بازدید 15084

هدف قرار دادن کلیت سینمای ایران در برنامه هفت / اداره هفت با یک پدر و پسر / پخش برنامه تا ۳ بامداد برای جغدها؟!

برنامه «هفت» با اجرای محمدحسین لطیفی با تسلیت درگذشت ابراهیم آبادی و مجید اوجی آغاز شد. در بخش نخست این برنامه، میزگردی با موضوع «نقش و تأثیر سینما در فرهنگ سازی عمومی» با حضور سعید مستغاثی و جبار آذین برگزار شد که صحنه هدف قراردادن بی‌امان سینمای ایران بود.
کد خبر: ۹۳۵۷۳۰
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۴ 08 November 2019

هدف قرار دادن کلیت سینمای ایران در برنامه هفت

برنامه «هفت» با اجرای محمدحسین لطیفی در حالی این هفته روی آنتن رفت که به صورت کلی به نفی دستاوردهای سینمای ایران با حضور مهمانانی که ظاهراً کارویژه‌شان همین فضاسازی‌ است، روی آنتن رفت و برای دقایقی سینمای ایران را به شدت آماج گرفتند و ادعاهایی را مطرح کردند که مابقی بخش‌های این قسمت از برنامه را به لحاظ قدرت تخریب به حاشیه راند؛ رویکردی که این پرسش را تقویت می‌کند که این برنامه در راستای پوشش و حمایت از سینمای ایران یا ضربه به سینمای ایران است؟

به گزارش «تابناک»؛ برنامه «هفت» با اجرای محمدحسین لطیفی با تسلیت درگذشت ابراهیم آبادی و مجید اوجی آغاز شد. در بخش نخست این برنامه، میزگردی با موضوع «نقش و تأثیر سینما در فرهنگ سازی عمومی» با حضور سعید مستغاثی و جبار آذین برگزار شد که صحنه هدف قرار دادن بی‌امان کلیت سینمای ایران بود. پیش از ورود به بحث نقد، باید این پرسش را مطرح کرد که اساساً مهمانانی چون مستثغاثی و آذین بر چه مبنایی انتخاب می‌شوند و این اشخاص چه گروهی را در سینما یا افکارعمومی نمایندگی می‌کنند و چه جایگاهی دارند که همیشه بلندگو به آنها سپرده می‌شود؟

پرسش دیگر اینکه چرا بر خلاف رویه دوره هفت جیرانی، سازندگان این برنامه درکی از ایجاد کنتراست برای ایجاد جذابیت را ندارد و در مباحث مخالف مهمان‌هایی از یک طیف فکری حضور دارند و اساساً بحث شکل نمی‌گیرد، بلکه دو طرف بحث به عنوان مکمل هم عمل می‌کنند.

سعید مستغاثی در این بخش گفت: «موضوعی که مطرح است این که آیا واقعا سینما فرهنگ سازی می کند؟ در کتاب سینمای موزیکال گفته شده که ما صد سال است، فرهنگ آمریکا را به تمام دنیا صادر می کنیم. طبعا در سینمای ما هم این تأثیرگذاری وجود دارد. سینما در دوران تجدد وارداتی خلق شد. یک پروسه ای طی می شود که می رسیم به امروز. قرار بود سینمای انقلاب چیز دیگر شود نه این سینما. تماشاگر از سینماها فراری شده است.»

جبار آذین نیز گفت: «فرهنگ سوزی نتیجه عملکرد دستگاه های فرهنگی کشور است. وقتی به آثار فرهنگی و هنری یک دهه اخیر نگاه می کنیم، اغلب آنها به جای آنکه در جایگاه فرهنگی ببینیم، تمایل آن ها به مسائل سیاسی بیشتر است. دیروز آقای محترم وزیر ارشاد گفتند که بیش از صدهزار جلد کتاب در سطح کشور منتشر شده است. اما اغلب کتاب‌هایی که منتشر شده کتاب های خیابانی است. دوستانی که در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هستند بر اساس صلاحیت گزینش نشده‌اند، بر اساس سیاست گزینش شده اند. اگر بر اساس فرهنگ منصوب شده بودند شاهد بلبشوی کنونی سینما نبودیم.

