زنگ تلفن، زن غریبه را در کمد دیواری رسوا کرد

 به گزارش تابناک به نقل از جوان، زنی که برای سرقت وارد یک خانه شده بود، وقتی در کمد دیواری پنهان شد به تله افتاد.
 

مأموران پلیس مبارزه با سرقت تهران وقتی در خانه‌ای مشغول نمونه‌برداری از صحنه سرقت بودند با شنیدن صدای زنگ تلفن همراه از داخل کمد دیواری سارق را بازداشت کردند.

چندی قبل تلفنی به مأموران پلیس تهران خبر رسید سارق یا سارقانی به خانه‌ای در یکی از خیابان‌های شمال تهران دستبرد زده و مقدار زیادی دلار به ارزش حدود یک میلیارد تومان سرقت کرده‌اند. با اعلام این خبر تیمی از مأموران راهی محل شدند و دریافتند محل حادثه خانه دو طبقه‌ای است که ساکنان آن چند روزی مسافرت بوده‌اند و سارق هم از این فرصت استفاده کرده و دست به سرقت زده‌است.

از سوی دیگر در بررسی‌ها مشخص شد سارق به احتمال زیاد فرد آشنایی بوده، چون بدون تخریب قفل در و با کلید یدک یا شاه‌کلیدی که داشته در را باز و اموال با ارزش پیر‌زن پولدار را سرقت کرده‌است.

شاکی به مأموران گفت: «خانه‌ای که زندگی می‌کنیم خانه پدری‌مان است و من همراه همسرم و فرزندانم در طبقه اول و مادرم که پس از فوت پدرم تنها شد، در طبقه دوم زندگی می‌کند. مادرم مدتی قبل بیمار شد و فکر کردیم نیاز به مراقبت دارد و به همین دلیل زن میانسالی را برای کمک حال مادرم استخدام کردیم. او معمولاً هر روز به خانه مادرم می‌آمد و آشپزی و کار‌های خانه را انجام می‌داد و بعد به خانه‌اش بر می‌گشت. چند ماه قبل حال مادرم بهتر شد و از طرفی هم مستخدم خانه‌اش گفت مادرش بیمار شده و باید برای پرستاری او به شهرستان برود. او تسویه‌حساب کرد و رفت و بعد از آن هم ما برای انجام کار‌های مادرم زن دیگری را به نام ثریا استخدام کردیم و الان او هر روز به خانه ما می‌آید. چند روز قبل همراه مادرم به مسافرت رفتیم و امروز وقتی به خانه برگشتیم، دیدیم همه وسایل خانه به هم ریخته‌است و تمامی دلار‌های مادرم سرقت شده‌است.»

با شکایت مرد جوان، مأموران فیلم دوربین‌های مداربسته را بررسی کردند، اما هیچ ردی از متهم پیدا نکردند. از سوی دیگر شکایت‌های زیادی با موضوع سرقت از خانه زنان و مردان سالخورده در اداره پلیس طرح شد. همه شاکیان چند ماه قبل از سرقت، زن میانسالی را که با مشخصات ظاهری یکسان برای پرستاری و انجام کار‌های خانه استخدام کرده‌بودند، اما پس از تسویه وی و گذشت چند ماه به خانه آن‌ها دستبرد زده شده‌بود.

در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده می‌شد، اتفاق عجیبی مأموران را به سارق رساند. چند روز قبل، مأموران پلیس با تماس تلفنی مردی که از خانه‌اش سرقت شده‌بود برای بررسی صحنه سرقت و نمونه‌برداری به خانه‌ای در شمال تهران رفته‌بودند که با صدای زنگ تلفن همراهی در محل حادثه روبه‌رو شدند. صدای زنگ تلفن همراه از تلفن همراه مأموران و هیچ یک از اعضای خانه نبود و همین موضوع آن‌ها را شگفت‌زده کرده‌بود. صدای زنگ چند باری در خانه طنین‌انداز شد و سکوت خانه را شکست، اما ثانیه‌هایی بعد صدای زنگ تلفن همراه ناگهان قطع شد و دوباره سکوت نفس‌گیری در خانه حاکم شد.

تیم بررسی صحنه جرم و اعضای خانواده چشم به هم دوخته و همگی در شوک بودند. به نظر می‌رسید غیر از این افراد، فرد دیگری هم در خانه مخفی شده‌است که صدای آرامی به گوش مأموران رسید. زنی به آرامی می‌گفت گرفتار شده‌ام تماس نگیر تا ردم را پیدا نکنند. صدا از داخل کمد دیواری به گوش می‌رسید و مأموران هم به آرامی در کمد دیواری را باز کردند و با زن میانسالی که خودش را به سختی داخل آن جا داده‌بود، روبه‌رو شدند.

مأموران پلیس دریافتند زن میانسال فتانه نام دارد و مستخدم قبلی این خانه بوده‌است. ساعتی قبل برای سرقت وارد خانه می‌شود که صاحبخانه سر می‌رسد و او هم داخل کمد دیواری مخفی می‌شود، اما بد‌شانسی می‌آورد و شوهرش که بیرون منتظر او بوده با او تماس می‌گیرد.

پس از دستگیری متهم، مأموران شوهر وی را هم در بیرون از خانه بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.

وی در بازجویی‌ها با اعتراف به سرقت‌های سریالی گفت: «شوهرم معتاد به مواد‌مخدر بود و همیشه مشکل مالی داشتیم و به همین دلیل من سرقت می‌کردم. چند سال قبل زندان افتادم و وقتی آزاد شدم، مجبور بودم رد مال کنم، اما پولی نداشتم. به همین دلیل شوهرم پیشنهاد داد به عنوان خدمتکار از خانه‌های زنان و مردان پولدار سرقت کنم. من در سایت‌های مجازی آگهی کار می‌دادم و وقتی برای خدمتکاری یا پرستاری استخدام می‌شدم، اوراق شناسایی جعلی می‌دادم تا پس از سرقت شناسایی نشوم. از طرفی تلاش می‌کردم اعتماد صاحبخانه را جلب کنم و بعد در فرصتی مناسب از روی دسته کلید آن‌ها کلید یدک تهیه می‌کردم. مدتی بعد ادعا می‌کردم مادرم بیمار شده و باید برای پرستاری به شهرستان بروم و با این شیوه تسویه‌حساب می‌کردم. معمولاً بعد از چند ماهی وقتی متوجه می‌شدم صاحبخانه به مهمانی یا مسافرت رفته با کلید یدک وارد خانه می‌شدم و اموال با ارزش آن‌ها را که محل نگهداری آن را هم می‌دانستم، سرقت می‌کردم. روز حادثه وقتی وارد خانه شدم صاحبخانه هم سر رسید و من داخل کمد دیواری مخفی شدم. شوهرم داخل خیابان منتظر من بود و وقتی دید من خیلی دیر کرده‌ام، نگران شده‌بود و با من تماس گرفت که دستم رو شد.»

تحقیقات از زن و شوهر سارق ادامه دارد.