلات میدانی و سیاسی دارای نقش ائتلاف ساز و مؤثر است. همزمان ایران به نقش روسیه در معادلات هوایی و ایجاد تعادل سیاسی ـ امنیتی جبهه رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای یعنی ترکیه و عربستان و آمریکا نیاز دارد. این دو بازیگر همچنین به این درک رسیده اند که بدون تغییر در مواضع بازیگران رقیب منطقه ای حل منازعه داخلی سوریه حتی مبتنی بر یک توافق نسبی و برد ـ برد ناممکن به نظر می رسد.
همچنانکه بحران های سوریه و داعش به هم وصل شده اند، در روند زمان مواضع ایران و روسیه هم در سه موضوع بحران جاری بهم نزدیک می شوند: نخست اینکه دو طرف حمایت از نظام «دولت» در سوریه را یک اولویت برای مبارزه با داعش دانسته و نقش آفرینی بازیگران غیردولتی، گروه های سیاسی و شبه نظامی در این زمینه را تنها در خدمت تقویت دولت سوریه و صرفا در زمان تهدید و ناامنی می پذیرند. این مدل در سیاست ایران در عراق هم صادق بود. یعنی ایران شبه نظامیان شیعه را علیه داعش تنها در زمان خطر فوری سقوط شهرهای اصلی مثل سامرا و بغداد بسیج کرد و در نهایت هم آنها تحت نظارت دولت عراق عملیات انجام می دادند.
دوم، نگاه دو طرف به موضوع مبارزه همزمان با تروریسم داعش و مخالفان دولت سوریه به هم نزدیک شده است. در یک زمانی روس ها قائل به گفت وگو با مخالفان میانه روی رژیم اسد، با این هدف بودند که تنها آنها می توانند با تمامی گروهها گفتگو کنند. بر این مبنا، روس ها چندین با مخالفین را به مسکو دعوت کردند. اما روس ها به تدریج به این نتیجه رسیدند که شکاف های عمیق بین این نیروها و فرماندهان آنها وجود دارد که معادلات میدانی را همزمان به ضرر آنها و دولت سوریه و به نفع داعش جلو می برد. همزمان بعضی از نیروهای این مخالفان نیز جذب گروه های افراطی تر می شدند. در اینجا نیز مواضع روسیه به دیدگاه ایران نزدیک شده که تروریسم خوب و بد ندارد و باید با همه آنها با یک نگاه مبارزه کرد.
سوم و حساس ترین مورد مربوط به آینده اسد است که مواضع دو طرف در اینجا هم نزدیک شده است. بعضی دیدگاه ها معتقدند که روس ها بر اساس منافع خود در مورد جابجایی اسد با غربی ها معامله خواهند کرد. اما با تحولات جدید، روس ها هم به این دیدگاه ایرانی می رسند که از ابتدا می گفت، مبارزه با تروریسم یعنی حفظ نظام سیاسی سوریه و این یعنی حفظ اسد تا زمانی که دوره انتقال سیاسی سوریه با آرای مردم صورت پذیرد.
اما همزمان با نزدیکی مواضع ژئوپلتیک ایران و روسیه در مسائل منطقه ای، این پرسش مطرح می شود که آیا ماهیت روابط جدید راهبردی است یا تاکتیکی؟ روابط راهبردی در بستر تاریخ، فهم مشترک از تهدیدات و منافع و درجه حمایت از یکدیگر در شرایط بحران و ناامنی و ... از یک سو و نهادینه شدن معاهدات سیاسی، اقتصادی و نظامی شکل می گیرد. واقعیت این است که مبارزه با یک تهدید سیاسی ـ امنیتی یعنی داعش که می تواند به ضرر منافع ژئوپلتیک ایران و روسیه در منطقه تبدیل شود ماهیت روابط دو کشور را به سمت راهبردی تغییر می دهد.
به این نکته هم باید توجه داشت که این اولین بار در تاریخ معاصر است که روسیه خواهان گسترش روابط در یک چارچوب راهبردی و برابر سیاسی با ایران شده است. پیش از این البته، بروز بحران اوکراین در 2014 و گرایش روسیه به شرق یعنی ایران و چین در حوزه همکاری های انرژی و مشارکت اقتصادی و سیاسی راهبردی بر اهمیت روابط با ایران افزود. به دنبال آن توافق هسته ای بین ایران و قدرت های بزرگ (برجام) و نگرانی از نزدیکی ایران و غرب به خصوص آمریکا هم سبب شد که روسیه به گسترش این نوع روابط سرعت دهد؛ اما نقطه عطف همچنان تقویت ائتلاف جدید سیاسی بین دو کشور در مسائل منطقه ای است. این مسأله در سفر اخیر پوتین به ایران و تأکید او بر اهمیت گسترش روابط راهبردی با ایران و نگاه مشترک روسیه به مواضع ایران در مسائل منطقه ای و بحران سوریه کاملا مشهود گردید.
در مجموع با معادلات فوق می توان گفت که نخست، ماهیت روابط ایران و روسیه در حال تغییر است و دو طرف بر اهمیت توسعه یک روابط راهبردی برای تأمین منافع مشترک ژئوپلتیک واقف شده و قدم های جدی هم در این زمینه برداشته اند. دوم، این تغییر در روابط در آغاز مسیر خود است و باید در بستر زمان نتایج ملموس خود را نشان دهد. سوم، این تحول جدید به هر حال برای ایران یک فرصت است و بر اهمیت ژئوپلتیک آن در نزد غربی ها و متحدین منطقه ایش می افزاید. چهارم و مهمتر از همه اینکه ایران باید از این فرصت در جهت تقویت نقش مستقل خود و ایجاد تعادل در روابط منطقه ای و معادلات جهانی استفاده کند.