جلسه دیروز شورای شهر با حرفهای عباس جدیدی جنجالی شد. یک عضو شورا در اینباره و در مورد دیگر حاشیههای ساختمان پلاسکو با تماشاگران امروز صحبت کرده است
سيصد و بيست و سومين جلسه شوراي شهر تهران كه روز گذشته به رياست مهدي چمران برگزار شد، جداي از اهميت آن در مورد آخرين تصميمگيريهاي مديريت شهري در ساختمان پلاسكو، حاشيههاي زياد ديگري هم داشت. از مشاجره و كلكل اعضا با يكديگر گرفته تا اعتراض عضو كشتيگير شورا به دخالت آرتيستهاي سينما در مسائل شهري!
رسانهها در گزارش اين جلسه آوردهاند كه بعد از اينكه رحمتالله حافظي درخواست ميكند تا به روند مديريتي تذكر دهد و چمران در جايگاه رياست جلسه نميپذيرد، حافظي دفتر و دستك خود را جمع كرده و به قصد خروج از جلسه ميگويد: «٢٠-٣٠ نفر در اين حادثه كشته شدهاند، آن وقت شما آقايان نماينده ميخواهيد همين جا بنشينيد و حرفي نزنيد؟»
ولي با حمايت ديگر اعضا، چمران راضي ميشود و حافظي قهر خود را بیخیال شده و در سخناني مانند هميشه منتقدانه و افشاگرانه، شكستن انحصار رسانهاي پلاسكو را خواستار ميشود، به عملكرد تلويزيون انتقاد ميكند و ميگويد: «روز پنجشنبه در تشييع شهداي آتشنشان، محاكمه مسببان را خواهيم خواست! قوه قضائيه بايد بدون ملاحظات سياسي وارد بررسي حادثه پلاسكو شود. انحصار خبررساني پلاسكو بايد شكسته شود. بر چه اساسي خبرنگاران و عكاسان را از محوطه خارج ميكنند؟ امكان دارد عكاسان براي برخي ملاحظات بهتر باشد حضور نداشته باشند، اين قابل قبول است، اما براي چه خبرنگاران را بيرون ميبريد؟! رسانه ملي به دور از جناحبنديهاي سياسي، افرادي را دعوت كند كه اولويت آنها مردم باشند، نه افرادي كه در اين سالها نشان دادهاند كه اولويتهايشان چيست. براي چه شهرداري بودجه ٢٠ ميلياردي را به آتشنشاني نداده؟ از رديف بودجه آتشنشاني ۵۵ ميليارد محقق شد، اما فقط ٢١ ميليارد آن داده شده. آقايان حقايق را كتمان نكنيد. دروغ نگوييد. نرويد در رسانه بگوييد ۴۵ ميليارد به آتشنشاني دادهايم. هركس سندي دارد كه اين رقم پرداخت شده، ما او را روي چشممان ميگذاريم.»
در همين حال و هواي متشنج جلسه، عباس جديدي كه فكر ميكند نوبت او شده، ميرود كه صحبت كند و محسن پيرهادي در اعتراض به او ميگويد: «نوبت خانم راستگوست. من خودم حواسم به نوبتها هست. امروز حوصله ندارم و اعصابم خرد است. لطفاً بنشينيد!» كه به نظر ميرسد اين صحبت او جديدي را عصباني ميكند و ميگويد: «حواست باشد چه جوري با من حرف ميزني. مگر تو كي هستي كه اينطور با من حرف ميزني؟ دور برت داشته است؟ نميدانم اين صندلي داغ چه حكايتي دارد كه هر كس رويش مينشيند جوگير ميشود!» البته حبيب كاشاني همين موقع ميرود و دوست ورزشكارش را آرام ميكند.
صحبتهاي بعدي جديدي هم به همان اندازه جالب و مورد توجه بود. جديدي بعد از صحبتهاي پرشورش در مورد وحدت ميان مردم و شكست خوردن اسرائيل و عناصر ضدانقلاب در از بين بردن وحدت ملي، نسبت به عرض اندام «آرتيستهاي سينمايي» در امور شهري اعتراض ميكند و در اظهار نظري عجيب ميگويد: «اين افراد بدون حتي يك سناريو نميتوانند شاخ بز را جدا كنند»، تا به زيبايي هرچه تمامتر، مرزهاي خلاقيت در اعتراض را جابهجا كرده باشد و ما را ياد آن اظهارنظر عجيب ديگرشان در يك نشست خبري بيندازد كه گفته بود: «بچه رو قنداق نكن بذار تو بغل من!»
محسن پيرهادي در گفتوگويي كه با تماشاگران امروز داشت، از ماجراي بحث امروزش با جديدي تا ماجراي پيامك زير آوارماندگان و ويدئوهاي منتشر شده قاليباف با ما صحبت كرد. او در مورد بحثش با عباس جديدي ميگويد: «آن زمان يك لحظه عصباني شدم، ولي نگفتم كه اعصاب ندارم، آن را رسانهها از قول من نوشتهاند. من سر ماجراي آتشنشانها بسيار ناراحت بودم و گفتم كه با من كلكل نكنند. همچنين اينكه برخي بچههاي شورا در صحبت كردن خيلي شلوغ ميكنند و نوبتها را رعايت نميكنند. البته مشكل جدي هم درست نشد و او بعد از تمام شدن صحبتهايش پيش من آمد و با هم روبوسي كرديم و با هم آشتي كرديم!»
پيرهادي در ادامه صحبتهايش به پلاسكو برميگردد و ميگويد: «متأسفانه امروز اتفاقي كه نبايد ميافتاد، افتاده است و افرادي كه نبايد ميمردند، از دست رفتهاند. هنوز تعداد دقيق كشتهشدهها مشخص نيست و براساس آماري كه به آگاهي دادهاند تخمين ميزنند نهايتاً ۲۵ نفر. چراكه بسياري از كارگران اهل تهران نبودهاند و خانوادهشان يا نميدانند يا در دسترس نيستند و به آگاهي سر نزدهاند. خبرنگاران آنجا هستند و فكر هم نميكنم آقاي حافظي هم در مورد اينكه آنجا را بستهاند و نميگذارند كسي رفتوآمد كند، درست بگويد. البته اين محدوديت در مورد عكسبرداري برقرار است كه نميخواهند از جنازهها كه وضعيت درستي ندارند، عكس گرفته شود. در مورد كار آقاي گيلآبادي و عكسي كه منتشر كردند، به نظرم علاوه بر اينكه عكس مشخصي نبود، ايشان با تذكر دوستان به سرعت عكس را حذف كرد كه نهايتاً بيشتر از نيم ساعت در كانالشان نبود. مشكل كار آقاي گيلآبادي آن بود كه وقتي ميگوييم هيچكسي نبايد عكسي منتشر كند، شامل ايشان هم ميشود.»
او در بخش ديگر حرفهايش، با اشاره به فيلم منتشرشده از محمدباقر قاليباف، شهردار تهران، در مورد عمليات نجاتبخشي موتورخانه كه ميگويد به موتورخانه نرويد و دوبارهكاري نكنيد و همچنين شايعات مربوط به رسيدن پيامك از طرف در آوارماندگان، ادامه ميدهد: «در جريان موتورخانه، من خودم آنجا بودم و يك استاد دانشگاه آورده بودند كه او ميگفت اينكه از همه قسمتها تونل بزنيد و به موتورخانه برويد، پايههاي باقيمانده از بنا را سست و زير ساختمان را خالي ميكند كه خطر بيشتري را ايجاد ميكند. آن اجسادي كه پيدا شد در موتورخانه نبوده است. امدادگران كه نقشه ساختمان را نداشتند و نميدانستند موتورخانه و طبقه منفي يك كجا هست. با وجود آن دود و آتش زير ساختمان بسيار بعيد است كه كسي زنده مانده باشد.»
