بازدید 59342
گزارش میدانی از نخستین ساعت هفتمین روز حادثه؛

وقتی سخنگوی آتش نشانی سکوت کرد و سرش را پایین انداخت!

نزدیک به هفت روز از حادثه هولناکی که چشم ایرانیان را به چهارراه استانبول در قلب پایتخت دوخت، می‌گذرد؛ اما هنوز اتفاقاتی در آن محل در جریان است که روز نخست در جریان بود؛ از ازدحام جمعیت و تلاش پلیس برای متفرق کردن تماشاگران تا تلاش آتش نشانان و امدادگران برای یافتن مفقودشدگان حادثه و البته مهار آتش!
کد خبر: ۶۶۰۰۲۵
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۶ 25 January 2017
نزدیک به هفت روز از حادثه هولناکی که چشم ایرانیان را به چهارراه استانبول در قلب پایتخت دوخت، می‌گذرد؛ اما هنوز اتفاقاتی در آن محل در جریان است که روز نخست در جریان بود؛ از ازدحام جمعیت و تلاش پلیس برای متفرق کردن تماشاگران تا تلاش آتش نشانان و امدادگران برای یافتن مفقودشدگان حادثه و البته مهار آتش!
 
به گزارش «تابناک»، تعیین زمان تشییع آتش نشانان شهید حادثه پلاسکو، آن هم در حالی که تنها پیکر چند تن از ایشان پیدا و از زیر آوار خارج شده، ما را بر آن داشت تا سری به محل حادثه زده و از نزدیک اوضاع منطقه ای تهران را که برای بیش از نیم قرن با «ساختمان پلاسکو» به یکدیگر نشانی‌اش را می‌دادند، بررسی کنیم.

گزارشی که پیش از رسیدن به محل حادثه آغاز می‌شود. از ابر بزرگی که نزدیک یک هفته است مقابل دیدگان رانندگان و رهگذران خیابان جمهوری قرار دارد و هرچه به سمت چهارراه استانبول نزدیک شویم، بر عظمت آن در دیدگانمان افزوده می‌شود؛ ابری سپید که جای ساختمان کوچ کرده پلاسکو را در منظره این خیابان گرفته و به همراه بوی دودی که در فضا می‌پیچد، مدام تصویر فروپاشی عجیب نخستین برج تهران را یادآوری می‌کند.

اوضاع به قدری عجیب است که گویی با کانون زایش ابرها مواجهیم. توده‌ای که هرچه از کانون زایش دورتر می‌شود، رنگ پریده تر شده و به تیرگی می‌گراید تا معلوم شود که تنها بخار آب نیست و دود ناشی از سوختن بقایای ساختمان پلاسکو نیز سهم پر رنگی در شکل گیری‌اش دارد.

هرچه هست، آنقدر منظره‌ی مقابل دیدگان رهگذران را هولناک جلوه می‌دهد که بتوانند اتفاق روی داده را در ذهن تجسم کرده و سری به تأسف تکان دهند و زمزمه‌ای بر لب جاری سازند. شاید دعا برای رهایی برخی آتش نشانان مفقود در این حادثه که تا یکی دو روز پیش، احتمال می‌رفت جایی زیر آوار محبوس شده و جان به در برده باشند، یا شاید دعا برای یافتن پیکرهای مطهرشان از زیر آوار سهمگین.

وضعیت خوف و رجایی که از زمان فروریختن پلاسکو بر منطقه حاکم شده و هنوز به پایان نرسیده؛ مثل خیلی چیزهای دیگر که با حریق پلاسکو شروع شده و ادامه دارد. از تلاش آتش نشانان، امدادگران و مأموران انتظامی و نکات مثبت ماجرا تا نکات ناخوب و منفی سنجاق شده به پرونده فروریختن پلاسکو.

با اینکه نیمه شب عازم محل حادثه شدیم، پیمودن مسافت میان چهارراه حافظ تا چهارراه استانبول کار راحتی نیست، چون ترافیکی شدید در آن جریان دارد. ترافیکی که ظاهرا بخشی از آن برای تماشای محل حادثه، از فاصله ای نزدیک تر از صفحه نمایش تلویزیون است. این را می‌شود از دوربین هایی که در خودروها برای ثبت کانون زایش ابر روشن می‌شود دریافت یا از توقف شمار زیادی از خودروها در تقاطع خیابان جمهوری و خیابان فردوسی نتیجه گرفت.

وضعیتی که مقابل در ورودی کارگاه تشکیل شده برای آواربرداری نیز دیده می‌شود. جمعیتی مشتاق که برای پراکنده کردنشان، مأموران انتظامی در محل مستقر هستند و یکی از افسرانشان هر چند دقیقه یک بار، پشت بلندگو از ایشان می‌خواهد محل را ترک کرده و مانع از تردد امدادگران و کامیون های حامل آوارهای پلاسکو نشوند.

نکته تلخی که برخی بر این باورند در روزهای گذشته از حادثه در مذمت آن به قدر کافی سخن گفته شده و بی انصافی ا‌ست سهم مسئولان در رقم خوردن حادثه را رها کرده و به نکوهش تماشاگران بپردازیم؛ اما جمعیتی که برای ثبت تصویری اختصاصی از محل حادثه در گوشه‌ای خودرو خود را پارک کرده و دوربین به دست راهی حفاظ های پوشانده با گونی می‌روند، مانع از سپردن این تلخی به بوته فراموشی می‌شوند.

البته حضور مردم در محل حادثه تنها به این صورت و منفی نیست. کافی است سراغ مأموران مستقر در محل رفته و از ایشان پرس و جو کنیم یا کمی با دقت به ترددها دقیق شویم تا جلوه هایی از مهربانی و قدردانی بی نظیر ایرانیان را نظاره گر شویم. از پیرمردی که سبدی شبیه سبدهای خرید فروشگاهی از میوه پر کرده و برای توزیع میان امدادگران و آتش نشانان تلاشگر به داخل می‌برد تا خانمی که پلاستیک هایی پر از پاکت های شیر به دست دارد و خود را به محل حادثه رسانده است.

تصویری زیبا که به سرعت رنگ می‌بازد، چون میان مأموران و فردی که تلاش داشته وارد کارگاه شود و کارت شناسایی نداشته، بحث بالا می‌گیرد. اتفاقی که آنقدر تکرار شده که برای کسی تازگی ندارد. شاید از این رو که مدت هاست به این خصیصه بد خو گرفته‌ایم و ورود بدون مجوز را پای زرنگی‌مان می‌گذاریم؛ خواه ورود به نهادی خاص باشد و خواه محل حادثه پلاسکو!

اما هیچ یک از اتفاقات زشت و زیبایی که پیرامون محل حادثه جریان دارد، مانع از آن نمی‌شود که لحظه‌ای امدادگران دست از کار بکشند و عملیات آواربرداری و جست‌وجوی پیکرهای شهدای آتش نشان را متوقف کنند؛ عملیاتی که از پنجشنبه هفته پیش آغاز شده و تا پایان آواربرداری، توقف نخواهد داشت. حتی در نیمه شب سرد زمستانی، حتی برای چند دقیقه استراحت.

درست مثل وضعیت برخی افرادی که در این روزها بارها و بارها بر صفحه تلویزیون دیده شدند و درباره حادثه و اتفاقات پس از آن برای مردم سخن گفتند. امثال جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران که جز مأموران مستقر در محل حادثه، کمتر کسی قادر به تشخیص وی است. به این دلیل که کلاهی برای فرار از سرما روی سر گذاشته و شال گردن تیره و راه راهش را دور صورتش پیچیده است. با کاغذی در دست که روی آن جملاتی با خط بسیار ساده برای تقدیر از آتش نشانان نوشته شده و آن گونه که می‌گوید، محصول هنر یک دانش آموز برای تقدیر از آتش نشانان است که پدر آن کودک زحمت کشیده و آن را در محل حادثه تقدیم وی کرده است.

فرصت مناسبی برای گفت‌وگو نیست؛ اما سخنگوی آتش نشانی پذیرای پرسش هایمان می‌شود. با اینکه خستگی از چشمانش هویداست و تمام مدت شال گردن را دور دهانش پیچیده تا مبادا سرما بیشتر به جانش نشسته و بیمارش کند. آن گونه که پیداست به مانند بسیاری از حاضران در صحنه، نه استراحت و تغذیه مناسبی داشته و نه توانسته از شوک حادثه خلاصی پیدا کند، به ویژه آنکه در لحظه فرو ریختن پلاسکو، همراه شمار زیادی از همکارانش در محل بوده است.

متن این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید؛ گفت‌وگویی کوتاه با کسی که برخی رسانه ها از او به عنوان سخنگوی ستاد بحران حادثه پلاسکو یاد می‌کنند، ولی چه این سمت به وی اعطا شده باشد و چه خیر، مطلع ترین فرد در خصوص این حادثه و البته یکی از صادق ترین افرادی است که درباره این حادثه با مردم سخن می‌گوید.
 
پلاسکو رفت اما جایش خالی نشد! 

- چرا حادثه پلاسکو با انبوه اخباری که تکذیب می‌شوند، گره خورده است؟

آیا از من خبری شنیده‌اید که بعد آن را تکذیب کنم؟ اینکه دیگران چه می‌گویند و گفته‌اند را نمی‌دانم، چون اینجا هستم و هنوز فرصت نکرده‌ام در این باره اخبار را پیگیری کنم. فقط در جریان اخباری هستم که اطرافیان به گوشم رسانده‌اند. نه فیلمی از زمان حادثه و قبل و بعد آن دیده‌ام و نه فعلا فرصتی برای این کار دارم. اگر کسی خبری داده که کذب بوده، خودش باید پاسخگو باشد.

-آیا دستوری برای عدم اطلاع رسانی صحیح در این ماجرا به شما داده شده؟

هرگز. به هیچ وجه این گونه نبوده و من به فراخور وظیفه ای که دارم، همه آنچه در محل حادثه می‌بینیم، گزارش می‌کنم. چون خبرنگار نبوده و نیستم، شاید نتوانم به خوبی وقایع را شرح داده و اطلاعات مناسب را در اختیار رسانه‌ها قرار دهم اما دروغگو هم نیستم و نمی‌توانم چیزی بر خلاف واقعیت بگویم.
 
ـ آیا از تعداد آتش نشانان مفقود در این حادثه اطمینان دارید؟

قطعا. متأسفانه پانزده تن از همکارانمان در این حادثه مفقود شده بودند که تاکنون پیکر چند تن از ایشان را از زیر آوار خارج کرده‌ام و جست‌وجوی برای یافتن باقی شان ادامه دارد. البته جز این 15 تن، یکی دیگر از همکارانمان که مجروح و به بیمارستان منتقل شده بود هم به رحمت خدا رفت.
 
-پس چرا ارائه آمار آتش نشانان مفقود در این حادثه این همه با تأخیر صورت گرفت؟
 
از جانب ما تأخیری نبود. ابتدا فکر می‌کردیم شمارشان بیشتر باشد، چون با توجه به وسعت حادثه، همکاران خارج از شیفت نیز به محل حادثه آمده بودند. به این دلیل از ایستگاه ها استعلام کردیم و طی چند ساعت متوجه شدیم که شمار آتش نشانان مفقود 15 نفر است. چند ساعت هم از این رو زمان برد که اوضاع به شدت بحرانی بود و نگرن بودیم مبادا اشتباهی رخ دهد.
 
-اما اعلام آمار مفقودان شما خیلی به طول انجامید و چند روز بعد بود که فهرست آتش نشانان مفقود رسانه‌ای شد.
 
تهیه آمار مفقودان همانقدری زمان برد که گفتم اما راستش ابتدا اینقدر برخی آمدند و آمارهای بیشتر دادند که ترسیدیم واقعیت را اعلام کنیم چون کمترین عدد، بیست تا سی مفقود بود. برخی آمارها ارائه می‌شد که نمی‌دانستیم چگونه است، ضمن اینکه ما تنها از آمار آتش نشانان اطلاع داشتیم و نمی‌دانستیم چند شهروند در این حادثه مفقود شده‌اند. به این دلیل ما مرجع ارائه آمار کلی مفقود شدگان نبودیم.
 
-با توجه به اینکه زمان تشییع شهدای آتش نشان مشخص شده و جز چند تن، وضعیت شمار زیادی از همکاران مفقودتان در این حادثه هنوز مشخص نشده، آیا تعیین زمان تشییع و خاکسپاری زود نبود؟
 
در این باره هم من نمی‌توانم اظهار نظر کنم.
 
-آیا احتمال می‌دهید که با توجه به حرارت بسیار آتش در زیر آوار، یافتن برخی پیکرها ممکن نباشد؟ آیا این احتمال موجب نشده که تشییع پیکرهای پیدا شده برنامه ریزی شده و زمان بندی شود؟
 
[سکوت می‌کند و سرش را پایین می‌اندازد.]...
 
-اصلا این همه حرارت از کجاست؟ چه چیزی در حال سوختن است که حدود یک هفته است می‌سوزد و تلاش همکارانتان برای فرونشاندنش ثمر نمی‌دهد؟ آیا ممکن است گازوئیل هایی باشد که گفته می‌شود در زیرزمین ساختمان برای مصرف موتورخانه نگهداری می‌شد؟
 
من و همکارانم درباره این ساختمان چیزی نمی‌دانیم. نمی‌دانیم چه چیزی در طبقات زیر زمین آن نگهداری می‌شده و چگونه بوده و چه موادی در طبقات بالایی آن نگهداری می‌کرده‌اند و به چه میزان، چون نهایتا یکی دو بار برای خرید به پلاسکو آمده بودیم. خود من تنها دو سه نوبت برای خرید به پلاسکو‌ آمده بودم و نه درباره طبقات بالایی آن اطلاعاتی داشتم و دارم و نه درباره طبقات پایینی آن.

اما اینکه آیا با سوختن گازوئیل مواجهیم یا خیر، به نظر این گونه نیست، چون نوع سوختن گازوئیل متفاوت است و علاوه بر آن، سوختنش با بوی گازوئیل همراه است. آنقدر که در حریق های رخ داده با آن، بوی این سوخت تا مناطق دور نیز استشمام می‌شود. اینجا به نظر با سوختن پارچه و منسوجات مواجهیم که اکسیژن به قدر کافی برای سوختن به دست نیاورده تا بسوزد و شعله بکشد و تمام شود، بلکه مشغول «کندسوزی» است.


تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۳۳
خدا می داند این پارچه هایی که چینی ها به ما می اندازند از چی ساخته شده که اینطوری سوختنش هم غیر عادی است ولی واقعا امکان نداشت همان اوایل کفی یا هر چیز دیگری روی آتش می ریختند تا خفه می شد وگرنه با آن حرارت 540 درجه که شب می کفتند و این لوله های سایز نازک آتش نشانی که نمی دانم تازه مد شده یا از قدیم اینقدر نازک بود آب به روی آتش نرسیده بخار می شود و به حال آتش توفیری ندارد جز ایجاد ابر در محیط
پاسخ ها
فر هاد
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۴۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۷
فقط به اندازه دانش و تجربمان در مورد موضوعات حرف بزنیم این چه فرهنگیه که ما ایرانیها عادت کردیم راجع به هر موضوعی بعنوان کارشناس نظر بدهیم !
تابناکی عقده ات با این چیزها خالی نمیشود. برو فکر نان باش که خربزه آب است
پاسخ ها
آریو برزن
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۷
خودتم فهمیدی چی گفتی؟ یه مصاحبه است که اینجا درج شده چه ربطی به تانبناک داره
كارهاي بزرگ آدماي بزرگ نميخواد ، دل هاي بزرگ ميخواد... خداييش مرد هستن
خدا قوت به ایشون و همکارانشون، باید به ایشون به نیابت از آتش نشان ها مدال شجاعت داده بشه تنها کسی که اگر راست نگفت دروغ هم به خورد ملت نداد،
درود بر این آتش نشان وظیفه شناس وراستگو ایشان باید مورد تقدیر قرارگیرد.
خسته نباشيد دلاوران شما قهرمانان وطن امروز هستيد شما با شهداي جنگ ودلير مردان يكسانيد باشد كه خداوند اجر و پاداش شما را بدهد ما انسان ها كه نمي توانيم ....
پاسخ ها
ايراني
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۴۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۷
خيلي خيلي متاسف و دلگيرم براي کسي که نظر منفي داده.
هر چند که نظر هر کس محترم است اما چرا منفي؟
واقعا چرا؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۷
بعضی وقتها ناخواسته میبینی منفی دادای و نمیشه حذفش کرد
پارچه نیستند که ...

همشون مواد پتروشیمیه...


نفت

نه نخ


برای همینه خاموش نمیشن

.
ما در کشورمان مسئول نداریم مشتی مقامات داریم
خدا قوت
درود بر شرف شهدا و بازماندگان این قهرمانان
لطفا هر حادثه ای را سیاسی نکنید اجازه دهید متخصصان و قانونگذارن نظر بدهند تا رژیم خونخوار زن کش
و کودک کش صهیونیست وسایر دشمنان این مردم سواستفاده نکنند.
سلام.خدا رحمتشون کنه.باید از نظر مالی خانوادهاشون رو تامین کنند
ای تاج سرم ، سرور من . ای مونس من ، پدر من . ای سرو بلند سایه گستر ، رفت سایه تو از سر من . رفتی و بهار من خزان شد،بی تو چه کنم یاور من؟در ماتم هجر تو نگریم،راضی به رضاست باور من(تقدیم به شهدای مظلوم آتش نشانی)
خدا کند چه آن چیزها که شنیده میشود صحیح نباشد
.
میگن آتش نشانی شغل نیست عشق است
.
.

من میگم
.
اشک آتش نشان دل سوخته است

.

براستی تا کی باید بسوزیم و مرگ عزیزانمان را در مدیریت نابخردانه مسئولان که جز اختلاس بیت المال , هنر دیگری ندارند ......ببینیم ...؟!
لالا لالا لالایی
عزیز نازنین من ....لالایی...

بخواب این آخرین خواب تو شیرین
پس از این قهرمان قصه‌هایی

تو ای سرباز و ای آتش نشان بهتر
جدا از بستر و آغوش مادر
به غسلت می‌برم با دیده تر

به غسلت می‌برم با دیده تر
به تو پوشم کفن از یاس پرپر

لالایی لالایی لالایی
عزیز نازنین من لالایی
بخواب این آخرین خواب تو شیرین
پس از این قهرمان قصه‌هایی



به اون گوری که می شود گهواره تو
به اون گوری که می شود گهواره تو
برای پیکر چند پاره تو
می‌ سرایم اگه بسته زین جدایی
گلوی مادر بیچاره تو

شد از خون تو خاک پلاسکو رنگین
در اون ظلمت سرای داغ و غمگین

بخواب ایران ز تو بر جا می‌مونه
عزیزم آخرین خواب تو شیرین

لالایی لالایی آی لالایی
عزیز نازنین من لالایی
بخواب این آخرین خواب تو شیرین
پس از این قهرمان قصه‌هایی...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۷
ترانه داریوش بود و جالب
خدا قوت برادر دمتون گرم با وجود همه کمو کاستی های سازمانتون با وجود کمبود تجهیزات وامکانات موجود مثل شیر دارید به هموطنان خدمت رسانی میکنید
دم همه آتش نشانان با غیرت گرم دست مریضاد.
واقعا اقای ملکی ادم صالح وا صادقی است
ای تاج سرم ، سرور من . ای مونس من ، پدر من . ای سرو بلند سایه گستر ، رفت سایه تو از سر من . رفتی و بهار من
خزان شد ، بی تو چه کنم یاور من؟ در ماتم هجر تو چه گویم؟ راضی به رضاست باور من
پروانه های عاشق از اینجا نرفته اند............این عشق جاودانه که حاشا نمی شود
آتش بگیر تاببینی چه می کشم................احساس سوختن به تماشا نمی شود
خدا به داد دل خونواده هايي برسه كه حتي جنازه عزيزشون رو هم نبينن.واي ادم ديوونه ميشه يه لحظه خودش رو جاشون بذاره.خداصبرتون بده
سیستم آتشنشانی ایران یکی از قدیمی ترین سیستم اطفای حریق است که متاسفانه با وجود شهردار و اعضای شورای شهر کم دانش امحیط زیست .دانش شهرداری و ایمنی و بهداشت این سیستم آتشنشانی را به بحران کشیده است. برای احراز پست شهرداری و هم اعضای شورای شهر باید مدارک تحصیلی و گذراندن دوره تخصصی الزامی باشد استفاده از آب برای خاموش کردن یک ساختمان قدیمی آنهم حدود پانزده طیقه.یکی از اشتباهات فاحشی آن زمان بوده چون موقعیکه حرارت بالا است استفاده از آب شوک حرارتی شدیدی بر روی استرکچر قدیم که دارای بار سنگین می شود و سبب باز شدن چوش ها و پیچ مهره های استرکچر میشود. بهترین برای این منظور استفاده از سیستم اطفای حریق شوتینگ پودر خشک co2 می باشد که از دور برای خاموش کردن آتش به محل آتش
پرتاپ میکنند. در این سیستم پودر co2در داخل کپسول های استوانه شکل در ابعاد مختلف می باشد که توسط دستگاهی به محل مورد نظر پرتاپ میشود.
اقای ملکی دوست داریم
جناب جسین !
این مواردی که فرمودید را قبل از حادثه بلد بودید یا تازه یاد گرفته اید ؟
اگر قبلا بلد بودید ، چرا به سازمان آتشنشانی قبلا آموزش ندادید ( حداقل پیشنهاد ) !
دوم اینکه این روش که شما میفرمایید بیشتر برای فضای آزاد کاربرد دارد ، نه فضای بسته و در ارتفاع بالای ۳۰ متری زمین .
مشکل اصلی در درجه اول تغییر کاربری ساختمان اداری تجاری به ساختمان تولیدی صنعتی و انبار مواد قابل اشتعال است ، بدون آنکه تجهیزات ایمنی لازم برای آن تعبیه شده باشد .
کوهی از پارچه و نخ و کاغذ به ارتفاع حدود ۵۰ متر را در نظر بگیرید که آتش گرفته است .
ده ها نفر زیر آوار مذاب ذوب شدن
به سيستان و بلوچستان هم نظر مي افكنديم و آن را همچون تهران دوست مي داشتيم. مظلوميتش و دوريش همه و همه نگراني آفرين است. تنها پلاسكو نيست به سيستان هم نظر كنيم
مردم تهران بدونید با رای دادن به یه مشت ورزشکار که گیرم زمانی تو ورزش یه مدالی آوردن بعدشم دانشگاه آزاد مدرکی بهشون داد نمیتونید شهر رو بهتر از این ببینید. زمان انتخابات شورای شهر درک داشته باشید
مدتی است تابناک هم به تیترهای زرد رو آورده...
پارچه؟ دمای بالای 500 درجه؟ با این همه دود سفید؟ برای یه هفته سوختن و ذوب کردن اون حجم آهن فکر میکنید چقدر پارچه باید سوخته باشه؟؟؟؟
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل