قتل، هنگام رقصیدن در تالار عروسي
چوب‌بازي دعوت‌شدگان به يك مراسم عروسي به قتل يكي از آنها منجر شد. عامل حادثه كه پسري 16ساله است، شناسايي و بازداشت شد.
تحقيقات بعدي پليس نشان داد كه پسر نوجوان برادرزاده رمضان است كه رضا نام دارد و 16 ساله است.
او در اولين بازجويي‌ها به جرمش اعتراف كرد و گفت: كامران در حالي كه چاقو به دست داشت، به طرف پدرم حمله كرد. خواستم از پدرم حمايت كنم به خاطر همين چاقويي را كه هميشه همراهم بود، از جيبم درآوردم و ضربه‌اي به كامران زدم و به سرعت از تالار فرار كردم.
سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: تحقيقات بيشتر از متهم در اداره دهم پليس آگاهي تهران جريان دارد.
به گزارش جوان، ساعت يك بامداد نوزدهم بهمن ماه بود كه قاضي ايلخاني، بازپرس ويژه قتل با تماس مأموران كلانتري 151 يافت‌آباد از قتل پسري 24 ساله به نام كامران در بلوار الغدير جنوبي باخبر و همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل حاضر شد. محل حادثه يك تالار عروسي بود و كامران هنگام مراسم رقص چوب‌بازي با ضربه چاقو هدف قرار گرفته و جان خود را از دست داده بود. همچنين مشخص شد كه كامران هنگام چوب‌بازي با مردي به نام رمضان درگير و چاقوكشي آنها منجر به زخمي شدن چند نفر ديگر از دعوت‌شدگان شده بود.
يكي از شاهدان گفت: كامران مشروب مصرف كرده بود و حالت عادي نداشت. وقتي خواست چوبدستي را از دست يكي از اعضاي خانواده رمضان بگيرد، دعوا شروع شد و بعد هم بالا گرفت.
رمضان وقتي در اين باره تحقيق شد، گفت: من در جريان دعوا حضور داشتم و چند نفر را هم با چاقو زخمي كردم اما مرتكب قتل نشده‌ام. هنگام دعوا بود كه متوجه شدم برادرم هم چاقو خورده است. خيلي زود او را از دعوا خارج كردم و به بيمارستان رساندم. آنجا بود كه خبر رسيد كامران چاقو خورده و كشته شده است و من را به عنوان قاتلش معرفي كرده‌اند.
در شاخه ديگري از بررسي‌ها كارآگاهان با بررسي دوربين‌هاي مداربسته داخل تالار عروسي متوجه شدند كه در اوج دعوا پسري نوجوان چاقويي از زير لباسش بيرون آورد و به طرف كامران رفت و ضربه‌اي به او وارد كرد و به سرعت از تالار خارج شد.
بعد از به دست آمدن اين اطلاعات بود كه محل زندگي رضا در شهرك ولي‌عصر شناسايي و ساعت شش صبح روز پنج‌شنبه 21 بهمن بازداشت شد.
او درباره علت همراه داشتن چاقو هم گفت: مدتي قبل بود كه بين خانواده من و عمويم اختلاف شديدي پيش آمد. از آن زمان بود كه هميشه با خودم چاقو حمل مي‌كنم. وقتي فهميدم كه عمويم به عنوان قاتل معرفي شده تصميم گرفتم براي انتقام از او سكوت كنم اما سرانجام گرفتار شدم.
