بازدید 35844

طنز: کروبی و موسوی همدیگر را کتک زدند

کد خبر: ۶۴۹۹۵
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۱ 21 September 2009
شهرام شکیبا در مطلب طنزی در خبرآنلاین نوشت:

خبرگزاری محترم ایرنا در گزارشی درباره نحوه برخورد تظاهرکنندگان با موسوی و کروبی نوشت: «مردم به خودرو میرحسین در راهپیمایی آسیب زدند». و نوشت: «محافظ کروبی گاز اشک‌آور پرت کرد».
اگر اوضاع همین‌طور پیش برود احتمالاً گزارش ایرنا در چهار سال آینده از راهپیمایی‌های روز قدس چنین خواهد بود.

سال اول
میرحسین موسوی که با خودرو شخصی‌اش در میان تظاهرکنندگان حضور پیدا کرده بود تا با خودرو به آنها بزند، وقتی دید موفق نمی‌شود با پراید از روی مردم رد بشود، دستی خودروش را کشید. کتش را در آورد و با قفل فرمان به جان تظاهرکنندگان افتاد. مهدی کروبی هم نعلینش را در آورده بود و با آن توی دهن یک یک تظاهرکنندگان می‌زد.

سال دوم
میرحسین موسوی که طی سال گذشته به فراگیری فنون رزمی فول‌کنتاکت جوجیتسو پرداخته در روز قدس با قمه به میان تظاهرکنندگان آمد و همه را خط خطی کرد. کروبی هم پول‌هایی را که از شهرام جزایری گرفته بود به راکی و بروس‌لی و ترمیناتور و فرانکی و جومونگ داده بود و آنها را برای دعوا با خودش به تظاهرات آورده بود. اگر بچه‌های پایین نبودند، اوضاع خیلی خراب‌تر از این که هست می‌شد.

سال سوم
میرحسین موسوی و مهدی کروبی که در سال گذشته با استفاده از انواع سلاح‌های سرد و گرم و ولرم به صورت شبانه‌روزی به جان مردم افتاده‌اند و نصف بیشتر مردم حتی طرفداران خودشان را کشته‌اند، امسال نیز همزمان با روز قدس به میان تظاهرکنندگان آمدند و طی یک اقدام ضد بشری، الباقی مردم ایران را هم کشتند، بعد با کمال خونسردی در حالی که از نظر عمودی تا کمر در خون مردم بودند، به خانه‌هایشان برگشتند.

سال چهارم
دیروز همزمان با راهپیمایی روز قدس باز هم میرحسین موسوی و مهدی کروبی به خیابان‌های شهر آمدند. این دو در حالی که تا دندان مسلح بودند در میدان انقلاب یکدیگر را ملاقات کردند. شهر خالی از سکنه را سکوتی محض فرا‌گرفته بود. باد خس و خاشاک را با زوزه‌ای عجیب جا به جا می‌کرد. یک بوته خشک خار در طول خیابان روی زمین قل می‌خورد. آن دو اسب‌هایشان را جلوی کافه بسته بودند و حالا در چشمان هم نگاه می‌کردند. باد تابلوی کافه را تکان می‌داد و صدای جیر جیر یکنواختی به گوش می‌رسید. این صدا در موسیقی «خوب، بد، زشت» ساخته انیور موریکونه گم می‌شد. هیچ کدام از دو مرد مسلح تکان نمی‌خوردند. سگ لاغر لنگی زوزه کشان از کنار آن دو گذشت و دور شد. آنها هنوز به هم چشم دوخته بودند.
کروبی: هی! میرحسین واسه چی اومدی توی خیابون؟
موسوی: ببین میتی! صد دفه گفتم تو باید از سر راه من بری کنار!
کروبی: هه! بيشین بینیم بابا! تکون بخوری سوراخ سوراخت می‌کنم.
موسوی: اگه راست می‌گی اسلحه را کنار بذار. مث مرد بجنگ.
کروبی: باشه.
هر دو مرد سلاح‌هایشان را کنار می‌گذارند. هر کدام به اندازه یک وانت نیسان سلاح بغل دستشان تلنبار می‌کنند.
بعد به جان هم می‌افتند. گرد و خاک بلند می‌شود. دیگر نمی‌شود چیزی دید.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
تازه كيهانم نوشته بود كه مردم تظاهركننده به موسوي فحش ميدادن!
ایول ایرنا بااین اطلاع رسانی صادقانه!!!!!!!!!
آقاي شكيبا از تخيل پر قدرتي بهره ميبرد ولي شخصيتها را مردم خودشان اصلاح ميكنند و افراد دلخواه را جايگزين ميكنند و خنده دار تر ميشود!!!
بابا اگه میخواین طنز بنویسین،حداقل یکم ذوق هنری خرج کنین.
چقدر بامزه ای ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!! نمکدون
دمت گرم :)))
خيلي با حال بود اين شناختي كه ما از ايرنا داريم تا 1 ماه ديگه هر چهار اتفاق رو مي نويسه
فکر کرده میتونه با ابراهیم نبوی همپایه باشه؟!! اما بهرحال خوبه چون مردم به طنز علاقه دارند و این هم یه رسانه حساب میشه
خوشم می آد که خيلی با نمک کم کم همه چيز را برای مردم وارونه جلوه می دهيد.
عالی بود!
عالی بود!
طنز چرت قشنگی بود یا نبود.
از ایرنا اصلا بعید نیست، البته اگه تا سال دیگه وجود داشته باشه.
ایول خیلی بامزه بود، تو این اوضاع، خیلی حال داد!!! واقعاً هم بعضی از این رسانه های دولتی جوکند
اگر توضیح منطقی در بارۀ صحت و سقم این خبر می دادید بهتر از این طنز رقیق و خنک بود
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس