تأملي بر کنفرانس مطبوعاتي افشين قطبي؛
بهتان و فرصت
بايد روي سخن را به طرف مسؤولان بالادست فدراسيون فوتبال چرخاند و سپس گفت به گمان شما خط سير تيم ملي براي سازماندهي تيمي متناسب براي حضور در جام ملتها آسيا رو به ترقي است يا آنکه در دايره اي بسته به دور مي چرخد؟! و باز هم خوب است که يک سؤال ديگر را با کارشناسان دلسوز فوتبال مطرح کنيم که آيا اصولاً طرح اين سؤال براي فدراسيون نشينان موضوعيتي دارد، يا چنين ظرايفي در ساختمان خيابان سئول تهران براي کسي مفهوم نيست؟!
افشين قطبي در فوتبال ايران هرگز خودش نبوده است؛ چه آنگاه که سرمربي پرسپوليس بود و از اساس تيمش را استيلي يا پيرواني سازماندهي مي کردند و چه اکنون که در تحليل شرايط تيمي حرفهايي بر زبان او رانده مي شود که به طرزآشکاري ناشي از باورها يا اطلاعات خودش نيست. واگويي حرفهاي اطرافيان مي باشد و بدترين نوع دفاع از خود است.
به نوشته قدس؛ قطبي صبح روز سه شنبه با يک عبارت فصيح(!) همه منتقدان و کارشناساني را که با نگاهي انتقادي کار تيم ملي را تعقيب مي کنند با يک چوب صاحب منافع شخصي خواند و چنين حرفي را هيچ آدم معقولي بر زبان نمي راند!
در روزهاي پر تضاد و لبالب از سؤ تفاهم فوتبال ايران که نويسندگان و روزنامه نگاران بيشترين بهتانها را تحمل مي کنند، افشين قطبي بي آنکه در مسايل تأمل کند، حرفهايي را بيان کرد که فضاي نقد تيم ملي را آشفته تر از آنچه هست خواهد کرد و چنين روشي افق پيش روي تيم ملي را تيره تر خواهد کرد.
قطع نظر از اين حمله ناجوانمردانه قطبي به منتقدان، همه کساني که با عرق ملي کار تيم ملي را دنبال مي کنند و حتي بيشتر از قطبي خواهان موفقيت فوتبال ايران در عرصه هاي بين المللي هستند، با چنين توپ و تشرهايي از ميدان به در نخواهند شد و همچنان ذره بين به دست روي کار خود تمرکز کرده تا مبادا قطبي بر اثر ندانم کاري و کم تجربگي و يا بدتر از آن بر اثر به کارگيري فرمايشات سراسر بي مصرف مشاوراني که او را دوره کرده اند، کار تيم ملي را بعد از حذف از مسابقات مقدماتي جام جهاني و شکست از اردن، در بازيهاي راهيابي به جام ملتهاي آسيا هم به دست انداز بيندازد.
از اين رو بايد روي سخن را به طرف مسؤولان بالادست فدراسيون فوتبال چرخاند و سپس گفت به گمان شما خط سير تيم ملي براي سازماندهي تيمي متناسب براي حضور در جام ملتها آسيا رو به ترقي است يا آنکه در دايره اي بسته به دور مي چرخد؟! و باز هم خوب است که يک سؤال ديگر را با کارشناسان دلسوز فوتبال مطرح کنيم که آيا اصولاً طرح اين سؤال براي فدراسيون نشينان موضوعيتي دارد، يا چنين ظرايفي در ساختمان خيابان سئول تهران براي کسي مفهوم نيست؟!
تتمه: تيم ملي ايران بيش از 10 مسابقه را با قطبي پشت سر گذاشته و تقريباً همه اين مسابقات به آزمون و خطا براي پيدا کردن ترکيب مناسب و يافتن جانشين براي بازيکناني مثل رحمان رضايي، مهدوي کيا، کريمي و هاشميان گذشته است.
از رشد فني هيچ نشانه اي در کار تيم ملي ديده نمي شود و مهره هايي که قطبي براي جانشيني اين بزرگان برگزيده خزينه اي(!) گرم نشده است. اما باز هم بايد به قطبي فرصت داد. شايد بر اثر اتفاق به دريافت هاي تازه اي برسد و کار تيم ملي رونقي بگيرد... جامعه نويسندگان ورزشي به خاطر حفظ منافع ملي اين اسائه ادب را به قطبي ببخشند و باز هم با چشم روشن بين به بررسي کار تيم ملي بپردازند. باز هم به او کمک کنند تا بيشتر از اين اشتباه نکند، که پاي فوتبال ملي در ميان است. اما فدراسيون نشينان عزيز حتماً تا اين حد مي دانند که يک اشتباه هم مي تواند تيم ملي از رسيدن به مسابقات قطر 2011 باز دارد.
به نوشته قدس؛ قطبي صبح روز سه شنبه با يک عبارت فصيح(!) همه منتقدان و کارشناساني را که با نگاهي انتقادي کار تيم ملي را تعقيب مي کنند با يک چوب صاحب منافع شخصي خواند و چنين حرفي را هيچ آدم معقولي بر زبان نمي راند!
در روزهاي پر تضاد و لبالب از سؤ تفاهم فوتبال ايران که نويسندگان و روزنامه نگاران بيشترين بهتانها را تحمل مي کنند، افشين قطبي بي آنکه در مسايل تأمل کند، حرفهايي را بيان کرد که فضاي نقد تيم ملي را آشفته تر از آنچه هست خواهد کرد و چنين روشي افق پيش روي تيم ملي را تيره تر خواهد کرد.
قطع نظر از اين حمله ناجوانمردانه قطبي به منتقدان، همه کساني که با عرق ملي کار تيم ملي را دنبال مي کنند و حتي بيشتر از قطبي خواهان موفقيت فوتبال ايران در عرصه هاي بين المللي هستند، با چنين توپ و تشرهايي از ميدان به در نخواهند شد و همچنان ذره بين به دست روي کار خود تمرکز کرده تا مبادا قطبي بر اثر ندانم کاري و کم تجربگي و يا بدتر از آن بر اثر به کارگيري فرمايشات سراسر بي مصرف مشاوراني که او را دوره کرده اند، کار تيم ملي را بعد از حذف از مسابقات مقدماتي جام جهاني و شکست از اردن، در بازيهاي راهيابي به جام ملتهاي آسيا هم به دست انداز بيندازد.
از اين رو بايد روي سخن را به طرف مسؤولان بالادست فدراسيون فوتبال چرخاند و سپس گفت به گمان شما خط سير تيم ملي براي سازماندهي تيمي متناسب براي حضور در جام ملتها آسيا رو به ترقي است يا آنکه در دايره اي بسته به دور مي چرخد؟! و باز هم خوب است که يک سؤال ديگر را با کارشناسان دلسوز فوتبال مطرح کنيم که آيا اصولاً طرح اين سؤال براي فدراسيون نشينان موضوعيتي دارد، يا چنين ظرايفي در ساختمان خيابان سئول تهران براي کسي مفهوم نيست؟!
تتمه: تيم ملي ايران بيش از 10 مسابقه را با قطبي پشت سر گذاشته و تقريباً همه اين مسابقات به آزمون و خطا براي پيدا کردن ترکيب مناسب و يافتن جانشين براي بازيکناني مثل رحمان رضايي، مهدوي کيا، کريمي و هاشميان گذشته است.
از رشد فني هيچ نشانه اي در کار تيم ملي ديده نمي شود و مهره هايي که قطبي براي جانشيني اين بزرگان برگزيده خزينه اي(!) گرم نشده است. اما باز هم بايد به قطبي فرصت داد. شايد بر اثر اتفاق به دريافت هاي تازه اي برسد و کار تيم ملي رونقي بگيرد... جامعه نويسندگان ورزشي به خاطر حفظ منافع ملي اين اسائه ادب را به قطبي ببخشند و باز هم با چشم روشن بين به بررسي کار تيم ملي بپردازند. باز هم به او کمک کنند تا بيشتر از اين اشتباه نکند، که پاي فوتبال ملي در ميان است. اما فدراسيون نشينان عزيز حتماً تا اين حد مي دانند که يک اشتباه هم مي تواند تيم ملي از رسيدن به مسابقات قطر 2011 باز دارد.
