سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به روزهای آخر خود رسیده، فیلمها دیده شدهاند و بحث و نظرها درباره کیفیتشان شکل گرفته است. نامزدها نیز معرفی شده اند و در اختتامیه جشنواره سیمرغها تقسیم خواهد شد و با تمام اعتراضها و کنایهها پرونده سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر بسته میشود.
جشنوارهای که ویترین سینمای ایران در سال 96 است و آنچه که باقی میماند و نمیتوان از آن غافل شد، وضعیت اکران در سال 96 است. فیلمهایی که دیدیم جز تعداد انگشت شماری، نمیتوانند در گیشه موفق باشند. آن هم بعد از سال پررونق 95 که سینماها جانی دوباره گرفته بودند و توقع از فیلمها و فروششان با بلیتهای 10-12 هزارتومانی بالا رفته است.
در اکران 96 نه خبری از «50 کیلوآلبالو» است و نه «من سالوادور نیستم» و «سلام بمبئی». فیلم هایی که فارغ از محتوا و کیفیت شان توانستند مردم را به سالن های سینما بیاورند. اگر سراغی هم از آثار باکیفیت هم بگیریم، هیچ کدام از فیلمهای اجتماعی امسال با فضاسازی تلخ و سردشان نمیتوانند در فروش به رقم «ابد و یک روز» نزدیک هم بشوند.
اکثر کارگردانها آن قدر دنبال طراحی موقعیتهای اخلاقی پیچیده در فیلمهایشان بودند، که فراموش کردند چند قدم از اثرشان فاصله بگیرند و از خود بپرسند مخاطب چرا باید این فیلم را تا انتها تماشا کند؟ آیا تماشاگر با دیدن این حجم از بدبختی و فلاکت «سرگرم» میشود؟ یا کلافه و بی حوصله سالن را ترک میکند و ترجیح میدهد دفعه بعد برای دیدن فیلمی مانند «من سالوادور نیستم» پا به سالن سینما بگذارد؟
بگذارید فیلم های منتخب مردمی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر را مرور کنیم، ماجرای نیمروز، بیست و یک روز بعد، آباجان، بدون تاریخ بدون امضا، گشت 2، سد معبر و خوب بد جلف.
فارغ از اینکه سیمرغ «بهترین فیلم از نگاه تماشاگران» به کدام یک از این فیلمها میرسد و با کنار گذاشتن کمدی «خوب بد جلف» ساخته پیمان قاسم خانی و «گشت2» که لحنی طنز دارد، به نظرتان مجموع فروش این پنج فیلم به اندازه فروش 15 میلیاردی «فروشنده» میشود؟
فروشنده هم موقعیت اخلاقی را پیش روی مخاطب میگذارد، اما اصغر فرهادی ان قدر سینما را میشناسد که میداند در ابتدا باید بتواند مخاطب را با داستان فیلمش همراه کند تا بتواند پیام فیلم را به او منتقل کند. نمیتوان از مخاطبی که «سرگرم» نشده، انتظار داشت تحت تاثیر فیلم سالن را ترک کند.
از میان فیلمهایی که در این دوره از جشنواره به نمایش درآمدند، «خوب بد جلف» که ادامه سریال نام آشنای «پژمان» است و نام پیمان قاسم خانی را به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس دارد و «گشت2» که بخش دوم فیلم پرحاشیه «گشت ارشاد» است، موفقیتشان در گیشه تضمین شده است. مخصوصا «خوب بد جلف» که از اساس برای خوشآمد و خنداندن مخاطب ساخته شده است.
نباید سینما را به عنوان هنر- صنعت سرگرمیساز فراموش کرد. اگر فیلمساز هنگام ساخت اثری بدون اینکه مبهوت و دلداده ایده و موقیعت داستانی فیلم خود باشد، از ابتدا به مخاطب و سرگرم کردن او فکر کند، به طور حتم در آینده با فیلمهایی مواجه خواهیم بود که علاوه بر اینکه حرفی برای گفتن دارند، مخاطب را به عنوان مهمترین عنصر سینما فراموش نکرده است و او را روی صندلی سینما نگه میدارد.