جام جم
«عزل قائممقام رهبري» عنوان بخش سوم سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بيژن مكقدم است كه در آن ميخوانيد:
در دو شماره گذشته به دو تصميم سرنوشتسازامام (پايان جنگ و تغيير در قانون اساسي) در آخرين سال حياتشان اشاره كرديم.
3 - عزل قائممقام رهبري
اين نوشتار بر آن بوده و هست تا بگويد امام تلخترين تصميمات زندگي خود را در دو موضوع پذيرش قطعنامه 598 و پايان جنگ و عزل آقاي منتظري از قائممقامي خود اتخاذ كرد. به ديگر سخن، امام با بيان نگرانيهاي خود از آينده انقلاب، دست به اين اقدام زد.
كيهان
«از عاشوراي سال 61 تا...» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد:
چه وقايعي اتفاق افتاد و چه بر سر جامعه اسلامي آمد كه پس از نيم قرن شخصي لايعقل و مفسدي چون يزيدبن معاويه بر جايگاه پيامبر(ص) تكيه زد و بر قتل حسين(ع) نوه همان پيامبر فرمان راند؟ پاسخ اين پرسش در گرو پي گيري حوادث تلخ و ناگواري است كه پس از رحلت رسول خدا(ص) اتفاق افتاد و نبايد اتفاق مي افتاد.
طرح ريزي و تدارك فتنههاي خرد و كلان از جانب مدعياني كه بعضاً سابقه مبارزه و جهاد داشتند و نام و نشاني براي خود دست و پا كرده بودند تا بدانجا ادامه يافت كه با انباشت اين فتنهها تميز حق و باطل- كه مرزها را درهم نورديده بودند و آنچنان به هم نزديك شده بودند كه باطل، نماي حق و حقيقت به خود گرفته بود- براي عوام و عموم مردم سخت مي نمود.
آفتاب يزد
«رسانه ملي يا رسانه ميلي!؟» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد:
عكس موجود در اين ستون، هيچ ارتباطي با موضوع اين يادداشت ندارد و تنها مقابله به مثل نسبت به دستاندركاران صدا وسيماست. دوشب قبل، بخش مشهور - و نه معروف - 20: 30 صدا و سيما، براي لحظاتي تصوير صفحه اول آفتاب يزد را بر روي اين «جعبه جادويي غير معجزهگر» به نمايش گذاشت و هم زمان با نمايش اين تصوير، اين عبارت را پخش كرد: «انتقاد نماينده تهران در مجلس خبرگان، از تحريف سخنان خود در يكي از روزنامههاي صبح.» اگر چه مطمئن بودم كه هيچ تحريفي در آفتاب يزد صورت نگرفته، در عين حال متن اصلي خبر كه توسط خبرگزاري دولتي ايسنا مخابره شده بود را با عبارات چاپ شده در روزنامه مقايسه كردم.
سياست روز
«رسانه عاشورايي» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم علي يوسف پور است كه در آن ميخوانيد:
اگر قرار باشد کليديترين مفاهيم ارزشي و الگويي نظام اسلامي را برشماريم بيدرنگ حماسه عاشورا تداعي و درصدر آن مفاهيم قرار خواهد گرفت و اگر بنا داشته باشيم کليديترين عنصر و جوهره آن حماسه را فهرست نمائيم يقينا فريضه امر به معروف و نهي از منکر به برجستگي نمود خواهد داشت.
فريضهاي که در قامت غايت و فلسفه قيام عاشورا قرار گرفت تا بتواند حارس و ناجي تداوم ارزشهاي اخلاقي گردد. لذا در اين رويکرد هدف و مقصود نهايي امامحسين(ع) صرفا معطوف به برخورد با يزيد نميگردد.
چرا که يزيد را معلول رفتار، افول اخلاقيات و زبانه کشيدن رذالت در ميان مردمان آن عصر دانسته و فراتر از آن عمق تباهي و جهالت در جامعه را نشانه ميرود.
رسالت
«جنگ نرم و رسالت معلمان» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن ميخوانيد:
ملت عزت طلب و هوشمند ايران ، هيچگاه ننگ سيطره بيگانه را برنتافته است و همچنان که اوراق تاريخ معاصر گواهي مي دهد همواره پيشتاز نهضتهاي آزادي خواهانه و استکبار ستيزانه و دفاع از استقلال سياسي، اقتصادي و فرهنگي و حقوق خويش بوده است. تا آنجا که نهضتهاي ملت ايران در مشروطيت و ملي شدن نفت و خصوصا انقلاب اسلامي، الگوي ديگر ملتها قرار گرفته است. به همين دليل است که زياده خواهان جهان، از بيم توسعه و فراگير شدن شعارهاي حق مدارانه و عدالت خواهانه مردم ايران در ميان ساير ملتها، تمام توان خود را براي سرکوب ايرانيان و خاموش ساختن مشعل ظلم سوز آنان به کارگرفته اند.
ملت عزت طلب و هوشمند ايران، هيچگاه ننگ سيطره بيگانه را برنتافته است و همچنان که اوراق تاريخ معاصر گواهي مي دهد همواره پيشتاز نهضتهاي آزادي خواهانه و استکبار ستيزانه و دفاع از استقلال سياسي، اقتصادي و فرهنگي و حقوق خويش بوده است. تا آنجا که نهضتهاي ملت ايران در مشروطيت و ملي شدن نفت و خصوصا انقلاب اسلامي، الگوي ديگر ملتها قرار گرفته است.
ابتكار
«نگاهي دوباره به آيينه عاشورا» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمد علي طاهري است كه در آن ميخوانيد؛ در روز عاشورا مي توانيم جامه اي سرخ بپوشيم و فرياد برآوريم که اين سرخي، نشانه پيروزي خون بر شمشير است که درس آن را از حماسه کربلا آموخته ايم. مي توانيم لباسي سر تا پا سفيد بپوشيم و با صدايي بلند بگوييم، اين کفن است که پوشيده ايم تا عهدي باشد بين ما و حسين(ع) که در راه ادامه ي نهضت حق طلبانه و ظلم ستيزانه اش، براي شهادت هميشه آماده ايم. مي توان سياه پوشيد و بانگ سرداد که اين سياهي نشانه ي آن است که من و منها، در روز و روزهاي عاشورا، حسين و حسينهاي زمان را تنها گذاشته ايم و آنها در مصاف با يزيديان عصر خود، مظلومانه به شهادت رسيده اند واين لباس سياه نشاني است بر شريک جرم بودن ما در ريخته شدن خون آنها، زيرا در جايي، حتي سکوت نيز شرکت در وقوع جرم و شريک بودن در آن است.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
محرم ماه ايثار و فداكاري و ماه پيروزي خون بر شمشير با رمز و رازهاي فراوان ميهمان ماست . سيد و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام و خاندان و ياران با وفايش در كربلا رحل اقامت افكندند و اوج خلوص و پاكبازي را در پيشگاه حضرت حق به نمايش گذاردند و عاشورا را معيار و مكتب نجات بخشي كردند كه در آن جبهه حق و باطل از هم تميز داده مي شوند.
قطب نماي ايام اين روزها در تقويم عالم حادثه اي را نشان مي دهد كه زمين و زمان از واگويي آن شرم دارند و از مرور آن بر خود مي لرزند. بي اغراق هيچ واقعه اي در جهان به جانسوزي و جان گزايي حادثه عاشورا نبوده و نيست و هيچ سرزميني نيز به سرخي كربلا نيست تا آنجا كه تاريخ از شنيدن نام آن واقعه سكوت خود را در هم مي شكند و زمان هم بغض ناله را از تنگناي حنجرهها آزاد مي كند.
مردم سالاري
«دولتي شدن فرهنگستانها» عنوان يادداشت روز روزنامه مردم سالاري به قلم سيد محمد بهشتي شيرازي است كه در آن ميخوانيد:
فرهنگستان هنر به عنوان يک نهاد غيرسياسي شناخته مي شود و در ماههاي اخير که فضاي کشور ملتهب بوده اما مهندس موسوي به عنوان رئيس اين نهاد تلاش کرد تا فرهنگستان دچار اين فضا نشود و از اين فضا مصون باشد اما افرادي که همه چيز را سياسي مي کنند تحمل نکردند فرهنگستان سياسي نباشد و يک رفتار سياسي نامناسب را مرتکب شدند.
در دنيا فرهنگستانها از ماهيتي برخوردار هستند که بالاصاله معرف بنيه فرهنگي يک کشور هستند بنابراين در فرهنگستانها وجه اعتباري اهميت ندارد و معتبر نيست. افرادي که در فرهنگستانها عضو هستند و يا رياست مي کنند بايد نزد اهل نظر و کارشناسان آن رشته افرادي باشند که در طول روزگاران شخصيتي موجه پيدا کردند و اين شخصيت غيرقابل عزلشان کرده است.
دنياي اقتصاد
«پرتقال مصري بخوريم يا نه؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنانصفت است كه در آن ميخوانيد:
آيا شهروندان ايراني اختيار دارند پرتقال مصري، سيب لبناني، انگور شيليايي يا برنج هندي بخورند يا نه؟
اين يك پرسش قديمي است كه در مقاطعي از سال به ويژه در زمان برداشت و عرضه محصولات داخلي بحثبرانگيز ميشود. روز گذشته ـ همچون روزهاي قبل ـ و اين بار موضوع واردات پرتقال داغ شد و اخباري منتشر شده كه باغداران ايراني حاضر به برداشت توليد خود نيستند.
پرسش نخست يادشده شايد به ذهن ساده بيايد و راهحلهاي سادهاي نيز براي آن ارائه شود. اين راهحلها معمولا و در نهايت به دو راهحل منتهي ميشود: تعرفه واردات افزايش و ممنوعيت واردات برقرار شود. اين راهحل سادهاي است، اما هرگز بهويژه در حالي كه آزادسازي تجارت در همه دنيا يك الزام و رويه شده است، چارهساز نخواهد بود. از سوي ديگر، آزادي انتخاب، حق مصرفكنندگان ايراني است و نميتوان آنها را از اين آزادي محروم كرد. چه بايد كرد؟ به نظر ميرسد براي حل ريشهاي اين مساله كه سالها است در ايران حلناشده باقي مانده، آزادسازي نرخ ارز و اجتناب دولت از تثبيت اداري قيمت ارز بهويژه دلار، يك راهحل بنيادين است. در شرايطي كه دولتهاي ايران به هر دليل قيمت ارز را با دستورات اداري و انحصار در عرضه در سطحي پايينتر از قيمت واقعي آن در بازار تعيين ميكنند، واردات مقرونبهصرفه است.
آفرينش
«راديکاليسم يا ميانه روي، کدام يک؟» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش است كه در آن ميخوانيد:
اگر از منظري واقع بينانه و فارغ از ايسمها و تنگ نظريهاي سياسي خاص به شرايط کشورمان نيک بنگريم، وجود دو جريان سياسي را پررنگ تر از هرزماني به چشم خواهيم ديد. دسته و گروه نخست، خواستار تحول و تغيير شرايط موجود هستند و گاه طيفي از اين گروه دامنه خواستهها و آمال خويش را تا مرزهاي راديکاليسم و افراط بالامي برند. در مقابل اين نگرش، گروه دوم از بنيان و اساس وجود هرمشکل، بحران و معضلي را در کشور منکرمي شوند و طيفهايي از اين گروه نيز خواستار انجام سياستهاي افراطي و به دور از نگرش واقع بيني سياسي هستند.
در اين ميان به راستي جايگاه «ميانه روي» کجاست؟ آيا «ميانه روي» با وجود گذشت ماهها از انتخابات رياست جمهوري و وقايع آن، آنچنان که بايد و شايد مدنظر دوجريان و طيف اصلي سياسي کشور قرارگرفته است و پيرامون آن به عنوان راهبردي براي خروج از وضعيت فعلي انديشيده شده است؟ پرسشهاي فوق و دهها پرسش ديگر سوالاتي هستند که بسياري از کارشناسان سياسي جامعه با توجه به شرايط سياسي داخلي و بين المللي برآن اتفاق نظر دارند، چرا که "ميانه روي"، يگانه راه موجود و برون رفت از چالشهاي پيش روي کشور مي باشد.