بازدید 8987

فیلسوف شفاهی

یادبود سید احمد فردید
کد خبر: ۸۷۹۹۶۶
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۸ 20 February 2019

سید احمد فردید در یزد دیده به جهان گشود و آموزش‌های ابتدایی خود را در یزد سپری کرد. او در تهران در مدرسه سلطانی و دارالفنون به ادامه تحصیل پرداخت. فردید همچنین مدتی درس طلبگی خواند. از این رو، با فلسفه اسلامی هم آشنایی داشت، پس از آن در دانشسرا در رشته ادبی لیسانس گرفت و ضمن اشتغال به تدریس، زبان‌های پهلوی و آلمانی را نیز فراگرفت.

او بعد از جنگ دوم جهانی برای تحصیل در زمینه فلسفه معاصر اروپایی بویژه اگزیستانسیالیسم و فلسفه مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی، عازم فرانسه و آلمان شد و پس از بازگشت به ایران، برای تدریس به دانشگاه تهران دعوت شد. او در دهه پنجاه و شصت در دانشگاه تهران به طرح اندیشه‌های هایدگر پرداخت. در آن زمان کسی با اندیشه‌های این فیلسوف آلمانی چندان آشنایی نداشت. او شیفته هایدگر بود و خود را با هایدگر همسخن قلمداد می‌کرد و پیوسته به دانشجویانش توصیه می‌کرد که زبان آلمانی را فرا بگیرند تا بتوانند بی‌واسطه به مطالعه آثار هایدگر بپردازند.
از احمد فردید با عنوان «فیلسوف شفاهی» نیز یاد می‌شود چون هیچگاه اثری مکتوب نکرد. تنها اثری که به‌طور قطع می‌توان به فردید نسبت داد، برابرهای فارسی برخی اصطلاحات فلسفی است که در کتاب «تاریخ متافیزیک» اثر یحیی مهدوی و کتاب «سیر تکوینی علوم‌اجتماعی» اثر احسان نراقی به کار رفته ‌است. همچنین کتاب «دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان» مجموعه‌ای از درس‌گفتارهای او است که پس از مرگش روانه بازار نشر شد.

فردید از جمله متفکران پرحاشیه در تاریخ معاصر ما است و آرای او بارها از سوی اهالی فکر مورد نقد واقع شده است، از جمله منتقدان او می‌توان به عبدالکریم سروش، داریوش آشوری، جلال آل‌احمد، صادق هدایت، رضا براهنی و احسان نراقی اشاره کرد. منتقدان، فلسفه فردید را فاقد انسجام و او را فیلسوفی با تناقضات جدی می‌دانند. از این رو، علت نداشتن اثر مکتوب از او را به تغییر جهت‌های مکرر فکری او نسبت می‌دهند و معتقدند فردید از خود اثری به جا نگذاشت تا مدرک مکتوبی نزد کسی نداشته باشد و بتواند افکار خود را پیوسته نفی کند.

با این حال، بسیاری از شاگردانش او را یکی از چهره‌های اثرگذار در تاریخ معاصر می‌دانند که خدمات قابل توجهی را در ساخت هویت معاصر ما داشته است. از جمله شاگردان فردید می‌توان به رضا داوری اردکانی، غلامرضا اعوانی، سید موسی دیباج، بهروز فرنو، سید عباس معارف، علی لاریجانی، احمد مسجدجامعی، محمد مددپور، بیژن عبدالکریمی، علی‌اصغر مصلح، محمد رجبی، یوسفعلی میرشکاک و محمدرضا ریخته‌گران اشاره کرد.

مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، سلسله یادبودهایی را برای استادانی که در اعتلای علمی و فلسفی این مؤسسه اثرگذار بوده‌اند، در دستور کار قرار داده است که نخستین جلسه از این سلسله یادبودها به آیت‌الله مهدی حائری یزدی اختصاص داشت و دومین نشست 28 بهمن ماه برای یادبود احمد فردید برپا شد که می‌توان از آن به دورهمی فردیدی‌ها یاد کرد. شاید اگر در میان شاگردان و همدلان فردید، برخی از منتقدان هم حضور می‌یافتند، بحث به شکل جذاب‌تری پیش می‌رفت.

دغدغه فکری فردید

اگر بخواهیم به دو محور اصلی در اندیشه فردید اشاره کنیم، این دو محور را می‌توان در «غرب‌ستیزی» و «نقد خودبنیاد» که خود از پیامدهای غرب‌ستیزی است، خلاصه کرد. او نسبت به غرب و علم‌گرایی که برآمده از جهان‌بینی دنیای غرب بود نقد داشت و بر این باور بود که علم‌گرایی و خودبنیادی می‌تواند ما را به نهیلیسیم بکشاند و بسیاری از انتقادها به او نیز به این جنبه از اندیشه‌اش برمی‌گردد که موجب می‌شود منتقدان، او را «غرب‌ستیز»، «آزادی‌ستیز» و «علم‌ستیز» بخوانند.

دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم ایران که یکی از شاگردان مسلم فردید است، در این نشست سعی کرد تا منتقدان استادش را متوجه این نکته کند که ساحت فلسفه «ساحت آزادی» است و در این فضا، هر کسی می‌تواند عقیده‌ای داشته باشد و نباید کسی را به خاطر اندیشه‌اش ملامت کرد و معتقد است که نباید بحث فلسفی در یک جامعه به دشمنی کشیده شود تا آنجا که «سخن» فراموش شود و «شخص» هدف قرار گیرد.

به زعم او، متهم کردن فردید به فلسفه‌ستیزی و علم‌ستیزی در واقع توهین به علم و فلسفه است؛ چراکه علم و فلسفه‌ای که با انتقاد از بین برود، علم و فلسفه نیست و تأکید کرد که ما باید «گوش فلسفه‌نیوش» داشته باشیم و این مقدمه‌ای برای درک فلسفی است.

دکتر پرویز ضیا شهابی، مترجم و استاد فلسفه که او نیز از شاگردان فردید محسوب می‌شود، همچون داوری بحث خود را متوجه منتقدان فردید کرد. به زعم او، کسانی که امروز فردید را «پریشان‌اندیش» قلمداد می‌کنند، در دورانی شیفته او بودند. وی معتقد است که مخالفان فردید از جاده انصاف دور افتاده و عظمت فکری فردید را انکار کرده و او را به علم‌ستیزی و فلسفه‌ستیزی متهم می‌کنند.

ضیا شهابی معتقد است که فردید می‌خواست از فلسفه رایج فراتر رود؛ چراکه فلسفه‌های رایج او را راضی نمی‌کرد، درست مثل ارسطو و افلاطون که به فلسفه‌های عمیق‌تر از فلسفه رایج علاقه داشتند. از همین رو، فردید همواره به‌دنبال حکمتی بالاتر بود و از آن تحت عنوان «حکمت انسی» یاد می‌کرد. این حکمت‌ها علی‌رغم اینکه ریشه در اندیشه‌های پیشین دارد، از نقص‌ها و نارضایتی‌ها مبرا است.

تلقی فردید از غربزدگی

آنچه در ادامه سخنرانی سعی شد به تبیین گذاشته شود که البته به اجماعی هم نرسید این بود که اساساً غربزدگی نزد فردید به چه معنا است؟

دکتر غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه و از دیگر شاگردان فردید، معتقد است که نباید فلسفه را آن‌گونه که امروز رواج دارد، دربست پذیرفت و امتیاز مثبت فردید را هم در همین نکته می‌دید. به زعم او، فردید علی‌رغم آنکه شیفته هایدگر بود، هیچگاه غرق در اندیشه او نشد و «غربزدگی» فردید نیز حاصل تأمل او در تاریخ غرب است. او می‌کوشد تا ما به نیهیلیسمی که غرب از آن رنج می‌برد، دچار نشویم.

او و دکتر سید موسی دیباج، از دیگر سخنرانان این نشست، غربزدگی نزد فردید را «غربزدگی مضاعف» دانستند و آن را در مقابل «غربزدگی بسیط» قرار دادند. به این معنا که خود فردید هم غربزده است و اساساً همه ما در دنیای امروز سطحی از غربزدگی را داریم؛ چون علم که همه زندگی بشر را به تسخیر خود درآورده برخاسته از مبانی غرب است. اما آنچه فردید را از دیگران متمایز می‌کند «غربزدگی مضاعف» او است؛ به این معنا که او به این درک رسید که غربزده شده است و سعی و مجاهده کرد تا از آن فاصله بگیرد.

بهروز فرنو، رئیس بنیاد حکمی – فلسفی فردید هم کوشید تا تعریفی از غربزدگی در اندیشه استادش ارائه کند. به زعم او، فردید با طرح مسأله غربزدگی، فلسفه و تفکر را وارد مرحله خودآگاه کرد. او معتقد است که تا وقتی توجهی به ماهیت عصر جدید نداشته باشیم نمی‌توانیم در مورد مسائل‌مان پرسش کرده و بیندیشیم.

دکتر محمد رجبی، پژوهشگر حوزه فلسفه هنر نیز معتقد است که بسیاری از شعارهایی که علیه غرب داده می‌شود خود برآمده از مبانی غربی است. به زعم او، چنانچه غرب‌گرایی در جهان امروز با غربی که در وجود خود ما است، تلازم داشته باشد، در این صورت تلاش برای غرب‌ستیزی آب در هاون کوبیدن است.

او معتقد است که غرب گاهی آنچنان در برخی از ما نفوذ کرده که با عمل‌های زیبایی‌نژاد و فیزیک‌مان را به غربی‌ها نزدیک کنیم. بنابراین، به زعم او، غربزدگی مد نظر فردید زمانی محقق می‌شود که ما در ساحت درونی نیز به این غربزدگی معتقد و معترف باشیم.

دکتر سلیمان‌حشمت که دبیری علمی این نشست را هم برعهده داشت، کوشید تا از غربزدگی در اندیشه فردید، روشنگری کند. او برخلاف اعوانی و دیباج، غربزدگی فردید را، نه مضاعف که «بسیط» می‌دانست و در توضیح این نظر خود، عنوان کرد: اگر کسی بداند غربزده است، غرب زده بسیط است و اگر نداند و با این حال علیه غرب شعار دهد، غربزده مرکب است. او برای غربزدگی بسیط دو ساحت سلبی و ایجابی قائل شد و معتقد است که وقتی فرد در پس علم به غربزدگی، انتقاداتی هم داشته باشد «غربزده بسیط سلبی» است که محمود است و اگر نقدی به غرب نداشته باشد «غرب زده بسیط ایجابی» است که مذموم است.

از این رو، تأکید کرد که فردید را هیچگاه نمی‌توان منتقد بی‌چون و چرای تکنولوژی دانست؛ چون او به‌عنوان یک غربزدهِ بسیطِ سلبی، ضمن معترف بودن به سیطره غرب و علم بر زندگی بشر امروز، بر آن نقدهایی هم داشت و به همین خاطر موضعش در برابر تکنولوژی، آری و خیر به شکلی توأمان بود.

این نشست در حالی به پایان رسید که به نظر می‌رسید خود فردیدی‌ها هم چندان در خصوص جدی‌ترین مسأله استادشان اجماع نظر ندارند و اتفاقاً این پرسش و دغدغه‌ای بود که از سوی حضار نیز مطرح شد و پرسش آنان از سخنرانان این نشست این بود که بالاخره دغدغه اندیشگی فردید چه بود؟

گزارش از: مهسا رمضانی

این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل