بازدید 2460
گزارش «تابناک» از افزایش بی رویه و بی فایده احزاب ایران؛

آیا واقعا به 240 حزب در کشور نیاز داریم؟!

اما گلايه ها از عدم تحزب به اشتباه در حال رفع شدن است. خيلي ها گمان می برند با صدور مجوزها و پروانه فعالیت بايد به هر درخواست تشکیل حزب، پاسخ مثبت داده و از اين طريق در مسير كشوري توسعه يافته از لحاظ سياسي گام بردارند.
کد خبر: ۶۶۰۱۰۱
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۳ 29 January 2017

اگر در میان رشته های ورزشی، والیبال را فاکتور بگیریم، به جرات می توانیم بگوییم که همواره قابل قبول ترین نتایج را در میادینی رقم زده ایم که تک نفره به پیکار با رقیبان رفته ایم. این خصلت ایرانیان است. خصلتی که نشان می دهد مردمان ما برای کار گروهی آفریده نشده اند و اگر به اجبار در قالب آن بگنجند، یا به توفیقی دست نخواهند یافت و یا در کوتاه مدت عضویت در آن گروه ها را پس خواهند زد.

به گزارش «تابناک»، عرصه سیاست ما نیز همچون ورزش ما است. عرصه ای که در همه جای دنیا بدون حضور و فعالیت احزاب، سرنوشتی برایش قابل تصور نیست، در ایران به گونه ای دیگر اداره می شود. اگرچه در ايران برعکس خیلی از کشورهای دنیا که تنها دو حزب شاخص را در خود جای می دهند ما می توانیم به راحتی این تعداد را به عدد 240 برسانیم اما، عملا حضور همیشگی آنها در عرصه سیاست را حس نمی کنیم تا رهاوردی از تشکیل آنان را بدست جامعه ایرانی بدهیم.

240 حزبی که در انتخابات سر بر می آورند

در میان لیست 240 تایی احزاب که نامشان در پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور موجود است شاید تنها نام چندی از آنها به گوش ما آشنا بیاید. نام هایی که البته آنها هم در زمان های خاصی سر بر می آورند و برای خیلی از ایرانیان در بحبوحه انتخابات معنا می یابند.

احزاب در این روزهای خاص تلاش می کنند که اگر هم قادر به معرفی کاندیدای قدر نبوده اند با پشتیبانی از کاندیداهای احزاب دیگر، خودی در عرصه سیاست نشان دهند. اما آیا برای همین وظیفه اندک و کوتاه مدت، این تعداد از احزاب نیاز جامعه سیاسی ایران است؟

برداشت اشتباه از اصل آزادی تشکیل حزب

اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اگرچه فعالیت احزاب را در ذیل همین اصل محدود ساخته و آنان را ملزم به رعایت 5 شرط می کند، اما عملا وصف آزادی را برای آنان قائل شده است. بنابراین آنچه که از این اصل قانون اساسی می توان برداشت کرد، آزادی تجمع و اجتماع است که در پس خود، این مفهوم را دارد که هر فردی می تواند اقدام به تشکیل حزب کند یا عضویت در آن را بپذیرد؛ که در عالم واقع اینگونه هم هست. هرچند برای برخی جریانات سیاسی باید اجرای این اصل را نادیده بگیریم اما در خصوص سایرین آنقدر وزارت کشور خود را مقید به انجام آن می داند، که امروز شاهد شکل گیری احزاب مختلف حتی در سطح استان ها و بنام مراکز دانشگاهی هستیم.

ازدیاد شمارگان احزاب در ایران شاید آنقدرها هم که فکر می کنیم، بد نباشد اما مشکل آنجاست که رویش و تاثیرگذاری آنها در عرصه سیاست تنها به زمان خاصی محدود می شود. در واقع انتخابات، فصل زایش گروه های سیاسی است. فصلی است که جمع چند نفره از سیاسیون به فکر تشکیل حزب می افتند تا مبادا از سایر رقبا عقب بمانند. آنها فعالیت خود را در آستانه انتخابات آن هم نه سال منتهی به انتخابات بلکه چند ماه مانده به آن آغاز کرده و با اخذ مجوز از وزارت کشور شرایط را برای فعالیت خود مهیا می بینند. تشکیل جلسه می دهند، نشست خبری برگزار می کنند، از برنامه های حزب می گویند و از همه مهمتر مهره های انتخاباتی رو می کنند. اما آیا آنها آنقدر که تشکیل حزبشان را در بوق و کرنا می کنند، برای آینده دور خود برنامه ای در نظر گرفته اند؟ این سوالی است که همه احزاب در ابتدای شکل گیری به آن پاسخ مثبت داده و خود را مقید به آن می دانند اما هرچه که از زمان انتخابات می گذرد خود آنان نیز از اصل خود فاصله گرفته و مهمترین وظیفه خود را به فراموشی می سپارند.

وظیفه متفاوت احزاب در ایران

وظیفه احزاب در ایران برخلاف سایر کشورهای دنیا، تنها در به ثمر نشستن اهداف انتخاباتی معنا پیدا می کند. آنان اگر پیروز رقابت های انتخاباتی هم شوند، هیچ مسئولیتی در قبال پشتیبانی های خود ندارند. حمایت هایی که آنان از گزینه های خود می کنند نه تنها مسئولیتی برای آنان ایجاد نمی کند، بلکه پس از مدتی ديگر حضور واقعی ندارند تا بخواهند پاسخگوی مردم باشند. حال می بینیم نقشی که هدف اولیه فعالیت های حزبی را تشکیل می دهد براحتی نادیده گرفته می شود و انتخاب کنندگان نخواهند توانست احزاب را برای حمایت های اشتباه از یک یا چند کاندیدای خاص مورد موآخذه قرار دهند تا باز هم هدف از ارائه مجوز فعالیت برای 240 حزب در ایران به مهمترین قسمت این پازل تبدیل شود.

انتخابات ریاست جمهوری که تا برگزاري دوازدهمين دوره آن تنها چند ماه زمان باقیمانده است، یکی از هدف هایی بوده که در تمامی ادوار گذشته مبدا تشکیل احزاب شده است. اگرچه در این میان برخی روسای جمهور خود را خارج از هرکدام از جریانات سیاسی دانسته اند، اما به هر نحوی که شده یا در قالب احزاب گنجانده شدند و یا در مواقعی حتی موجب شکل گیری احزاب شده اند.

حزب و جناح واقعی نداریم!

شاید بهترین تعریف برای عملکرد احزاب را «حسن روحانی» بکار برده باشد. او در مراسم معارفه وزیر کشور دولت یازدهم با ابراز تاسف از اینکه در کشور حزب و جناح به معنای واقعی کلمه نداریم بلکه بحث‌ها، قبیله‌ای است، عنوان کرد: «در آستانه انتخابات کرکره را بالا می برند و چراغ‌ها را روشن می‌کنند و سر و صدا ایجاد می‌شود و بعد از انتخابات نیز کرکره را پایین می‌کشند. ما تحزب به معنای واقعی نداریم فقط حزب جمهوری اسلامی ایران حرکتی را آغاز کرد اما به دلایلی پایدار نماند». این جمله مصداق آنچه است که در تمامی سا لهای پس از پیروزی انقلاب رخ می دهد.

اما گلايه ها از عدم تحزب به اشتباه در حال رفع شدن است. خيلي ها گمان می برند با صدور مجوزها و پروانه فعالیت بايد به هر درخواست تشکیل حزب، پاسخ مثبت داده و از اين طريق در مسير كشوري توسعه يافته از لحاظ سياسي گام بردارند.

چرا احزاب در ایران پایدار نمی مانند؟

اما واقعیت اين است كه تحزب در ایران از تعداد 240 حزب به ثبت رسیده نمایان نمی شود، بلکه در قالب همان جمله روحانی خود را نشان می دهد. احزاب منتظر فرصت برای عرض اندام هستند، اما خیلی زود خاموش می شوند تا قدمی برای انجام وظایف خود برندارند. این مشکل کشورهای در حال توسعه است. تفاوتی که بین این کشورها با کشورهای توسعه یافته وجود دارد، همین تعدد احزابی است که نمی دانند برای چه در حال فعالیت هستند. همین امر و مهمتر از آن عدم فهم ضرورت تشکیل حزب در ایران از عواملی است که هیچگاه نتوانسته احزاب را برای مدت های طولانی در عرصه سیاست کشور نگه دارد.

برای رسیدن به راه حل باید ابتدا ضرورت تشکیل احزاب مورد بررسی قرار بگيرد. متاسفانه اتفاقی که در ایران رخ می دهد همواره خلاف جهت سایر کشورهاست. به دنبال تاسیس نهادهایی می رویم که هنوز هم ضرورت تاسیس آن و حتی کارویژه آن را نمی دانیم. اگر نپذیریم که احزاب پل ارتباطی مردم با دولتمردان و به بیان دیگر حاکمیت هستند چگونه می توانیم با بالا بردن تعداد آنها، خود را در قامت کشورهای توسعه یافته ببينيم.

تعداد زياد حزب مغاير با فلسفه وجودي احزاب است

بر كسي پوشيده نيست كه تعداد زياد حزب در ايران مغاير با فلسفه وجودي احزاب است. وقتي از مهمترين اهداف اصلي احزاب گفتگو و تعامل است چگونه مي توان آن را در ٢٤٠ گروه جستجو كرد. اين همان اصلي است كه موجب تفكيك كشورهاي توسعه يافته سياسي و غير توسعه يافته و يا در حال توسعه مي شود.

حال كه از رسيدن به قانون احزاب پشيمان شده ايم، بهتر است در مسيري كه كشورهاي توسعه يافته حركت كرده اند، قدم برداريم و آن اينكه همه احزاب سياسي به سمت ادغام و تشكيل يك حزب فراگير حركت كنند. جناح اصولگرا و اصلاح طلب خواهند توانست با ادغام احزاب زير مجموعه خود، نه تنها دو حزب فراگير را تشكيل دهند، بلكه راه را براي فعاليت هميشگي آنان در عرصه سياست باز كنند. در اين صورت با نظام دو حزبی در ساختار سیاسی ایران مواجه خواهیم شد که از هر لحاظ به نفع مصالح و منافع ملی است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل