حضور برخی فیلمهای فاقد پروانه نمایش و مجوز ارسال به جشنوارههای بین المللی در جشنواره کن، در حالی جنجال آفرین شده و برخی رسانهها انتقادهایی را به سازمان سینمایی وارد کردهاند که در عمل، سازمان سینمایی ابزار قانونی و حتی اشراف لازم برای برخورد با فیلمسازان بدون مجوز را ندارد؛ اما در عوض، باز کردن فضا برای ترغیب نسل جوان به تولید قانونی، همچنان با همان سازوکارهای سنتی پیش میرود.
به گزارش «تابناک»؛ همزمان با آغاز جشنواره فیلم کن، چندین فیلم ایرانی در بخشهای مختلف این رویداد حضور یافتند، ولی هیچ یک از این فیلمها از سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز نداشتند و بدون دریافت مجوز، فیلمهایی ساخته و در رویدادهای بین المللی حضور یافتهاند. البته برخی از این فیلمها نیز مجوز ساخت داشتهاند، ولی پروانه نمایش و مجوز حضور در جشنوارههای بین المللی را دریافت نکردهاند.
بر خلاف تحلیلهایی که منتقدان در روزهای اخیر مطرح کرده بودند، اتفاقاً سازوکارهای سفت و سخت قانونی برای حضور فیلمسازان در جشنوارهها وجود دارد و این سازوکارها از همان دهه شصت طراحی و پیاده سازی شده، ولی اکنون دیگر آن سازوکارها پاسخگو نیست. نخستین دلیل عدم پاسخگویی این سازوکارها، نیاز نداشتن به حمل یک یا چند جعبه حامل نگاتیو به جشنوارههای بین المللی و در یک کلام توسعه سریع سینمای دیجیتال است.
اکنون میتوان صدها فیلم سینمایی را در یک هارد کوچک ذخیره و به هر جای دنیا منتقل کرد و طبیعتاً در فرودگاه محتوای لپتاپها و هاردهای اکسترنال تمامی شهروندان چک نمیشود که مانع از خروج فایلهای غیرمجاز از کشور شود. البته سازوکارهای طراحی شده نیز منطبق بر قانون نیست و مشخصاً هیچ قانون مدونی در مجلس یا هیأت دولت وجود ندارد که فیلمساز را مکلف به دریافت مجوزی با نام «مجوز حضور در جشنوارههای بین المللی» یا «مجوز خروج فیلمهای سینمایی از کشور» کند.
این قواعد در دههای وضع و بدون مبانی محکم قانونی اجرا میشده که به گفته برخی سینماگران، برخی از فعالان سینما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حبس شده و شلاق میخوردند و در واقع کشور وضعیت طبیعی نداشت. در همان دوران، تولید فیلمهای سینمایی نیز وضعیت طبیعی نداشت و انحصار نسبی در تجهیزات تولید فیلم سینمایی برای فارابی وجود داشت که باعث میشد از این طریق اساساً اجازه ندهد به شخصی که پروانه نمایش سینمایی ندارد، فیلم بسازد.
حتی در سالهای آغازینِ دیجیتالی شدن سینما نیز دوربینهایی چون Panavision و ARRI و RED عرضه شد که عملاً تولید فیلمهای سینمایی با همین ساختار قدیمی استمرار یافت و نسل جوان نتوانست با استفاده از این ابزارهای گرانقیمت ـ که توان خریدش را نداشت ـ به تولید فیلمهای سینمایی یا آثار مستند و کوتاه بپردازد و همچنان دستش مقابل نهادهای دولتی دراز بود، ولی در یک دهه اخیر اوضاع تغییر کرد و دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری ـ که توان فیلمبرداری باکیفیتهای فوق العاده را داشتند ـ با قیمتهای نسبتاً پایین عرضه شدند و فیلمسازی برای اهلش دست یافتنی شد.
دیگر نیازی به تجهیزات وسیع، یک تیم بزرگ متشکل از مدیر فیلمبرداری، فیلمبردار، کابل من و... برای فیلمبرداری، یک گروه صدابردار و... نبود و یک تیم حداکثر ده نفره در پشت دوربین میتوانست و میتواند یک فیلم سینمایی بسازد. تنها مانع فیلمسازی، مجوز فیلمبرداری در معابر عمومی بود و به همین دلیل، بسیاری از فیلمسازان با زدن قید فیلمبرداری در نماهای بیرونی، فیلمهای متعددی بدون مجوز در لوکیشنهای داخلی ساختهاند و میسازند و سازمان سینمایی نیز هیچ کاری از دستش برنمی آید، جز آنکه به این فیلمها پروانه نمایش و توزیع ندهد.
سازمان سینمایی البته به عنوان متولی سینما، میتواند پس از آگاهی از تولید هر فیلم سینمایی بدون مجوز، از سازنده به قوه قضاییه شکایت کند؛ اما دیگر دهه شصت گذشته که امکان چنان برخوردهایی بود. اکنون هزینه چنین کارهایی آنچنان برای مسئولان بالاست که ترجیح میدهند از کنارش عبور کنند و وارد یک درگیری وسیع نشود؛ درگیری که انتها ندارد، چون شمار فیلمهایی که بدون مجوز در طول سال تولید میشود، بسیار بیش از آن چیزی است که تصور میشود و طبیعتاً سازمان سینمایی باید از گروه وسیعی شکایت کند.
البته تولید آثار سینمایی منطق خاص خودش را دارد و در شرایطی که دیگر سازمان سینمایی نمیتواند با تولید آثار سینمایی به شیوههای سنتی مقابله کند، عقل حکم میکند درها برای فیلمسازان جوان گشوده شود و لااقل به راحتی به فیلمسازان پروانه تولید آثار سینمایی بدهند و در نهایت، کیفیت آثار فیلمسازان و رقابت فیلمهای سینمایی تعیین کند که چه فیلمی در چه مقطع زمانی با چند سالن سینما اکران شود. اگر قرار بر ارتقای واقعی کیفی سینمای ایران باشد، باید هر فیلمسازی بتواند مجوز تولید و نمایش فیلمش را از نهاد قانونی بگیرد و بدین ترتیب، نظارت حداقلی و در نهایت، کیفیت آثار تعیین کننده در این حوزه باشد.
هم اکنون هرچند سیاست کنونی سازمان سینمایی که هر سال تا حدودی بیش از ظرفیت اکران، پروانه ساخت و نمایش صادر میکند، منافع عدهای از سینماگران را حفظ خواهد کرد و تغییرش جیغ بنفش عدهای از کارگردانها و تهیهکنندهها را در پی خواهد داشت، اما بدون شک، به نفع آینده سینمای ایران نیست. سازمان سینمایی نباید تنظیم کننده میزان عرضه باشد و باید دستانش را از این عرضه بیرون بکشد و به هر فیلمساز جوانی پروانه نمایش بدهد. اکنون رسیدن به پروانه ساخت به یک کاسبی تبدیل شده و باید حتماً یک تهیه کننده پرسابقه برای یک فیلمساز جوان درخواست پروانه ساخت بدهد، تا موافقت شود که طبیعتاً تهیه کننده بدون نفع مالی چنین کاری انجام نمیدهد.
در این شرایط، اگر مدیران کنونی سینما از حال و هوای دهه شصت بیرون نیایند و درک نکنند که چه حجم انبوهی از نسل جوان با تکیه بر تکنولوژی دیجیتال وارد عرصه فیلمسازی شدهاند و یا در چند سال آینده در این عرصه ورود میکنند، در آیندهای نه چندان دور، شمار فیلمهای سینمایی بدون مجوز اما با کیفیت در طول هر سال با شمار فیلمهای فیلمهای با مجوز و باکیفیت رقابت خواهند کرد و چه بسا از شمار فیلمهای بامجوز و باکیفیت فزونی خواهند یافت!