سکانس طلایی؛

سکانس‌هایی از فیلم باشو غریبه کوچک

کد خبر: ۶۶۴۴۷۷
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۴ 06 February 2017
تعداد بازدید : 2012
بازدید 14483
فیلم سینمایی «باشو غریبه کوچک» به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی محصول سال 1364 است که پس از کش و قوس های فراوان در سال 1369 اکران شد. در یکی از بمباران‌های جنوب کشور در جریان جنگ ایران و عراق، پسرکی به نام «باشو» که ویرانی خانه و خانواده خود را به‌چشم دیده، خود را به کامیونی در حالِ کوچ می‌اندازد و در آن خوابش می‌برد و زمانی که چشم می‌گشاید، کامیون به شمال کشور رسیده‌است. او از ترس انفجارهایی که برای عملیات راه‌سازی است، می‌گریزد و در آن سوی جنگل، به مزرعه زنی به نام «نایی‌جان» می‌رسد که با دو فرزندش و در غیاب شوهری که برای کسب درآمد به سفر رفته، زندگی و کار می‌کنند. نایی‌جان به باشو نان و آب می‌دهد و می‌کوشد بداند کیست و زبان او را بفهمد. اما زبان پسرک جنوبی برای او قابل فهم نیست؛ همچنان که باشو هم نمی‌تواند زبان محلی او را دریابد. باشو در عوضِ محبتهای نایی‌جان می‌کوشد به او در کارها کمک کند و تصور می‌کند این خواستِ شویِ در سفرِ نایی‌جان هم هست؛ غافل از آن که شوهر نایی‌جان با حضور او که غریبه‌ای بیش نیست، در خانه‌شان مخالف است. باشو با کشف این موضوع، از خانه می‌رود ولی نایی‌جان او را زیر باران می‌یابد و با کتک بازمی‌آورد. کمی بعد، نایی‌جان بیمار می‌شود و باشو به‌جای او، خانه را می‌گرداند و چون از بهبود نایی‌جان نگران است، برای او به شیوهٔ جنوبی خودش، تشت می‌زند. نایی‌جان در نامه‌ای به شوهرش می‌گوید باشو را به جای پسر پذیرفته و نان او را از غذای خود خواهد داد. روزی سرانجام شوهر بازمی‌گردد و باشو با او روبرو می‌شود. پدر که دست راستش را در سفر از دست داده، می‌پذیرد که باشو به جای دست او باشد و همهٔ خانواده یک‌صدا می‌روند که جانورانِ مزاحم محصول را برانند. بهرام بیضایی در مصاحبه‌ای دربارهٔ چگونگی شکل گیری ایده اولیه فیلم می‌گوید که در جریان سالهای جنگ، هرگاه به شمال کشور سفر می‌کرده و پناهندگان و مهاجران جنگی را که از جنوب کشور بدان‌جا مهاجرت کرده بودند، می‌دیده؛ از خود می‌پرسیده که اولین جنوبی که به شمال آمده، چه احساسی داشته، چه افکاری در ذهن او گذشته، چگونه حرف‌هایش را به دیگران منتقل کرده و چطور با آن محیط سازش پیدا کرده است؟ سوسن تسلیمی، عدنان عفراویان، پرویز پورحسینی، فرخ‌لقا هوشمند، اکبر دودکار، رضا هوشمند، اعظم رهبر، محمد فرخواه، معزز بنی دخت و عزیزاله سلمانی در این فیلم مقابل دوربین فیروز ملک‌ زاده بازی کردند. موسیقی متن این فیلم به انتخاب بهرام بیضایی بوده و خود او این اثر را تدوین کرد. سکانس‌هایی از این فیلم را در «تابناک» تماشا می‌کنید.
اشتراک گذاری
برچسب ها