به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه نهم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه واکنشها به نامه موسوی خویینیها به رهبر انقلاب از یک سو و اجباری شدن ماسک و محدودیت افزایش اجاره بها در کنار عناوینی همچون سفته بازان بزرگ در بورس و مصایب یک اقتصاد دلاری در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی با عنوان مسکّن اجاره بها در یادداشت روز امروز خراسان نوشت: روز گذشته مصوبه ستاد ملی کرونا برای تعیین سقف افزایش اجاره بها اعلام شد که براساس این تصمیم، میزان افزایش اجاره بها در شهرهای کوچک، کلان شهرها و تهران به ترتیب ۱۵، ۲۰ و ۲۵ درصد تعیین شد. مهمترین پرسش درباره این تصمیم ضمانت اجرای آن است. به این معنا که آیا مستاجران از فردا میتوانند با استناد به این مصوبه در برابر صاحبخانه مدعی باشند و مطالبه افزایش اجاره بها در همین سقف را داشته باشند یا زور صاحبخانه خواهد چرخید و به ترفندهای مختلف از جمله اجاره نامه غیررسمی و پرداخت پول خارج از مبلغ اجاره نامه، افزایشی بیش از مبلغ تعیین شده را رقم خواهند زد.
صد البته معتقدم که اقدام دیروز دولت بهتر از هیچ است و میتواند تاحدی فضای روانی بازار اجاره بها را کنترل و برخی صاحبخانهها را دچار احتیاط و ترس تخطی از قانون کند و قدرت چانه زنی آنها را کاهش دهد. در این میان ضمانت قضایی ماجرا هم مهم است. چنان که پیگیری قضایی صاحبخانه برای خارج کردن مستاجر از منزل اجارهای در دوره کرونا بینتیجه خواهد بود. با این حال نگاهی به چالشهای اصلی بازار مسکن نشان میدهد که تا زمان برقراری تعادل در این بازار، اقداماتی از این دست در حکم مسکّن برای مسکن خواهد بود. اگرچه دولت بستهای را در دست تدوین دارد که به مرور طی روزهای آینده نهایی خواهد شد و آن بسته میتواند آثاری بیش از مسکّن بر بازار مسکن داشته باشد.
با این حال نگاهی به چالش اصلی بازار مسکن نشان میدهد که مشکل فراتر از تعیین سقف برای اجاره بهاست. هم اکنون مهمترین چالش بازار مسکن، کاهش شدید عرضه مسکن است چنان که طی پنج سال اخیر میانگین ساخت واحد مسکونی به حدود ۳۵۰ هزار واحد در سال رسیده است که کمتر از نصف نیاز سالانه مسکن است. این مسئله تبعات خود را در افزایش بیشتر از تورم قیمت مسکن نشان داده است و سرریز آن را میتوان در چالشهای اجتماعی از جمله کاهش میزان ازدواج، فرزندآوری و افزایش طلاق دید.
با این حال آن چه به صورت کلی درباره دیگر اجزای بسته مسکن دولت مطرح شده نشان میدهد که جز برخی اقدامات تشویقی برای ساخت مسکن، ارائه وام ودیعه اجاره بها و تشویق مالیاتی صاحبخانههای منصف، اقدام اثرگذار دیگری برای مسکن در دستور کار نیست. این در حالی است که بازار مسکن و وجود ۲.۵ میلیون واحد مسکونی خالی و سوق پیدا کردن تقاضای سفته بازی برای خرید مسکن نشان میدهد که تلاش برای راه اندازی نظام مالیاتی در بخش مسکن که سوداگری را کاهش و جریان عرضه مسکن به بازار را سرعت دهد ضروری است.
سال هاست که مالیات بر عایدی سرمایه با محوریت بخش مسکن و زمین مورد تاکید کارشناسان است و تاکنون دولت در نهایی کردن این لایحه تعلل کرده است. هرچند خبرهای امیدوارکنندهای از مجلس برای پیگیری این موضوع به گوش میرسد و امید می رود بسته مالیاتی جامعی در بخش مسکن برای کاهش سوداگری و تقویت تولدی در این بخش دیده شود. در هر صورت اقدام اخیر دولت را باید بیشتر از منظر مسکّن و با نگاه روانی دانست و در همین حد به آن دلخوش بود و آن را کارآمد دانست و ضمن حمایت از آن، اقدامات جدیتر درباره مسکن را از دولت و مجلس مطالبه کرد.
احمد زیدآبادی فعال سیاسی طی یادداشتی که در شماره امروز آرمان ملی با عنوان دکتر عارف و نوع سیاستورزیاش! نوشت: استعفای دکتر محمدرضا عارف از ریاست شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان شاید برای برخی فعالان سیاسی خبر خوشحال کنندهای باشد، اما از نگاه من، این استعفاء صرفا فرصتی است برای مرور مشکلات و تناقضات نوعی سیاستورزی که امثال وی در فضای سیاسی ایران دنبال میکنند. عارف ظاهرا خود را در حوزه مدیریت اجرایی توانا میبیند و بنا به سابقهاش بیراه نیز نمیاندیشد. او در منصب ریاست دانشگاه تهران و وزارت پست و تلگراف و تلفن چندان بد عمل نکرد و در مقام معاون اول ریاست جمهوری در دولت اصلاحات نیز کارنامهاش حداقل با سلفاش یعنی مرحوم حسن حبیبی فاصله معناداری داشت. بنابراین، عارف در مقام یک بروکرات یا حتی تکنوکرات شایسته احترام است و دلیلی برای بیاحترامی به او وجود ندارد. عارف، اما در سالهای اخیر عملا به آماج سهل و بیهزینه انواع حملات و حتی توهینهای بخش بزرگی از فعالان اصلاحطلب تبدیل شده است بهطوری که گویی او مسبب تمام یا اغلب گرفتاریهایی است که اصلاحطلبان به آن دچار شدهاند! البته میتوان بلندپروازیهای عارف را برای ایفای نقش سطح اول در صحنه سیاست ایران، دلیل اصلی نشستن خواسته یا ناخواستهاش بر سیبل حملات و تهاجمات بخشی از اصلاحطلبان دانست، بلندپروازیهایی که با نامزدیاش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ آغاز شد و با رهبری فراکسیون امید در مجلس دهم استمرار یافت و احتمالا با نامزدی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ادامه مییابد.
عارف ظاهرا بر این تصور است که بدون برانگیختن حساسیت نهادهای متنفذ و قدرتمند و از طریق گفتگو و متقاعد کردن آنان، میتوان راهی به سمت بهبود فضای حکمرانی در ایران گشود و اوضاع را تا اندازهای تلطیف کرد. روحیه گریز از نزاع و ستیز او که حتی از روحیه همشهریاش سید محمد خاتمی نیز سبق برده است، با همین نوع طرز فکر سازگار است. طبعا آدم مأخوذ به حیا و اغلب آرامی، چون عارف، چندان میانهای با داد و فریادهای علنی ندارد و آن را کارساز هم نمیبیند. با داد و فریاد البته اغلب کاری از پیش نمیرود، اما با شیوه عارف اصلا پیش نرفته است! در حقیقت، جناح اصولگرا حتی یک امتیاز هم به عارف نداد تا او بتواند مخاطبان خود را نسبت به کارآمدی شیوه خود متقاعد کند. آنها مثلا میتوانستند به درخواست عارف برای رفع حصر سه چهره محصور پاسخ مثبت دهند تا او در بحث با سایر اصلاحطلبان، حداقل دستاوردی برای عرضه داشته باشد، اما کوچکترین امتیازی از او دریغ شد. مماشات بی حد و مرز هنگامی که نتیجه ملموسی در بر نداشته باشد، در عالم سیاست موجب بدنامی میشود و راه را بر طرح هر تهمت و افترایی میگشاید و این بلیهای است که عارف به آن گرفتار شده است. با این همه، معرفی عارف بهعنوان عامل شکست و ناکامی اصلاحطلبان نوعی گریز از اعتراف به واقعیت وجودی اصلاحطلبان است. به فرض اگر عارف چند نطق تند و تیز هم در صحن مجلس میکرد، گرهای از کار کشور و موقعیت رو به افول اصلاحطلبان گشوده نمیشد. با این حال، چنین اقدامی میتوانست به لحاظ شخصی به کمک عارف آید و نامش را بهعنوان چهرهای فریادگر بر سر زبان بخشی از جامعه اندازد، اما چنین حرکتی به نوبه خود روابط عارف را با اصولگرایان به کلی شکرآب میکرد و عملا شیوه تعاملی مورد علاقه او را به باد فنا میداد! بنابراین از هر جهت که بنگریم نوعی تناقض در کار او ظهور و بروز میکرد. نهایتا میتوان از عارف پرسید که چرا حرفه دانشگاهی همراه با تاثیر و احترام خود را رها کرد و به عرصه سیاست پیچیده و بیقاعدهای پا گذاشت که هم حرمتاش توسط برخی محافل شکسته شود و هم کمترین کاری از پیش نبرَد!
هاشم هاشمزاده هریسی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان همه ما سهیمیم نوشت: مساله نامه آقای مـوسـویخـوئـینیهـا به رهبری این روزها جنجالساز شده است، اما اینجا بنا ندارم له یا علیه آن موضعی اتخاذ نمایم؛ به این اعتبار، نه از آن طرفداری میکنم و نه آن را محکوم مینمایم، اما بهطور کلی درباره آنچه این روزها در نظام میگذرد، نکاتی را تبیین نمایم. در مرحله نخست باید اعتراف کنیم که در جامعه مشکلات بسیار زیادی وجود دارد. مشکلاتی که با دعوا و بگومگوهای سیاسی و جناحی قابلحل نیست؛ بنابراین هیچ فرد و گروهی نمیتواند به انکار مشکلات موجود در جامعه بپردازد. این مشکلات و مصایب باید گفته شود و به اطلاع مردم و مسوولان عالیرتبه نظام برسد، اما نباید تنها به همین اکتفا کرد، بلکه گوینده مشکلات باید راهکارهایی را نیز برای حل و فصل آنان اتخاذ کند. این میان باید توجه داشته باشیم که شیوه ما در بیان مشکلات نباید به گونهای باشد که خود به جمع مشکلات اضافه شود، همانطور که نباید بیان مشکلات و نقاط ضعف موجود را با حمله و هجمه پاسخ داد. باید واقعگرا باشیم و جهت پنهانسازی واقعیات موجود در جامعه برنخیزیم و بدانیم که این انقلاب و این نظام مفت و مجانی به دست ما نرسیده است.
دهها و صدها شهید برای آنکه این آب و خاک و این نظام و انقلاب باقی بماند؛ بنابراین ما موظفیم چنان رفتار کنیم که این نظام مثال گوهری در جهان بدرخشید. این هدف و این درخشندگی دور از دسترس نیست، اگر ما به عنوان مسوولان نظام جمهوری اسلامی نهایت تلاش خود را به حل و فصل مشکلات مردم بهجای پرداختن به نزاعهای درون و برون جناحی معطوف کنیم. اگر چنین کردیم و با رفتارها و اقداماتی صحیح و سنجیده با مشکلات و معضلات برخورد کردیم، میتوانیم در جهان به عنوان الگوی حکمرانی خوب شناخته شویم ولی اگر چنین نکردیم، این انقلاب که بهواسطه خون شهیدان سرپا مانده، به پدیدهای بر ضد خود تبدیل خواهد شد؛ چرا که مشکلات میتواند مردم را از پا درآورد. واقعیت آن است که ما انقلاب کردیم تا مردم بهراحتی و در عین آبرومندی زندگی کنند، نه اینکه زجر بکشند یا شب سر گرسنه بر بالین بگذارند و با درد زندگی کنند؛ بنابراین برای دستیابی به آن هدف و داشتن نظامی زیبا، لازم است اگر کلامی به زبان میآوریم، از سر دلسوزی با نیت اصلاح امور باشد و خودمان نیز در این مسیر مسوولان مربوطه را کمک کنیم تا انقلابی که جهان را دگرگون کرد؛ مقابل چشمان خودمان از بین نرود. ما باید رضایت خداوند از خود و اقداماتمان را نیز مدنظر داشته باشیم و بدانیم حضرت حق از فردی راضی میشود که کلامی جز حق به زبان نیاورد و برای حل مشکلات قیام کند.
«قیام علیه مشکلات» همان مسالهای است که ما امروز برای حفظ نظام به آن نیاز داریم.
حفظ نظام به آن نیست که کسی در آن باقی نماند، بلکه به حل مشکلات مردم و بازگشت آرامش و عزت به زندگی آنان است. اگر در جامعه ما فردی گرسنه باشد و با گرسنگی سر بر بالین بگذارد، خدا میداند که نه من و نه هیچیک از مسوولان نظام نمیتوانیم پاسخگو باشیم. ما همه در خوبی و بدی این نظام سهیم هستیم و از اینرو از همه درخواست میکنم که بیاییم طرحی نو دراندازیم و باور کنیم با محکوم کردن چپ و راست راه به جایی نمیبریم.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.