روز كوروش در سالنامه‌ ثبت ملي شود
در همايش «روز جهاني كوروش» درخواست ثبت اين روز جهاني به‌عنوان يك روز ملي در سالنامه‌ي ايران مطرح شد.

به گزارش ايسنا عصر روز گذشته (يكشنبه، 29 آبان‌ماه) همايش «روز جهاني كوروش» در دانشكده‌ي ادبيات دانشگاه تهران برگزار شد.

در ابتدا، يكي از برگزاركنندگان اين همايش به نمايندگي از دانشجويان، بويژه دانشجويان رشته‌ي باستان‌شناسي با اشاره به اين‌كه روز هفتم آبان به‌عنوان «روز جهاني كوروش» معرفي شده است، گفت:‌ برگزاري اين همايش با چنين تأخيري به‌دليل وجود پروسه‌اي طولاني براي گرفتن مجوز بود؛ ولي با اين حال، جاي اين روز جهاني فقط در سالنامه‌ي كشور ايران به‌عنوان كشوري كه زادگاه كوروش است، خالي است. به همين دليل، خواهان ثبت اين روز به‌عنوان يك روز ملي در سالنامه‌ي ملي ايران هستيم.

سپس حكمت‌الله ملاصالحي به‌عنوان نخستين سخنران، مطالبي را درباره‌ي اهميت دوره‌ي هخامنشي بيان كرد.

وي بيان كرد:‌ دوران هخامنشي يكي از ادوار بسيار درخشان و سرنوشت‌ساز تاريخ ماست كه همواره مورد بي‌مهري بسيار قرار گرفته است. همه‌ي ما كم و بيش تعلق خاطر و علاقه‌اي به ميراث فرهنگي و تاريخ خود داريم. اين سبب مي‌شود، نوعي حجاب روي واقعيت‌هاي تاريخي افكنده شود و گاهي در عرصه‌ي داوري، واقعيت‌ها را به‌گونه‌ي‌ ديگري ببينيم. به همين دليل، رويدادهاي تاريخي و واقعيت‌هاي اجتماعي در برابر داوري‌هاي ما آسيب‌پذيرند.

او با اشاره به اين‌كه ما به داوري‌ها و تعاريف ديگران در مقابل تاريخ خود حساس هستيم، اظهار كرد:‌ از امتيازات مهم تاريخ و فرهنگ ما اين است كه شايد پس از هخامنشي‌ها، از اين هويت قومي عبور كرده و به يك هويت معنوي فرهنگي‌ و تاريخي رسيده‌ايم.

ملاصالحي درباره‌ي دوران هخامنشيان بيان كرد:‌ علاوه بر اين‌كه اين دوره‌ي درخشان تاريخي براي ما، منطقه و تاريخ جهان فوق‌العاده مهم است، فروپاشي آن نيز بسيار عبرت‌آميز است، به‌طوري كه متفكران غربي نيز از تأثير اين دوران سرنوشت‌ساز غافل نبودند؛ ولي با اين حال معتقدم در اين دوره، اتفاقاتي رخ داده است كه كم و بيش از آن غافل بوده‌ايم.

او گفت:‌ در دوره‌ي هخامنشيان نوعي عبور از فرهنگ‌هاي منطقه‌يي و اسطوره‌يي را مي‌بينيم و به يك عرصه‌ي نبوي، ‌وحداني‌ و وحياني وارد مي‌شويم. در كتيبه‌هاي هخامنشي اتفاق نظر بر سر يك خداي يگانه كه جهان را آفريده مشاهده مي‌شود. در واقع، ايران به چنان عمقي از درك رسيده كه خدا و اهورامزدايي را باور دارد كه راستي‌ را مي‌آفريند و آن را براي انسان قرار مي‌دهد.

وي تأكيد كرد:‌ اين درك از وجود و هستي،‌ يكي از نقاط مهم و سرنوشت‌ساز در تاريخ آدمي است، زيرا انساني كه در عصر تاريخ اسطوره‌يي و مشركانه زندگي مي‌كند، بسيار تراژيك است. به اين ترتيب، با تابيدن آفتاب نبوت مشخص مي‌شود كه خدا كجاست‌، ‌اهريمن كجاست و شادي چيست و اين‌ها براي نخستين‌بار با عبور زرتشت و آغاز تاريخ نبوي ما مشخص مي‌شود.

ملاصالحي با بيان اين‌كه يكي از افتخارات هخامنشيان اين است كه به قومي كه در آن زمان، داراي كتاب بوده (يهودي) اهميت داده است، گفت:‌ يهوديت نبوي را با صهيونيست امروزي نبايد يكي كنيم، بلكه بايد تلاش كنيم آن‌ها را از يكديگر جدا كنيم.

او ادامه داد: تعاريف نبوي ما با دوره‌ي هخامنشيان آغاز مي‌شود. اين‌كه در كتيبه‌هاي هخامنشي از راستي،‌ نور، ‌خرد و شادي سخن گفته مي‌شود، حادثه‌ي كوچكي نيست. اين موضوعات فقط بار اخلاقي ندارند، بلكه بار هستي‌شناسي دارند كه انسان ايراني در آن زمان در پرتو نبوت و حقيقت به آن رسيده است.

ملاصالحي همچنين اظهار كرد:‌ اهميت و اعتبار چنين دوره‌ي تاريخي‌اي در اين نيست كه چنگ و دندان خود را سه قرن براي فتح كشورها تيز كرده بود، بلكه براي اين است كه حامل ارزش‌هاي نو بوده است.

وي در پايان سخنان خود افزود:‌ مردم ايلام، حوزه‌ي هليل‌رود، هيرمند و بين‌النهرين درگير يك فرهنگ مشترك در ظل آفتاب نبوت اهورايي سهيم مي‌شوند و امروز اين ميراث فرهنگ نبوي به همه‌ي ما تعلق دارد.

در ادامه‌ي اين همايش، ژاله آموزگار ـ پژوهشگر و مترجم ـ گفت:‌ خوشحالم كه به سرزميني تعلق دارم كه مردم آن از ديرباز به خدايان زميني و سنگ و بت دل نبسته‌اند،‌ آفريدگار را در فراسوها ديده و خوشي‌ها و پيروزي‌ها را از او دانسته‌اند و در درماندگي‌ها دست به سوي او دراز كرده‌اند.

وي با اشاره به اين‌كه مطالبي را درباره‌ي اشاره‌هاي فراسويي در متن لوح كوروش و سنگ‌نوشته‌هاي هخامنشي ارائه خواهد كرد، ادامه داد:‌ سلسله‌ي هخامنشي در حافظه‌ي تاريخي ايران، جايگاه برجسته‌اي دارد و كوروش از خوش‌نام‌ترين فرمان‌روايان اين سلسله است، به‌طوري كه نام او علاوه بر قرار گرفتن در كتاب عهد عتيق،‌ با گزارش نويسندگان يوناني و ديگر روايت‌ها، هيچ‌گاه از خاطره‌ها زدوده نشد.

او ويژگي‌هاي كوروش را زير يك لقا درآوردن اقوام ايراني، همه جاي ايران سراي او شدن و سپس به جهان‌گشايي پرداختن دانست و افزود:‌ كوروش فرمانروايي بزرگ بود كه حتا مورخان بيگانه نيز او را ستوده‌اند و منشور او را مي‌توان كهن‌ترين سند كتبي از دادگستري و مراعات حقوق بشر در تاريخ دانست كه در آن، تساهل و تسامح فرمانروايانه به‌وضوح ديده مي‌شود، بويژه اين‌كه وقتي ديگران از سوزاندن اسيران و درآوردن چشم و گوش پس از كشورگشايي‌هاي خود سخن مي‌گويند، كوروش از ساختن و آباد كردن سخن مي‌گويد.

در ادامه‌ي اين همايش، عبدالمجيد ارفعي كه دكتري زبان‌شناسي خود را از مؤسسه‌ي شهرشناسي شيكاگو گرفته و در سال‌هاي دور، تالار كتيبه‌هاي موزه‌ي ملي را راه اندازي كرده است، به پرسش دانشجويان درباره‌ي كوروش و منشور او پاسخ داد.

وي در بخشي از پاسخ‌هاي خود درباره‌ي اين‌كه آيا امكان برگشتن منشور كورش به ايران وجود دارد؟ گفت: ‌اين منشور در ايران پيدا نشده است كه كسي بخواهد چنين موضوعي را پيگيري كند. از آنجا كه منشور كوروش در عراق امروزي كشف شده است، اگر قرار باشد چنين موضوعي دنبال شود، اين كشور نيز مي‌تواند مدعي باشد.

در بخش ديگري از اين همايش، جلال‌الدين كزازي ـ نويسنده و مترجم در حوزه‌ي زبان و چهره‌ي ماندگار كشور ـ‌ با اشاره به اين‌كه امروز برومندترين‌، دليرترين و دلپسندترين فرزند اين مرز و بوم را گرامي مي‌داريم، اظهار كرد:‌ به‌راستي بي‌گمان كوروش چهره‌اي است كه نه‌تنها در تاريخ ايران، بلكه در پهنه‌ي گيتي بي‌همتاست. كوروش هم در روزگار خود و هم امروز، براي ايرانيان و جهانيان شهريار نمونه‌ي آرماني است، بويژه براي كساني كه مي‌خواهند در آزادي، به‌روزي و شادكامي بزيند.

وي با اشاره به اين‌كه دگرساني كوروش چنان بوده كه از او چهره‌اي مينوي و فراسويي نزد جهانيان ساخته است و ايرانيان او را پدر خود مي‌ناميدند، افزود:‌ به‌راستي كدام فرمانروايي را مي‌شناسيد كه مردم با آغوش باز پيروي از او را پذيرا باشند.

او يكي از بزرگ‌ترين دروغ‌هاي تاريخ را اين امر دانست كه چهره‌ي كوروش را با چهره‌اي پليد، ‌ددمنش و فرهنگ‌سوز يكي دانسته‌اند.

كزازي با بيان اين‌كه بزرگ‌ترين تعريف از آدمي، اين است كه از زبان دشمن شنيده شود، به ستايش «سزار» ـ پادشاه بزرگ روم ـ از كوروش اشاره و بيان كرد:‌ او در ستايش خود گفته، آرزوي من آن است كه روزگاري بتوانم مانند كوروش پارسي بر جهان فرمانروايي كنم.

وي ادامه داد: من برآنم كه چهره‌اي مانند كوروش تنها در ايران‌زمين‌ مي‌تواند پديد آورده شود و هيچ سرزمين ديگري در جهان شايستگي نداشت كه مردي مانند كوروش را بپرورد.

او افزود: بزرگداشت كوروش، بزرگداشت فر،‌ فرهنگ، ‌فرزانگي‌، داد‌، دانايي‌، دوستي، ‌شادي، ‌شكوه، شگرفي‌، خرد‌، همدلي‌ و خجسته‌خويي‌ است. پس بنازيم بر خود كه مردي چون كوروش را در دامان تاريخ و فرهنگ خود پرورده‌ايم.

به گزارش ايسنا،‌ پس از سخنان كزازي، جلال ذوالفنون تك‌نوازي سه‌تار را براي دقايقي اجرا كرد كه با تشويق زياد حاضران در سالن همراه شد.

در بخش پاياني اين همايش، كاميار عبدي ـ باستان‌شناس ـ با اشاره به اين‌كه در حال نوشتن مقاله‌اي در‌باره‌ي منشور كوروش است، گفت: معتقدم اين منشور، سياسي‌ترين دست‌ساخته‌ي بشر است كه همواره مورد استفاده و سوءاستفاده قرار گرفته است.

وي بيان كرد: از زمان اعلام ورود منشور كوروش به ايران، عده‌اي پيشنهاد كردند كه اين اثر را به موزه‌ي بريتانيا بازنگردانيم، ولي به‌صورت صريح مي‌گويم كه منشور كوروش هيچ‌گاه در ايران نبوده و در اينجا نيز كشف نشده است. بنابراين حقي نسبت به بازگرداندن آن به كشور نداريم.

او در ادامه، مطالبي را با نمايش نقشه و تصاوير مختلف درباره‌ي استوانه‌ي كوروش با عنوان «استوانه‌ي كوروش: سنتي بين‌النهريني با رنگ و لعاب ايراني» ارائه كرد.