چتم هاوس گزارش داد
ترامپ در دوره جدید حمایت بیشتری از مخالفان جمهوری اسلامی خواهد کرد/ ایران میدان مین سیاست خارجی دولت آینده آمریکاست

شرط لازم برای آمریکا جهت ایجاد یک توافق پایدارتر با ایران، جلب حمایت اسرائیل و خلیج فارس است.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «صنم وکیل» در مقاله‌ای در اندیشکده بریتانیایی «چتم هاوس» به بررسی سیاست خارجی دولت آینده آمریکا در خصوص منطقه خاورمیانه پرداخته است.

در شرایطی که ثبات در خاورمیانه بسیار نامحتمل است، متحدان آمریکا از اینکه مدیریت درگیری در منطقه در فهرست اولویت‌های ایالات متحده قرار ندارد ناخرسند هستند.

از آنجایی که جنگ اسرائیل در غزه به نقطه عطف غم انگیز یک ساله خود رسیده است، جبهه جدیدی در لبنان گشوده شده و رویارویی مستقیم بین اسرائیل و ایران قریب الوقوع به نظر می‌رسد، امید آن می‌رود که رئیس جمهور بعدی ایالات متحده نقش پررنگ تری در حل این بحران ایفا کند.
به عبارت دیگر، چشم رهبران بریتانیا، اروپا و خاورمیانه به برنده کاخ سفید است تا برای مهار اسرائیل، تعیین سرنوشت یا ایجاد روند صلح برای فلسطین، و مهار نقش منطقه‌ای ایران و برنامه هسته‌ای آن تلاش بیشتری انجام دهد. 

پیامد‌های اولویت بندی

در حین «توافق ابراهیم» که روابط بین اسرائیل، امارات و بحرین را عادی کرد، بسیاری را به این باور رساند که ایجاد دوباره ثبات در خاورمیانه قریب الوقوع است. عده‌ای این سیاست آمریکا را در اولویت بخشی منطقه که با ریاست‌جمهوری باراک اوباما و کناره‌گیری او از استراتژی «جنگ‌های دائمی» که ازعراق و افغانستان آغاز شده بود، برداشت می‌کردند.

 روسای جمهور ترامپ و بایدن این رویکرد را ادامه دادند و متحدان آمریکا در خاورمیانه را تشویق کردند تا مسئولیت بیشتری برای ثبات منطقه‌ای بر عهده بگیرند. قابل توجه است که هیچ یک از این دو مذاکره با ایران را با وجود اینکه هر دو متعهد به دستیابی به یک توافق قوی‌تر با تهران بودند، تجدید نکردند.

رویکرد‌های سیاست ترامپ و هریس در قبال درگیری در منطقه بیشتر نشان دهنده قصد آنها برای تغییر مسیر در خاورمیانه است. شوک حملات ۷ اکتبر این دیدگاه را در هم شکست، و طولانی شدن این بحران، تصمیم ایالات متحده مبنی بر خروج خاورمیانه از فهرست اولویت در دوازده ماه گذشته را آشکار کرده است.

در حالی که دولت بایدن از اسرائیل حمایت کامل سیاسی و نظامی می‌کند و – هنوز هم یک جنگ مستقیم منطقه‌ای با ایران رخ نداده، اما ایالات متحده تاکنون در چندین زمینه موفقیتی بدست نیاورده است: ارائه یک توافق آتش‌بس، تضمین آزادی گروگان‌ها، حفظ کمک‌های بشردوستانه منظم و ارائه یک برنامه عملیاتی به اصطلاح «روز بعد».

علاوه بر این، سیاست‌های ناپایدار ایالات متحده با ایران برای جلوگیری از شتاب هسته‌ای در ازای کاهش تحریم‌های حاشیه ای، محدودیت‌های بخش بندی شده‌ای را در طی مدیریت مسایل با تهران نشان داده است.

نبود رویکرد جدید

رویکرد‌های سیاست ترامپ و هریس در قبال درگیری در منطقه خاورمیانه بیشتر نشان دهنده تصمیم آنها برای تغییر مسیر از خاورمیانه است.

 هر دو می‌دانند که سیاست خاورمیانه، به ویژه در مورد اسرائیل- فلسطین و ایران و موضوعات کلیدی که نیاز به تصمیم فوری دارند - به میدان مین حزبی ایالات متحده تبدیل شده است که می‌تواند رای دهندگان را از خود دور کند. علی‌رغم برنامه‌های متفاوتشانو تمایل ترامپ به یکجانبه‌تر بودن، هر دوی آنها به روند حذف تدریجی مدیریت مناقشه به نفع تقسیم بار بیشتر توسط افراد منطقه ادامه خواهند داد.

ترامپ وعده رویکرد سختگیرانه تری را با هدف کاهش درگیری و پیشبرد منافع ایالات متحده داده است. در مورد ایران، ترامپ به صراحت گفته است که به سیاست فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی بازخواهد گشت، این اقدام شاید برای رسیدن به توافقی جدید با تهران یا برای ایجاد محدودیت برای ایران باشد.

او از خروج دولتش از برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ (برجام) که به توافق هسته‌ای ایران نیز معروف است، دفاع و استدلال می‌کند که این رویکرد فشار اقتصادی بر ایران وارد کرده و توانایی این کشور برای تامین مالی گروه‌های نیابتی را کاهش داده است.

مشاوران ترامپ این رویکرد فشار را گسترش خواهند داد و حداکثر حمایت را از مخالفان و فعالان مخالف با جمهوری اسلامی انجام خواهند داد. با این حال، بدون اهداف روشن یا تمایل به مذاکره با تهران برای مهار پیشرفت‌های هسته‌ای بیشتر، نتیجه ممکن است دور دیگری از بی‌ثباتی باشد.
ترامپ اعلام کرده است در صورت بازگشت به قدرت، فوراً به جنگ غزه پایان خواهد داد، هرچند هنوز مشخص نیست که چگونه به آن پایان خواهد داد. این امر محتمل است که او توافقات را در جهت پیشبرد عادی‌سازی بین اسرائیل و عربستان و تلاش برای دور زدن رهبری فلسطین، با تمرکز بر عادی‌سازی گسترده‌تر منطقه‌ای، دوچندان خواهد کرد. 

اما کنار گذاشتن خودمختاری فلسطینی‌ها که از ۷ اکتبر شرط عادی‌سازی گسترده‌تر اعراب بوده است، برای عربستان سعودی به سختی می‌تواند به مردم گسترده‌تر خود که اکنون سیاسی شده است بفروشد.

بسیاری از رهبران خاورمیانه، از جمله رهبران شبه جزیره عربستان، ممکن است از بازگشت ریاست جمهوری ترامپ استقبال کنند، اما باید در نظر داشت سیاست «اول آمریکا» ترامپ برای رهبران عرب خلیج فارس، به ویژه ریاض، در برابر حمله به تاسیسات نفتی عربستان در ۲۰۱۹ سد دفاعی ایجاد نکرد.

ترامپ همچنین قبل از پیروزی وعده داد که یک توافق بزرگتر و بهتر با ایران را که برجام را تمدید می‌کند و شامل سازش‌هایی در مورد محدودیت حمایت تهران از گروه‌های نیابتی و محدودیت در برنامه موشکی اش باشد، ارائه می‌دهد. ریاست جمهوری دوم ترامپ در صورتی موثرتر خواهد بود که به جای تحمیل استراتژی قبلی خود، با متحدان فراآتلانتیک و منطقه‌ای در مورد مسائل امنیتی منطقه‌ای مربوط به اسرائیل-فلسطین و ایران همکاری کند.

ادامه و تقویت؟

علیرغم صحبت‌های تند اخیرش در مورد ایران، انتظار می‌رود که هریس موج کنونی تلاش‌های دیپلماتیک برای کاهش تنش و مدیریت تنش‌ها با تهران را به جای حمایت از «فشار حداکثری» تقویت کند.

صلح پایدار اسرائیل و فلسطین بدون سیاست جدید برای خنثی کردن تهدید ایران ممکن نخواهد بود.

هریس احتمالاً برای احیای پارادایم جدیدی که می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را مهار کند تلاش کند. انتظار می‌رود که او بر استراتژی تعامل همراه با فشار برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای تاکید کند و در عین حال به فعالیت‌های منطقه‌ای آن بپردازد.

اکنون که ایران موشک‌ها و پهپاد‌ها را در اختیار روسیه قرار داده است، واضح است که انتقال کمک‌های تهران به یک واکنش فوری فراتر از اتکای مداوم به تحریم‌ها نیاز دارد. منطقی است که تیم هریس یک فرآیند مذاکره چندجانبه را دنبال کند که اروپا و بریتانیا را که در در حال حل در این موضوعات هستند، گرد هم بیاورد تا به طور جمعی با تهران در یک توافق گسترده‌تر تعامل کنند.

اما شرط لازم برای ایجاد یک توافق پایدارتر با ایران، جلب حمایت اسرائیل و خلیج فارس است.