اين عضو شوراي شهر در ادامه به ماجراي پيامكها اشاره كرده و ميگويد: «اينكه ميگويند كساني كه آن زير بودند پيامك داده بودند هم درست نيست و شايعه است. ما اين ماجرا را تا آخر پيگيري كرديم و به همه كساني كه ميگفتند شنيدهاند پيامك آمده سر زديم تا به نفر اول زنجيره رسيديم و هيچ پيامكي وجود نداشت. يك بار گفتند آتشنشان بوده و بيسيم زدهاند، يك بار گفتند پيامك بوده است، بار ديگر گفتند تماس گرفتهاند و از سلامتي خود خبر دادهاند. اگر كسي تا آن زمان زنده بوده كه پيامك بفرستد، پس تا الان هم زنده است. ولي اگر شما ميدان عمليات را از نزديك ببينيد، احتمال زنده ماندن كسي را نميدهيد.»
پيرهادي همچنين در مورد ويدئويي كه طرفداران شهردار منتشر كردهاند و صحبتهاي او كه نشان ميدهد از در خطر بودن پلاسكو مطلع است ولي فعاليت جدي انجام نميدهد، اضافه ميكند: «الان ساختمانهاي ديگري هم همين ميزان ناايمن بودن پلاسكو را دارند، ولي نميشود كاري كرد. همانطور كه آقاي آملي لاريجاني هم گفت اين كار شدني نيست. ما البته پلمب نشدن پلاسكو را به گردن وزارت كار هم نينداختهايم و از تيترهاي روزنامههاي منتسب به تيم رسانهاي آقاي قاليباف خبري ندارم.»
او اضافه ميكند كه: «ساختمانهاي در خطر ديگري هم مانند پلاسكو وجود دارد؛ بازار تهران، ساختمان آلومينيوم در خيابان جمهوري، ساختمان علاءالدين در تقاطع جمهوري و حافظ و بسياري از توليديهاي بزرگ و كارگاههاي صنعتي ديگر از اين اماكن هستند. اگر بخواهيم پلمب كردن آنها را اجرايي كنيم، فردا بايد برويم و ۲۰ تا از اين مراكز را ببنديم كه شدني نيست و مشكلات زيادي را ايجاد ميكند. بايد اين مسائل را با اقتصاد و معيشت مردم در نظر بگيريم؛ ما كه نميتوانيم مردم را بيكار كنيم.»
پيرهادي در ادامه به انتقادات نسبت به برخي اعضاي شوراي شهر كه چهره معروف ورزشي هستند، اشاره كرده و ميگويد: «فكر ميكنيد ما از خطرات پلاسكو آگاه نبوديم و نميدانستيم اين اتفاق ميافتد؟ درست است كه من جزو آن ورزشكاران نيستم ولي فكر ميكنيد هيچكسي هم در شورا نبوده است تا در اين مورد اخطار بدهد؟ اين چنين نيست كه چون برخي اعضا سابقه مديريت شهري نداشته و چون چهره معروف ورزشي بودهاند به شورا آمدهاند، از اين مسائل بياطلاع باشند. امروز همه اين مشكلات را ميدانيم، ولي بحث انجام كار مهم است. اصلاً ميگوييم اين آقايان كه چهار نفر هستند بياطلاع بودهاند، ۲۷ نفر ديگر اعضاي شورا پس چكار ميكردهاند؟ به نظر من اين بياخلاقي رسانههاي ما است كه با بيانصافي آنها را به اين سبب متهم ميكنند.
در رابطه با اينكه امروز اعضاي هيئت امناي آن ساختمان بيانيه دادهاند و گفتهاند آن ساختمان كارگاهي نبوده، چراكه عوارض تجاري ميدادهاند، بايد بگويم كه دادن عوارض به اين مربوط است كه آنها از آن ساختمان چه استفادهاي ميكردهاند. شما به عنوان شهروند به آنجا رفتهايد و ميدانيد كه آنجا فقط تا طبقه سومش تجاري بوده و باقي طبقات، كارگاه و بنكداري و توليدي لباس بوده است. ساختمان تجاري بوده است ولي كاربري تمام ساختمان تجاري نبوده است. وزارت كار هم در اين ماجرا مسئول بوده است.»
با توجيه بيش از پيش مديران شهري و شوراي شهريها، تكذيبهاي پي در پي صدا و سيما، صحبتهاي ضد و نقيض آتشنشاني و مالك ساختمان كه عذرخواهياش را تكذيب ميكند، به نظر ميآيد كه به هيچوجه آمادگي مقابله با هيچ بحراني را نداريم و خدا به داد زلزله تهران برسد...