هدف قرار دادن کلیت سینمای ایران در برنامه هفت

من هم باور دارم که سینما به عنوان یک ابزار فرهنگی نقش مناسبی ایفا کند، به شرطی که ابزار در دست افراد مناسب قرار بگیرد. ما در میان مدیران شخصیت های فرهنگی کم‌نداریم؛ اما بسیاری گوشه نشین هستند. به نظر من در سینمای بعد از انقلاب دو سه بار نمایی از قهرمان داشتیم. ما ابزار سینما را در اختیار اهلش قرار ندادیم. اگر قرار است به راستی از نقش سینما در فرهنگسازی حرف بزنیم، باید ابتدا آسیب شناسی کنیم.»

سعید مستغاثی اظهار داشت: «باید یه نگاهی به عقب بیندازیم. سینمای ایران یک سال قبل از سوخته بود. آن شعار هنر برای هنر باقی ماند. آن چیزی که آمریکایی ها ۶۰ سال پیش راه اندازی کردند، در سینمای بعد از انقلاب ما جا افتاد. ما به عنوان سینمای سیاه و فاجعه بار در دنیا تعریف شدیم؛ اما متأسفانه به دلیل این خشت کجی که بعد از انقلاب وجود داشت وضعیت درست نشد. برای سینماگر ما کعبه آمال غرب است. ما داریم در فیلم هایمان ناخودآگاه سبک زندگی غربی را ترویج می دهیم. فرهنگ بی بندباری و اعتیاد در فیلم های غربی تعبیه شده است. مهمترین چیز آگاهی دادن است. فیلم های اسکار همه بر اساس یک دستورالعملی ساخته می شود. اما در ایران این گونه نیست.»

جبار آذین تأکید کرد: «بخشی از همین مشکلات به نوع نگاه مسئولان، مدیران و حتی مخاطبان کشور برمی گردد. ما زمانی در ایران جشنواره ای داشتیم به نام جشنواره فجر. اما در همین دوران دوستانی که هیچ نگاه فرهنگی ندارند، جشنواره را به دو جشنواره و حیاط خلوت تبدیل کردند و نتیجه آن می شود تولید فیلم های اینچنینی. به جای تبلیغ زندگی ایرانی، زندگی غربی را ترویج می دهد. فرهنگ ایران به یک انقلاب اساسی نیازمند است تا نگاه مدیران را به جامعه نزدیک کند. ما سینمای ملی در ایران نداریم چون سینما در ایران تعریف نشده، هنوز سینما در ایران صنعت ندارد. اگر این سینما بتواند از دستاوردهای جامعه دفاع کند بازهم می شد صحبتی کرد.»

اتهامات و حملات سعید مستغاثی به سینمای ایران به حدی بود که اساساً اظهارات آذین در سایه قرار گرفت. با این حال هر دو مهمان در یک فضای چالشی سعی کردند در اتهام زنی به سینمای ایران و طرح مکرر تئوری‌های توطئه از هم سبقت بگیرند که قطعاً با توجه به تجربه بیشتر مستغاثی در این عرصه، آذین شانس چندانی نداشت! خوشبختانه با توجه به آنکه در این میزها اساساً منتقدی دعوت نمی‌شود و بحث‌ها کاملاً یک طرفه پیش می‌رود، اساساً کلمه‌ای از ادعاهای مهمانان به چالش کشیده نشد و لطیفی نیز به عنوان اداره کننده، نقش کاتالیزور را بر عهده داشت. این وضعیت جزو ویژگی‌های هفت تازه است که هرکس دعوت می‌شود، اساساً به چالش کشیده نمی‌شود و می‌تواند هرچه دلش می‌خواهد به سینمای ایران بگوید و خودش را تخلیه کند.

هدف قرار دادن کلیت سینمای ایران در برنامه هفت / اداره هفت با یک پدر و پسر

در ادامه یک رپرتاژ برای یک دوقلو که قبلاً کاندیدای ریاست جمهوری شده بودند و این بار به عنوان کارگردان سینما در این برنامه معرفی شدند، پخش شد؛ رپرتاژ ناشیانه‌ای که لطیفی به سرعت آن را جمع کرد و به سراغ میز خبر رفت. میز خبر میزبان دو خبرنگار از دایره بسته خبرنگارانی بود که در این میز قرار دارند. هفت در دوره تازه چه در میز خبر و چه در میز نقد با یک حلقه بسته مواجه است که مواضعی همراستا با جهت گیری کلی این برنامه دارند.

پس از یک مجموعه پراکنده گویی در میز خبر که یکی از دو خبرنگار حاضر در آن آرش فهیم بود، نوبت میز نقد رسید تا با منتقدین ثابت یعنی جواد طوسی، مسعودی فراستی و محمدتقی فهیم پدر آرش فهیم پیش برود. بدون هیچ دلیل و بهانه خاصی، منتقدین درباره فیلم «اینجانب، دانیل بلیک / I, Daniel Blake» که فراستی به واسطه سطح تسلطش بر انگلیسی آن را با بدیهی ترین ترجمه یعنی «من، دانیل بلیک» می‌خواند، سخن گفتند؛ فیلمی که کن لوچ سال 2016 ساخته و حالا فراستی و دوستانش یادشان افتاده به نقد و بررسی‌اش بپردازند.

همان گونه که انتظار می‌رفت با توجه به شالوده فکری فراستی، او از در تحسین این فیلم از مجموعه آثار این سینماگر سوسیالیست برآمد و قاب‌های فیلم را با آثار جان فورد همتراز نمود. فراستی در حالی این فیلم را یک فیلم ارزشی خواند، که اگر همین فیلم عیناً در فضای ایران ساخته شده بود، قطعاً از سوی فراستی به عنوان یک فیلم ضدملی قلمداد می‌شد و با شدیدترین حملات هدف قرار می‌گرفت.

در نهایت برنامه پس از یک مجموعه اظهارات از هم گسسته، حدود 3 بامداد به پایان رسید تا پرسش مطرح شود که اساساً این برنامه برای چه کسی پخش می‌شود و باید به شوخی پرسید آیا جغدها هم جزو مخاطبان این برنامه در نظر گرفته شده‌اند؟! ساعت پخش برنامه به حدی عجیب و نامتعارف است که فراستی و باندش در میز نقد درخواست کردند این برنامه بازپخش شود و این خواسته را به نقل از مردم بیان کردند؛ مردمی که هر گروهی خود را نماینده آنها می‌دانند و ظاهراً فراستی و فهیم نیز خود را زبان گویای مردم قلمداد می‌کنند.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱۲
انتشار یافته: ۱۱
آقای محمدحسین لطیفی مشکل سینمای ایران امثال شماهاست که پول بیت المال را برای ساخته هایی هزینه می کنید که به کام مسئولین قالب هست



محمدحسین لطیفی شما یک فیلم ساز دولتی هستید

همین پول های دولتی و سانسور ها هست که سینمای ایران رو به اینجا کشونده
نویسنده عزیز تا ساعت سه بامداد نشستی پای رسانه میلی؟ بابا تو دیگه کی هستی! سیما به خواب شب هم نمی بینه سه بامداد کسی مشتریش باشه
برنامه ای برای بیکاران!
حتما برنامه نود برای جغد ها نبوده است!!خود تابناک در این متن نقد یک طرفه کرده و بعد نقد یک طرفه دیگران را نقد میکند!!!
به نظرم کمی متن هدف دار و در جهت کوبیدن 7 نوشته شده است نه انتقاد سازنده.
آیا جغدها هم جزو مخاطبان این برنامه در نظر گرفته شده‌اند؟! نگارنده این متن آیا خود را جغد می داند؟!!!1
بسیار برنامه خوب و پرمحتوایی است .با تشکر از شبکه سه سیما
دمت گرم
اگه تا صبح هم طول بکشه می شینم نگاه می کنم. فراستی حرف نداره
نوسینده نازنین
یه چند هفته ای نبودی به فراستی گیر بدی داشتم نگرانت میشدم
ولی دیدم دوباره با قوت برگشتی
موفق باشی
لطفا وقت برنامه راکمی جلوتربیاندازید تاهمه استفاده کنند مثلا 10شب پخش شود
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل