بازدید 18816

کارگرها دیگر فلافل هم نمی‌خورند

کد خبر: ۸۲۵۰۱۲
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۰ 13 August 2018

«سکوی مقابل با مجسمه باربر وسط آن همیشه پر از آدم‌هایی بود که خسته از پرسه در بازار، گوشه‌ای یله می‌دادند و ساندویچ گاز می‌زدند تا جانی بگیرند و دوباره راهی شوند. به زور می‌شد این ساعت روز جای خالی پیدا کرد. سکو اما کاملاً خلوت است؛ تقریباً خالی. راست می‌گفت فلافلی کوچه مروی که دیگر کارگرها فلافل هم نمی‌توانند بخورند.»

روزنامه ایران نوشت:‌ «با ۴هزار و ۵۰۰ تومان چه ناهاری می‌شود خورد؟ وقتی قیمت یک بسته پفک ۳هزار تومان شده، قطعاً انتخاب‌های زیادی باقی نمی‌ماند. برای شاغلان در راسته بازار بزرگ اما همیشه یک انتخاب هست: فلافل، ارزان‌ترین غذای موجود. یک ساندویچ تمام و کمال که به‌ عنوان ناهار کاملاً سیرت می‌کند و به صرفه هم هست. شلوغی همیشگی فلافلی سر کوچه مروی ناصرخسرو هم برای همین است. اولین فلافل فروشی تهران که احتمالاً گذرتان به آن افتاده. شاید هم طعم ساندویچ فلافلش را چشیده باشید. مشتریانش رهگذران خسته از خرید و شاغلان بازار هستند؛ بیشترش کارگرها. آن‌ طور که ارشد عزیزی مالک فلافلی می‌گوید؛ این روزها اما اوضاع فرق کرده. بگذارید برایتان بگویم.

ظهر یک روز وسط هفته، اطراف فلافلی کوچه مروی خبر خاصی نیست. یکی، دو نفری توی مغازه مشغول گاز زدن به ساندویچ هستند. بیرون تقریباً خلوت است. یادم می‌آید که قبلاً هر وقت در این ساعت‌ها گذرم به اینجا افتاده، از انبوه جمعیت فلافل‌خور شگفت زده شده‌ام. راستی هم که غذای لذیذی است.

«دو ماه است فروش ما خیلی کم شده، همیشه این موقع اینجا صف می‌بستند. حالا ببینید چه خلوت است. به خصوص از موقع شلوغی‌های بازار خیلی کار ما کساد شد. وضعیت مردم هم هست خب، قدرت خرید کم شده. همین الان بازار را نگاه کنید، می‌بینید کسی زیاد خرید نمی‌کند. اصلاً جمعیت با قبل، قابل مقایسه نیست. قبلاً کسی نمی‌آمد سؤال کند فلافل چند است. الان می‌آیند و می‌پرسند و راهشان را می‌کشند و می‌روند.»

عزیزی این را می‌گوید و در عین حال حواسش به‌ کارگرهای ساندویچی هم هست که تعدادشان ۹ نفر است و با خود صاحب مغازه می‌شوند ۱۰ نفر: «فلافل غذای ارزانی است. کمترین قیمتی که از آن یادم می‌آید، ۴۵ تومان است. من خودم آن موقع که در ساندویچی بیمه شدم یادم هست که کباب لقمه و سوسیس ۲۵ تومان بود، کنارش هم یک نوشابه می‌دادند. کباب لقمه‌اش هم گوشت حسابی بود. فلافل هم از آن موقع که باب شد، خیلی طرفدار پیدا کرد. یک دلیلش هم همین ارزانی‌اش بود. در کل یک غذای کارگری است. آدم سرمایه‌دار که نمی‌آید اینجا، مگر این که هوس کرده باشد. برای کارگرها و کم‌درآمدها اما یک وعده غذای بیرون است. کسی که اوضاع مالی‌اش خوب است و می‌آید بازار، می‌رود رستوران. آنها هم البته کاسبی‌شان نسبت به قبل کساد شده.

ما افزایش قیمت نداشته‌ایم اما هر روز داریم مواد اولیه‌مان را گران‌تر می‌خریم. روغن ۱۶ کیلویی را که ۷۰ هزار تومان می‌خریدیم الان شده ۹۷ هزار تومان. خیارشور و ترشی و مخلفات دیگر هم همینطور. ما ادویه مرغوب استفاده می‌کنیم. آن هم قیمتش رفت بالا. ۱۶ ماه یک بار می‌توانیم قیمت‌هایمان را بالا ببریم اما مواد غذایی همین‌طور افزایش قیمت دارد. نوشابه را می‌فروختم هزار تومان، فردایش شد هزار و ۲۰۰ تومان. من هم دلم نمی‌خواهد مشتری‌ها قیمت بیشتری بدهند و شرمنده‌شان می‌شوم. نان را دانه‌ای ۴۰۰ تومان می‌خرم. نخود و کاهو و خیارشور و گوجه و ترشی هم هست. همه را هم باید روزانه بخریم، اصلاً نمی‌صرفد. هیچ وقت این قدر کساد نبوده‌ایم. بی‌رودربایستی بهتان بگویم، همین چهارشنبه پیش تصمیم گرفتم تعطیل کنم. با کارگرها نشستیم و حرف زدیم. به خاطر آنها بود که تعطیل نکردم. اینجا به هر حال ۹ نفر دارند کار می‌کنند. همه‌شان هم زن و بچه دارند، بیکار می‌شوند. الان این پسر را ببین ۲۰ ساله‌ است، بچه هم دارد.»

جمشید، همان کارگری که صاحبکارش به او اشاره می‌کند، خجولانه نگاه می‌کند و مشغول کارش می‌شود. دو تا بچه دارد، بقیه هم کم سن و سال‌اند و همگی عیالوار.

قبلا همیشه حوالی مسجد امام می‌دیدمش. مردی میانسال که سبد پلاستیکی دسته‌دار را کنارش می‌گذاشت و کسانی که او را می‌شناختند می‌دانستند که بار سبدش ساندویچ تخم‌ مرغ است، با کمترین قیمت. دو تا تخم مرغ با خیارشور و گوجه وسط نان باگت سفید. گاهی هم یک فلاسک چای برای پایین بردن غذا. فکر می‌کنم هنوز هم هست اما مغازه‌دارهای دور و بر می‌گویند چند وقت است بساطش را جمع کرده و رفته. می‌گویند غذایش می‌ماند و دیگر هم برایش نمی‌صرفید با تخم مرغی که قیمتش بالا رفته بود. نشانی یکی دیگر را اما می‌دهند که ساندویچ کوکوسبزی می‌فروشد و چند غذای خانگی دیگر. نرسیده به ناصرخسرو، نزدیک ردیف موتورهای پارک شده پیدایش می‌کنم. پاتوقش معمولاً همانجاست. بار را از موتورش پیاده کرده و منتظر است. ساندویچ کوکوسبزی ۵ هزار تومان. چند پرس کباب تابه‌ای و قیمه هم دارد. پرسی ۶ هزار و ۵۰۰ تومان. می‌گوید: «این دیگر کف قیمت بازار است. سود چندانی نمی‌کنم، غذا را کم می‌آورم که زود تمام شود. زیر آفتاب خراب می‌شود. من خودم پامنار کاسب بودم، الان به این روز افتاده‌ام اما صرفه ندارد. همین هم روی دستم می‌ماند. فکر نمی‌کنم تا یکی دو روز دیگر بیشتر بیایم. بازار دیگر مثل قبل نیست. از موقع شلوغی‌ها کلاً خلوت شده. الان هم می‌گویند دلارفروش‌ها اینجا آمده‌اند. همان سمت که شلوغ شده.»

و به آن سوی خیابان اشاره می‌کند؛ جایی که عده‌ای جمع شده‌اند و صدای همهمه‌ای به گوش می‌رسد.

یکی از رستوران‌های معروف راسته بازار، همان جایی است که قاعدتاً باید سرش مثل همیشه شلوغ باشد. بیرون رستوران، چند نفر ایستاده‌اند برای تبلیغ غذاها. توی یک سینی یک بار مصرف، یک پرس شیشلیک اعلا را مرتب چیده‌اند و کنارش دورچین سیب زمینی و جعفری و ترشی کلم قرمز، غذا را هوس‌انگیزتر نشان می‌دهد. ملاط غذاهایی همچون آلبالوپلو و شیرین پلو را هم جدا می‌فروشند، هر بسته ۲۵ هزار تومان. پیاز داغ و سیرداغ و نعناع داغ هم هست. همه را بیرون جلوی چشم، در یخچال چیده‌اند تا نظر رهگذران را جلب کند. تبلیغ کنندگان، مردم را به داخل دعوت می‌کنند.

خانمی می‌ایستد و سؤالی می‌پرسد و بعد راهش را می‌گیرد و می‌رود. می‌پرسم قصد غذا خوردن در رستوران را داشتید؟ از سؤالم تعجب می‌کند. وقتی می‌فهمد خبرنگارم، سر دردلش باز می‌شود: «گاهی می‌آمدیم بازار یک پرس غذا می‌گرفتیم. به‌ هر حال از قدیم معروف بوده غذای بازار. آن هم والله دیگر زورمان نمی‌رسد. الان کمترین قیمت غذا پرسی ۱۸تا ۲۰ هزار تومان است. والله ما دلخوشی و تفریحی که نداریم. گاهی با بچه‌ها می‌آمدیم ظهر بیرون غذایی می‌خوردیم. الان آن هم نمی‌شود. کجا برویم؟ سینما؟ بلیت ۱۵ هزار تومانی برای یک خانواده ۴ نفره می‌شود ۶۰ هزار تومان. بعدش هم می‌خواهیم بچه‌ها را شام ببریم بیرون که دیگر واویلاست. چه کار کنیم؟ توی خانه می‌نشینیم تا ارزان تمام شود. تازه ما قشر متوسط هستیم. وای به حال ضعیف‌ترها.»

چند نفری نشسته‌اند کنار یک چرخ‌دستی. باربران جوان، با صورت‌های سرخ از گرما، تقریباً نای حرف زدن ندارند. می‌پرسم ناهار خورده‌اید؟ همدیگر را نگاه می‌کنند. «ناهار؟» این بار می‌پرسم ناهار چی می‌خورید؟ یکی‌شان که جوان‌تر از بقیه به نظر می‌رسد جواب می‌دهد: «هر چی، هیچی.» آن یکی می‌گوید: «ناهار کجا بود؟ یک تکه نان می‌گذاریم دهانمان.» اهل ایلام هستند، روستازاده. می‌گویند اوضاع باربری هم کساد است، هیچ خبری نیست.

موقع برگشت دوباره از جلوی فلافلی کوچه مروی عبور می‌کنم. یک ساعتی گذشته و هنوز خلوت است. سکوی مقابل با مجسمه باربر وسط آن همیشه پر از آدم‌هایی بود که خسته از پرسه در بازار، گوشه‌ای یله می‌دادند و ساندویچ گاز می‌زدند تا جانی بگیرند و دوباره راهی شوند. به زور می‌شد این ساعت روز جای خالی پیدا کرد. سکو اما کاملاً خلوت است؛ تقریباً خالی. راست می‌گفت فلافلی کوچه مروی که دیگر کارگرها فلافل هم نمی‌توانند بخورند. مرد اما امید داشت اوضاع درست شود و به قول خودش به همین امید هم تعطیل نکرده بود.»

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۹
در انتظار بررسی: ۱۷
انتشار یافته: ۴۱
دست همه دست اندر کاران درد نکند
چه بر سر مملکت گل و بلبل و مثلاً ثروتمند کشورمان آمد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عوضش امنيت داريم

9 ميليارد دلار كجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به خبر قبلی توجه کنید :


اگر نان نداریم در عوض موشک داریم ...
چقدررر غمناک و غم انگیز است....
از ماست که برماست
کاشکی از این توضیحات در بازار فیلم تهیه میکردین ودر اختیار بی خبران از حال مردم که هرروز به دنبال منافع خودشان هستن وحتی نمیدانند گرسنگی یعنی چه ؟قرارمیدادین مگر ذره ای وجدان درد -بگیرن
لطفا برسی کنید کدام مشاغل در قانون کار جز مشاغل سخت هستند
چه کسی تایید می‌کند که کدام شغل سخت است یانه
عنوان مشاغل سخت چه مزایایی برای کارگران دارد
ما در محیطی مشغول کار هستیم که آلایندگی صنعتی زیاد است و شب کاری  داریم آیا شغل ما جز مشاغل سخت است یا نه
آیا قانونی هست که کارگر بتواند از بازنشستگی پیش از موعد استفاده کند کارگران بعد از سی سال کار فرسوده و بیمار میشوند
شغل کارگری خودش سخت و طاقت فرسات یعنی کارگر از لحاظ جسمی زود فرسوده و خسته میشه ای کاش مدت بیمه بیکاری را افزایش بدهند تا کارگران بیکار نباشند و رفع خستگی کنند مدت بیمه بیکاری ناچیز است
ای کاش قانونی برای بازنشستگی پیش از موعد مصوب و شامل همه کارگران شود حقوق کارگران را افزایش دهید کارگران امنیت شغلی ندارند
کسی با نخوردن فلافل تا حالا نمرده خوب به جای فلافل یه دونه بربری بگیرن با پنیر و گوجه و مغز گردو و مقداری ریحان و به جای نوشابه هم دوغ بخورند هم یک غذای سالم و پر کالری و ارزان خوردند هم اینکه دچار بیماری های قلبی عروقی که ناشی از غذاهای فست فود است نمی شوند
اون 24 میلیون خوب نگاه کنن خوب خوب اینو نمیگم نمک به زخمتون بپاشم اینو میگم تا دفعه بعد بهتر تصمیم بگیرین و گول چهار تا ادم مشهور و پولدار رو نخورین مطمئن باشین پولدارها غصه فقرا رو نخورده و نخواهند خورد چون اگه فقرا پولدار بشن دیگه کی نوکری پولدارها رو بکنه؟!!!
سال بعد انتخابات مجلس رو داریم و سه سال بعد اگه عمری بود انتخابات ریاست جمهوری اگه واقعا آدم خوب بین کاندیداها ندیدین رای ندین بهتره اگه هم بود و مطمئن بودین حتما رای بدین و گول تبلیغات رو نخورین!!! سال 96 از رای مردم واقعا تعجب کردم چون اونا کارنامه 4 ساله پیش روشون بود و تقریبا کارنامه خالی بود!!! امیدوارم دوباره تکرار نکنن و با فکر و آگاهی بیشتر رای بدن یا رای ندن
با این اوضاع باید دعا کرد که نون خالیش هم گیر کارگر بیاد حالا فلافلش پیشکشش
الان قیمت همه چی را باید ضرب در 2 و یا حتی بیشتر کرد . در حالیکه درآمد بیشتر مردم تغییری نکرده و اگر هم کرده اندک بوده
واقعا اوضاع قشر ضعیف و متوسط جامعه وخیم هستش و قدرت خرید مردم به یک سوم سال پیش کاهش پیدا کرده و مردم تو تامین نیازهای اولیه زندگیشون موندن.
چرا کسی کاری نمیکنه همه مسئولین دم از ثبات قیمتها میزنند این برای ما قشر کارگر و حقوق بگیر یعنی مرک ما میخواهیم قیمتها برگردند به قبل از دی ماه 96 آخه حقوق ما که افزایش نداشته که حالا بگیم اشکال نداره ثابت بمونه . من همون بدبختم که بودم و هستم. بیم مردم شایعاتی وجود داره که خود دولت برای تامین کسری بودجه قیمتها را برده بالا و اعتراضات هم کار خوشان است تا یواشکی قیمتها بره بلا بعد دست بزنند به قیمت حاملهای سوختی و دیگر تمام. خیلی از دوستام بفکر رفتن از ایران بصورت پناهندگی هستن با 400 یورو حقوق ماهانه هر پناهنده در آلمان یک خانواده 3 نفره 1200 یورو میگیرد که میشه حدود 14میلیوت تومان تازه 500 یورو هم پس انداز میکنند که سه ماهه یک ماشین 2005 با کلاس میشه خرید خلاصه اگر مسئولان هر چه زودتر فکری نکند باید منتظر عواقب فوق العاده وخیمش باشه.
کارگرها دیگر فلافل هم نمی‌خورند
خوب نخورند ما که نمی توانیم کسر حقوق و پاداش مدیران و مسولان بگذاریم که کارگرها نمی توانند زندگی کنند
اقتصاد بیمار ایران در حال مرگه .....
به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم
بله جعفر بيست سال دارد و نگاهي ملتمسانه ميكند او عيالىوار و صاحب دو فرزند در بيست سالگيست و بازم خجولانه مينگرد...جعفر بيست سال خجول از خودت كه گذشت ولي اون بچه ها چ گناهي كردن كه باباشون بايد توي كارگر فلافل فروش باشي ...لعنت به اين شانس
در مبارزات انتخاباتی از ستادهای آقای روحانی صدای سرود «تو کوه ها دارن گل کل ستاره می کارن» به گوش می رسید. یک بار به یکی از تبلیغ کنندگان ایشان گفتم اگر ایشان بخواهد هم چنان بر طبل اقتصاد لیبرالی بکوبد برایش سرود دیگری می خوانیم. پرسید چه سرودی؟ گفتم «برخیز ای داغ لعنت خورده، دنیای لخت بردگی». متوجه تهدید و ترسی که در گفته ام بود نشد. آقای روحانی و دولتمردانش هم هنوز متوجه نشده اند.
ممکنه این گزارشات توسط مسئولین هم خانده بشه روزی ؟!
نزارید این متنها رو... احتمال خودکشی از یاس رو از این هم بالاتر میبرید....
چشم مسئولین روشن.
با روحاني به عقب بر نميگرديم
وای بر كساني كه گولمون زدن به روحاني راي داديم
لطفا برسی کنید کدام مشاغل در قانون کار جز مشاغل سخت هستند
چه کسی تایید می‌کند که کدام شغل سخت است یانه
عنوان مشاغل سخت چه مزایایی برای کارگران دارد
ما در محیطی مشغول کار هستیم که آلایندگی صنعتی زیاد است و شب کاری  داریم آیا شغل ما جز مشاغل سخت است یا نه
آیا قانونی هست که کارگر بتواند از بازنشستگی پیش از موعد استفاده کند کارگران بعد از سی سال کار فرسوده و بیمار میشوند
شغل کارگری خودش سخت و طاقت فرسات یعنی کارگر از لحاظ جسمی زود فرسوده و خسته میشه ای کاش مدت بیمه بیکاری را افزایش بدهند تا کارگران بیکار نباشند و رفع خستگی کنند مدت بیمه بیکاری ناچیز است
ای کاش قانونی برای بازنشستگی پیش از موعد مصوب و شامل همه کارگران شود حقوق کارگران را افزایش دهید کارگران امنیت شغلی ندارند
میدونم که نظرم منفی زیاد میخوره ولی اگه مردم انقدر بدبختن پول کرم ۲۰۰ هزار تومنی و لوازم آرایش این قیمت یا بیشتر رو کی میده؟ اینهمه عملهای زیبایی و بوتاکس و غیره که حتی تو خانواده های متوسط میبینیم چیه؟ اینهمه کافی شاپ و غذاخوری که مثل قارچ سردرمیارن چی؟ منم در همین جامعه زندگی میکنم از قشر متوسط هستم هیچکدوم ازین خرجهای که گفتم رو هم انجام نمیدم. دیروز رفتیم خرید مایحتاج روزانه و تقریبا همه چیز رو دوبرابر قیمت ماههای پیش خریدیم ولی ...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۲
داره در مورد کارگر میگه در مورد باربر میگه !!کرم ۲۰۰ تومنی کجا بود ؟ فست فود کجا بود ؟؟!!!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۲
پسرجان! دقت نکردی. گفته کارگرها فلافل نمی خورند. بوتاکس مال کارگرها تیست. البته اگر نظر ندهیم نمی میریم.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۳۰ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۲
آقای عزیز فرمون کارگر. کارگر از قشر مستضعف یا ضعیفه همه جای دنیا و نه قشر مستضعف.
واقع بین
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۲
دوست عزیر دلیل این رفتار یک ضرب المثل جهانیه
بکشم ولی خوشگلترم کن
خیلی چیزها برای من نوعی از غذا مهمتره حتی اگه گرسنه ترین باشم
اشكالي نداره برادر من. عزيزان مختلص و ژن هاي خوب كه فلافل نمي خورند. شما هم سخت نگير.
ای چرخ فلک دوندگی ما را گشت / بر درگه خلق بندگی ما را کشت .
یک منکر و اینهمه گناه واجب / ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت .
وای بر باعث و بانی این مشکلات
نمیخوام غر بزنم ولی دیگه درست نمیشه
بن بست واقعی برای ملتی که همیشه در عذاب بوده به امید روزی بهتر. حالا به جایی رسیدیم که نه تنها روز خوب در پیش نیست، بلکه کابوسی از فلاکت و نکبت انتظارمان را میکشد.
داغون شدیم تا چندماه پیش داشتیم زندگی ساده خودمونو میکردیم الان یک غذای بیرون خودش شده آرزو هیچ تفریح ارزانی نداریم واقعا نکته خوبی گفتند سینما 15 هزار تومان واقعا یعنی چی برای اینکه تهیه کنندگان میلیاردها تومان کاسب شوند آیا انصاف است . برای خرید خانه آیا اگر کار کنی واقعا می شود یا باید مثل خیلیها دلالی و ارتباط ..
کار هم نیست اگر هم باشد شبیه بیگاریست با درآمدی ناچیز .واقعا انصاف چیست ؟!
اولین منفی را خودم خدمت ناشناس عزیز دادم. برادر/خواهر عزیزم، کشور هشتاد ملیونی، بلاخره ده ملیون دستشون به دهنشون می رسه و بیست سی ملیون پول فلافل هم ندارن! کاش مسولان مذاکره می کردن و کار دست کاردان می دادن.
عوضش امنیت داریم .این جواب همه دولتی ها هاست.من یک سوال دارم:تا الان یک ماشین 405 دیده اید که قفل صندوق عقب ان رو نشکونده باشند؟ ایا زن و بچه کسی جرات دارد بدون همراه ساعت 10 شب برود چیزی بخرد و برگردد؟ایا اینها امنیت به حساب نمیاید؟معنی امنیت چیست؟حالا فلافل بشه 5000 تومن.خوب بشه.کارگر ها بیکار شوند.کاسبی ها کساد بشوند.مگر مهم هست؟ یک عده از کنار این حرف ها خوب به نان و نوا رسیده اند
تابناک اینگونه مطالب را شما برای تهیه اش زحمت نکشد, بی بی سی هست voa هم همینطور.
کا دم مسئولین گرم
بنویسن دیگه بدبخت شدن در حالیکه قرار بود انقلاب برای مستضعفان باشه
ملت عزیز ایران که 99 درصد جامعه هستند بهوش و به گوش باشید که مردم کیلویی چند؟
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها