معمولا مرغوبترين كت و شلوارها از شيكترين ويترينها خريداري ميشوند اما گاهي اوقات صاحب آن لباس حسرت برانگيز به دليل دمده شدن مارك كت و شلوار، هنگام فرارسيدن يك ميهماني بزرگ دچار شرم حضور شده و در آخرين ثانيهها ماندن را به حضور در فستيوال «مد روز» ترجيح ميدهد.
به نوشته خراسان و به نقل از چامپیونز؛ حكايت فوتبال و فوتباليست نيز چنين است. چه بازيكنان بزرگي كه در دوران ابتلاي تيمهاي بزرگ به سندروم «عدم فتح جامهاي بزرگ»، فرصت قهرماني را از دست دادند. چمپيونز 6 تن از بزرگترين ناكامهاي ليگ قهرمانان را گلچين كرده است.
گابريل باتيستوتا؛ گل پرپر
«شيرشاه» وقتي سال 1991 به فيورنتينا پيوست، تصور نميكرد تجربه يك فصل بازي در سري B را پشتسر بگذارد و در پايان 9 سال حضور در فلورانس 152 گل بزند. او در قلب هواداران جا داشت اما نه در دل ليگ قهرمانان؛ نشان به آن نشان كه تازه در سال 1999 فرصت شركت در بزرگترين رقابت باشگاهي اروپا را به دست آورد. 2 گل از 6 گل او در 8 بازي اين چارچوب، درون دروازه آرسنال و پيتر اشمايكل، سنگربان افسانهاي منچستريونايتد جاي گرفت. پيوستن به رم در اولين سال هزاره جديد فرصت انجام 17 رقابت در ليگ قهرمانان را براي باتي گل فراهم آورد اما كار از كار گذشته بود. باتيستوتاي پير، استخوانهاي شكنندهاي داشت. اگر در باشگاههاي مطرحتري توپ ميزد، رنگ دور دوم را به چشم ميديد؟ باتي گفت: «هميشه از خودم ميپرسم اگر به عنوان بازيكن اينتر، يووه و ميلان اين تعداد گل را به ثمر ميرساندم، الان در ويترين افتخارهايم كلي جام داشتم.»
اريك كانتونا؛ ليسانسه زيرديپلم
آن نگاه پر نخوت پس از قراردادن ضربه چيپ ديدني درون دروازه يك تيم ليگ برتري، بخشي از پايان نامه پروژه تكميلي اسطوره شدن سلطان اريك كانتونا بود، با اين حال ستاره اولدترافورد در ليگ قهرمانان حتي ديپلم هم نگرفت. او 7 ماه پس از تجربه قهرماني ليگ برتر در اولين فصل حضور در ليدزيونايتد، راهي منچستريونايتد شد و در عرض 4 سال، 3 جام ليگ برتر را به دست آورد اما در ادامه به دليل كتك زدن يك هوادار فحاش مدت زيادي محروم شد. اريك چوب بيتجربگي منيو در ليگ قهرمانان را خورد و در 24 بازي اين رقابتها تنها 8 گل زد. ناكامي مقابل گالاتاسراي به دليل قانون گل زده در خانه حريف در سال 1993، شكست از بارسلونا در سال 1994 و زانو زدن جلوي «ولگوگراد» در مرحله پيش مقدماتي فصل بعد، بهترين سالهاي دوران حرفهاي كانتونا را بيثمر جلوه داد. سرانجام هنگامي كه حتي 3 گل او مانع حذف منيو در نيمه نهايي فصل 1997 1996 ليگ قهرمانان نشد، زمان خداحافظي نابهنگام فرارسيد.
گئورگي هاجي؛ سرپيري، معركهگيري
مارادوناي كارپات بيش از باتيستوتا طعم تنفس در فضاي ليگ قهرمانان را چشيد اما او هم جامي به دست نياورد. او يك سال بعد از تبديل شدن استوا به اولين قهرمان اروپاي شرقي ليگ قهرمانان، از اسپورتول به تيم اول كشورش پيوست و علاوه بر ثبت 2 گل در اولين بازي اروپايي همراه باشگاه جديد، آقاي گل تيم حاضر در نيمه نهايي نام گرفت. هاجي با به ثمر رساندن 6 گل از مجموع 22 گل استوا، عامل اصلي حضور تيم رومانيايي در فينال فصل 1990-1989 نام گرفت. وابستگي بيش از حد باشگاه به هاجي، ستاره شرق را دچار توهم كرد؛ به حدي كه دليل ناكامياش در تصاحب توپ طلا در سال 1989 را مليت خود دانست. درگيري با جان توشاك، ترك رئالمادريد و تجربه سقوط به دست پايينتر برشا را به همراه داشت اما كرايف، سرمربي بارسا او را نجات داد. سرانجام هاجي تنها در 35 سالگي در لباس گالاتاسراي جام يوفا و سوپرجام اروپا را به دست آورد.
لوتار ماتيوس؛ حسرت و حسرت
ماتيوس آماده بود در غياب برمه و اوگن تالر، بايرن را به برتري در فينال فصل 1987-1986 مقابل پورتو رهنمون كند اما در پايان تجربه دردناك شكست در بازي نهايي جام جهاني 1989 را تكرار شده ديد. ضربه سر «لودويگ كوگل» در بيست و پنجمين دقيقه، رؤياي قهرماني بايرن زير طاق آسمان وين را تا آستانه تحقق پيش برد؛ هرچند پورتو در 12 دقيقه توفاني ورق را برگرداند تا بايرن متوجه شود بيدليل 11 سال منتظر رسيدن به فينال بود. 12 سال بعد، اولين مرد سال فوتبال دنيا در 38 سالگي تعويض شد و بايرن در ثانيههاي پاياني برتري يك-صفر در فينال فصل 1999-1998 مقابل منيو را با شكست 2-يك معاوضه كرد. 2 سال بعد موعد فتح جام فرا رسيد. چه فايده.... لوتار ماه مارس 2000 فوتبال را كنار گذاشته بود!
گايزكامنديتا؛ بلندپروازي نكن
براي بلوند اسپانيايي عدد 2 معناي خاصي دارد؛ سپري كردن 2 سال پاياني دوران حرفهاي در ميدلزبورو و 2 ناكامي متوالي در فينال ليگ قهرمانان. شكست 3-صفر مقابل رئالمادريد و كم آوردن در ضربههاي پنالتي بازي نهايي فصل 2001-2000، كوه غم را روي شانه هاي چيچي قرار داد. به نظر ميرسيد گلزني او از روي نقطه پنالتي در دقايق ابتدايي، بايرن را به زانو درآورد اما حتي تكرار اين دستاورد در ضيافت پنالتيها هم برتري والنسيا را رقم نزد. منديتا به دليل آنچه «تلاش براي قويتر شدن رقيب» خوانده شد، به رئالمادريد نرفت و درعوض با 27 ميليون يورو لباس لاتزيو را پوشيد. درگيري با دينوزوف، حضور قرضي در بارسا و ميدلزبورو را به همراه داشت. بازنشستگي در 34 سالگي، مندي را به اين نتيجه رساند؛ «هرچه كمتر بخواهي، بيشتر به دست ميآوري.»
رونالدو؛ زخمياي در جمع سالمها
گلي كه بازيكن 20 ساله از فاصله 60 ياردي درون دروازه كامپوستلا قرار داد، نويد تولد مارادونا و پله جديد در تاريخ 12 اكتبر 1996 را ميداد اما او در 5 باشگاهي كه روي هم 22 بار ليگ اروپا را بردهاند، عضوي از تيم اول ليگ قهرمانان نام نگرفت. برنده 3 عنوان بهترين بازيكن جهان و فاتح 2 جام جهاني به دليل آسيبديدگي تنها در 7 فصل از 15 سال دوران حرفهاي خود از ابتدا تا انتها درون ميادين سبز حضور داشت. به نظر ميرسيد پاداش بازيكني كه در 85 بازي ليگ قهرمانان 47 گل زده، قهرماني در فصل 2003-2002 ليگ قهرمانان باشد اما در نيمه نهايي يوونتوس اجازه نداد رئالمادريد خالق هتتريك در بازي برگشت مرحله يكچهارم نهايي همان فصل مقابل منيو را به فينال ببرد. تازه، چند ماه بعد از هفتمين قهرماني رئال مادريد در اروپا، پديده، پيراهن رئالمادريد را از تن درآورد. چقدر بدشانس!