عيد سعيد فطر را به همه برادران و خواهران نمازگزار و همه ملت ايران و به همه مسلمانان جهان و امت عظيم اسلامی تبريك عرض ميكنيم. مسلمان از ماه رمضان با نورانيت خارج ميشود. ماه رمضان با روزهاش، با ذكر و دعا و ثنای الهی در آن، با تلاوت قرآن، با حسنات فراوان ديگر كه انسان مؤمن از آن برخوردار ميشود، دل را نورانی ميكند، زنگارها را از دل و جان انسان ميزدايد. در حقيقت از شب قدر، انسان مؤمن روزهدار، سال نوی را آغاز ميكند. در شب قدر تقدير او در دوران سال برای او از سوی كاتبان الهی نوشته ميشود. انسان وارد يك سال نو، مرحله نو و در واقع يك حيات نو و ولادت نو ميشود. در راهی به حركت در میآيد، با ذخيره تقوا اين راه را طی ميكند، در اثنای اين راه هم مقاطع گوناگون برای تجديد خاطره و يادآوری مجدد برای او قرار دادهاند و روز عيد فطر يكی از اين مقاطع ميان راه است. اين روز را بايد مغتنم شمرد.
اين نماز روز عيد فطر به يك معنا شكرانه نعمت الهی در ماه رمضان است. شكرانه اين ولادت جديد است. در نماز عيد فطر بارها به خداوند عرض ميكنيم: «ادخلنی فی كلّ خير ادخلت فيه محمّدا و آل محمّد»؛ ما را به آن بهشت مصفای ايمان و اخلاق و عمل كه اين برگزيدگان را در آن جا دادی، وارد كن. «و اخرجنی من كلّ سوء اخرجت منه محمّدا و آل محمّد صلواتك عليه و عليهم»؛ از آن دوزخ عمل ناشايست، اخلاق ناشايست، عقيده ناشايست كه اين بزرگواران و عزيزان عالم خلقت را از آن محفوظ و مصون نگاه داشتی، ما را خارج كن. اين هدف بزرگ را برای خودمان در روز عيد فطر ترسيم ميكنيم، آن را از خدا طلب ميكنيم و خودِ ما هم البته وظيفه داريم، تكليف داريم كه سعی كنيم، تلاش كنيم كه در اين صراط مستقيم بمانيم. اين همان تقواست.
يكی از دستاوردهای بزرگ ماه رمضان توبه و انابه است؛ بازگشت به خدای متعال. در دعای شريف ابیحمزه ثمالی ميخوانيم: «و اجمع بينی و بين المصطفی و انقلنی الی درجة التّوبة اليك»؛ ما را به درجه و مقام توبه برسان كه برگرديم. از راه كج، از عمل بد، از پندار بد، از اخلاق زشت برگرديم.
در دعای وداع ماه مبارك رمضان، امام سجاد به پروردگار عالم عرض ميكند: «انت الّذی فتحت لعبادك بابا الی عفوك و سمّيته التّوبة»؛(1) اين باب را باز كردی به روی ما كه به سوی عفو تو بشتابيم، از نعمت عفو و رحمت تو بهره ببريم. اين در، درِ توبه است؛ پنجره دلگشا به سوی فضای مصفای عفو الهی. اگر خدای متعال راه توبه را به روی بندگان باز نميكرد، وضع ما بندگان گنهكار خيلی بد ميشد. انسان تحت تأثير غرائز انسانی، هویهای نفسانی دچار خطا ميشود، دچار لغزش ميشود و گناه ميكند. هر كدام از اين گناهان زخمی بر پيكره دل و جان ما وارد ميكند. چه كار ميكرديم اگر راه توبه نبود؟
در دعای كميل اميرالمؤمنين عرض ميكند: «لا اجد مفرّا ممّا كان منّی و لا مفزعا اتوجّه اليه فی امری غير قبولك عذری»؛ اگر مسئله عذرخواهی كردن و قبول عذر از سوی پروردگار كريم و رحيم نبود، چطور ما ميتوانستيم از آنچه بر سر خود آوردهايم از گناه، از تخلف، از لغزش، از پيروی از هویها، از شر اين همه بارهای سنگين گناه، خودمان را خلاص كنيم؛ مفرّی نداشتيم، پناهگاهی نداشتيم. اين پناهگاه را خدای متعال به روی ما گشوده است و آن توبه است. توبه را قدر بدانيد.
جوانی بر اثر جهالت از خانه پدر و مادر ميگريزد و فرار ميكند، بعد به آغوش پدر و مادر برميگردد و با محبت آنها، با مهر آنها، با نوازش آنها مواجه ميشود. اين، توبه است. وقتی برميگرديم به سوی خانه رحمت الهی، خدای متعال با آغوش باز ما را قبول ميكند و ميپذيرد. اين بازگشت را كه در ماه رمضان به طور طبيعی برای انسان مؤمن پيش میآيد، مغتنم بشماريم. من ديدم تصوير حضور جوانان را، نوجوانان را، زنان و مردان را، در ماه رمضان در جلسات دعا، در جلسات قرآن، در جلسات ذكر؛ اين اشكهائی كه در توجه به پروردگار بر چهرهها ميغلتيد و فرو ميريخت، خيلی قيمت دارد، خيلی ارزش دارد.
اينها توبه است. اين توبه را نگه داريم. هویپرستی ما، دلهای سر به هوای ما دچار خطا و لغزش ميشود. اين فرصت را ماه رمضان در اختيار ما قرار داده است كه بتوانيم خودمان را شستشو بدهيم. اين شستشو خيلی ارزش دارد. اين اشكها دل را شستشو ميدهد، اما بايد حفظش كرد، بايد آن را نگه داشت. همه اين دردهای بزرگ، بيماریهای مهلك و خطرناك، يعنی منيتها، كبرها، حسدها، تعدیها، خيانتها، لااباليگریها - كه اينها بيماریهای بزرگ ما هستند - در ماه رمضان فرصت علاج پيدا ميكنند، قابل درمان ميشوند.
خدای متعال توجه ميكند و يقيناً توجه كرده است. ماه رمضان ما امسال ماه رمضان خيلی خوبی بود. مجالس - مجالس قرآن، مجالس ذكر، مجالس دعا، مجالس موعظه - حضور قشرهای مختلف، گروههای مختلف اجتماعی، چهرهها و قيافههای گوناگون در اين مجالس. چقدر انفاق در اين ماه انجام گرفت، چقدر در طول اين ماه مبارك از ضعيفان دستگيری شد. اينها خيلی ارزش دارد. هر كدام يك عطری به روح انسان ميدهد، گشايشی برای انسان به وجود میآورد. اينها را حفظ كنيم. من توصيه ميكنم جوانها اين دلهای نرم را، اين دلهای نورانی را مغتنم بشمرند. در سنين بالا كمتر پيش میآيد، برای جوانها بيشتر پيش میآيد. اين دلها را حفظ كنيد. نماز اول وقت، حضور در مساجد، تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با ادعيه وارده از اهلبيت - كه گنجينه معارف اسلامی است - را مغتنم بشمريد.
به اخلاق خودمان هم برسيم؛ به اخلاق خودمان هم برسيم. اخلاق اهميتش از عمل هم بيشتر است. فضای جامعه را فضای برادری، مهربانی، حسن ظن قرار بدهيم. من هيچ موافق نيستم با اينكه فضای جامعه را فضای سوءظن و فضای بدگمانی قرار بدهيم. اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم. اينكه متأسفانه باب شده كه روزنامه و رسانه و دستگاههای گوناگون ارتباطی - كه امروز روزبهروز هم بيشتر و گستردهتر و پيچيدهتر ميشود - روشی را در پيش گرفتهاند برای متهم كردن يكديگر، اين چيز خوبی نيست؛ اين چيز خوبی نيست، دل ما را تاريك ميكند، فضای زندگی ما را ظلمانی ميكند.
هيچ منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببيند، اما فضا، فضای اشاعه گناه نباشد؛ تهمت زدن، ديگران را متهم كردن به شايعات، به خيالات. همين جا من اين را هم بگويم: اينكه در دادگاهها - كه در تلويزيون هم پخش ميشد - از قول يك متهمی چيزی راجع به يك كس ديگری گفته ميشود، من اين را بگويم كه اين، شرعاً حجيت ندارد. بله، متهم هرچه درباره خود در دادگاه بگويد، اين حجت است. اينكه بگويند در دادگاه درباره خودش اگر اعترافی كرد، حجت نيست، اين حرف مهملی است، حرف بیارزشی است؛ نه، هر اقراری، هر اعترافی، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در يك دادگاه در مقابل دوربين، در مقابل بينندگان ميليونی كه متهم عليه خود بكند، اين اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است؛ اما عليه ديگری بخواهد اعترافی كند، نه، مسموع نيست. فضا را نبايد از تهمت و از گمان سوء پر كرد. قرآن كريم ميفرمايد: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خيرا»؛(2) وقتی ميشنويد كه يكی را متهم ميكنند، چرا به همديگر حسن ظن نداريد؟ تكليف دستگاه اجرایی و قضائی به جای خود محفوظ است.
دستگاههای اجرایی بايد مجرم را تعقيب كنند، دستگاههای قضائی بايد مجرم را محكوم و مجازات كنند؛ با همان روشی كه ثابت ميشود و در قوانين اسلامی و قوانين عرفی ما هست و هيچ هم در اين زمينه نبايد كوتاه بيايند؛ اما مجازات مجرم كه از راههای قانونی جرم او ثابت شده است، غير از اين است كه به گمان، به خيال، به تهمت، يكی را متهم كنيم، بدنام كنيم، توی جامعه دهن به دهن بگردانيم. اينكه نميشود. اين فضا، فضای درستی نيست. يا ديگران - خارجیها، بيگانهها، تلويزيونهای مغرض - عليه كسی يا كسانی حرفی بزنند، ادعا كنند كه اينها فلان جا خيانت كردند، فلان جا خطا كردند؛ ما هم عين همان را پخش كنيم. اين، ظلم است؛ اين، مورد قبول نيست.
رسانههای بيگانه كِی دلشان برای ما سوخته است؟ كِی خواستهاند حقایق در مورد ما روشن بشود، كه در اين مورد بيايند حقيقت را گفته باشند؟ ميگويند، حرفهایی ميزنند، ادعاهایی ميكنند. نبايد گفت اينها شفافيت است. اين، شفافيت نيست؛ اين، كدر كردن فضاست. شفافيت معنايش اين است كه مسئول در جمهوری اسلامی عملكرد خودش را به طور واضح در اختيار مردم قرار بدهد؛ اين معنای شفافيت است، بايد هم بكنند؛ اما اينكه ما بيائيم اين و آن را بدون اينكه اثبات شده باشد، بگيريم زير بار فشار تهمت و چيزهائی را به آنها نسبت بدهيم كه ممكن است در واقع راست باشد، اما تا مادامی كه ثابت نشده است، ما حق نداريم آن را بيان كنيم؛ اين آن را متهم كند، آن اين را متهم كند؛ از رسانه بيگانه - رسانه مغرض انگليس - شاهد برايش بياوريم، بعد هم يك نفر از آن طرف پيدا بشود و كل نظام را به اموری كه شايسته نظام اسلامی نيست و نظام اسلامی شأنش بسيار بالاتر است از اين چيزهائی كه بعضی به نظام اسلامی نسبت ميدهند، متهم بكند، اين اشكال بر آنها بيشتر هم وارد است. تهمت زدن به يك شخص گناه است، تهمت زدن به يك نظام اسلامی، به يك مجموعه، گناه بسيار بزرگتری است. پروردگارا ! با تقوای خود ما را از اين گناهان دور كن.
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الّذين امنوا و عملوا الصّالحات
و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(3)
خطبه دوم
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد
و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين لا سيّما علىّ اميرالمؤمنين و الصّدّيقة الطّاهرة
و الحسن و الحسين سيّدى شباب اهل الجنّة و علىّبنالحسين و محمّدبنعلىّ
و جعفربنمحمّد و موسىبنجعفر و علىّبنموسى و محمّدبنعلىّ و علىّبنمحمّد
و الحسنبنعلىّ و الخلف الهادى المهدىّ حججك على عبادك و امنائك فى بلادك
و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين
اوصيكم عباد اللَّه بتقوى اللَّه
در خطبه دوم، اولين مطلبی كه وظيفه خود ميدانم عرض بكنم، عرض سپاس و قدردانی است از ملت عظيمالشأن ايران به خاطر نمايش عظمتی كه در روز قدس در برابر چشم جهانيان قرار دادند. چقدر سعی كردهاند در اين سالها كه روز قدس را كه نماد صفبندی حق در مقابل باطل است، تضعيف كنند. روز قدس نشاندهنده صفبندی حق و باطل، صفبندی عدل در مقابل ظلم است. روز قدس فقط روز فلسطين نيست؛ روز امت اسلامی است. روز فرياد رسای مسلمانان عليه سرطان كشنده صهيونيزم است كه به وسيله دست متجاوز اشغالگران، مداخله كنندگان، قدرتهای استكباری به جان امت اسلامی افتاده است. روز قدس چيز كوچكی نيست. روز قدس يك روز جهانی است.
يك پيام جهانی هم دارد. نشاندهنده اين است كه امت اسلامی اولاً زير باز ظلم نميرود، ولو اين ظلم از پشتيبانی بزرگترين و قدرتمندترين دولتهای عالم برخوردار باشد. چقدر سعی كردند روز قدس را تضعيف كنند و امسال بيش از هميشه تلاش كردند؛ اما روز قدس در ايران اسلامی، در تهرانِ باعظمت به همه دنيا نشان داد كه عقربه انقلاب و ملت ايران به كدام سمت و كدام جهت است؛ نشان داد كه اراده ملت ايران چيست؛ نشان داد كه ترفندها و حقهها و پول خرجكردنها و خباثتهای سياسی آنها بر روحيه ملت ايران اثری ندارد.
سران و سياسيون غرب در اين چند ماه فريب رسانههای خودشان را خوردند، فريب تحليلگران حرفهای مطبوعات و راديو تلويزيونهای خودشان را خوردند، خيال كردند كه ميتوانند روی ملت ايران اثر بگذارند. روز قدس شما نشان داديد كه آنها در پی سراب بودند. حقيقت اين است. حقيقت ملت ايران همان چيزی است كه در روز جمعه آخر ماه مبارك رمضان - روز قدس - نشانداده شد و به نمایش درآمد كه امتداد اين عظمت، اين حركت در دنيای اسلام گسترده است و مخصوص ايران نيست؛ در نقاط گوناگون عالم مسلمانها هر جایی كه امكان پيدا كردند، روز قدس را با فرياد خود عليه ظلم آميختند. روز قدس روز بسيار عظيمی است. اين كار را شما به بهترين وجهی انجام داديد. يك بار ديگر ملت ايران نشان داد كه در مواقع حساس، سخن خود را با رساترين فرياد به گوش مردم دنيا ميرساند.
هفته دفاع مقدس آغاز ميشود. دفاع مقدس جهاد بزرگ دينی و ملی ملت ايران بود. ملت ايران روح اعتماد به نفس ملی را به وسيله هشت سال دفاع قدرتمندانه توانست در خود تقويت كند، توانست استعدادها را در خود شكوفا كند، توانست ظرفيتهای ناشناخته خود را بشناسد. جوانهای ما در جنگ تحميلی، چه در نيروهای مسلح - ارتش و سپاه - و چه در بسيج عظيم مردمی - بسيج مستضعفان - توانستند چهرهای را از ايران نشان بدهند كه دهها سال بود - شايد بشود گفت دويست سيصد سال بود - كه از ايران چنين چهرهای ديده نشده بود. اگر شما میبينيد امروز ملت ما و جوانان ما با ظرفيت عظيم استعداد خود در ميدانهای دانش و فناوری حضور دارند، بخش عمدهای از اين مرهون دفاع مقدس است.
آنجا بود كه ملت ايران آگاه شدند، دانستند كه چه ظرفيتی دارند، چه قدرتی دارند. آنهائی كه به جمهوری اسلامی حمله كردند، به خودشان وعده دادند كه سه روز ديگر، يك هفته ديگر، يك ماه ديگر، تهران را فتح خواهند كرد(!) امروز از آن روزها نزديك به سی سال گذشته است؛ ملت ايران روزبهروز مقتدرتر و قویتر شده است؛ اين درخت روزبهروز تناورتر و ريشهدارتر شده است و آن مفلوكهایی كه آن خيالهای باطل را كردند، هر كدامشان در كنجی به زبالهدان افتادند و نابود شدند. بعد از اين هم همين جور خواهد بود.
آنچه كه من امروز به همه ملت عزيزمان و به مسئولان محترم - به ویژه كه بحمداللَّه هم قوه مجريه، هم قوه قضائيه، يك دوره جديد را آغاز كردهاند و تازه نفسند - توصيه ميكنم، اين است كه برای دهه پيشرفت و عدالت، همه خودشان را آماده كنند. ما احتياج داريم به جهش در اين راه. ما عقبماندگی زياد داريم. با رفتار معمولی نميشود به نقطه مطلوب رسيد؛ ما به جهش احتياج داريم. اين جهش، ايمان ميخواهد، اخلاص ميخواهد، هماهنگی ميخواهد، همكاری نيروها را با يكديگر لازم دارد. قوای سهگانه با هم همكاری بكنند، همدلی كنند، به هم كمك كنند؛ مردم به مسئولين، به ویژه به قوه مجريه كه وسط ميدان است كمك كنند، همكاری كنند، همراهی كنند، ما بتوانيم راههای نرفته را برويم؛ كارهای بزرگی كه در انتظار ماست، انجام بدهيم.
بر روی يك نقطه به ویژه هم تأكيد ميكنم در ميان كارهایی كه بايد انجام بدهيم و آن نقطه، علم است. چند سالی است كه حركت علمی در كشور آغاز شده است. نخبگان نگذارند اين حركت كند شود يا خدای ناكرده متوقف شود؛ پيش برويد. حوزه و دانشگاه در اين مورد مسئوليت سنگينی دارند. استاد و دانشجو همه مسئوليت دارند. راه علم را بايد دنبال كنيد. اگر ملتی نتواند در ميدان علم و پيشرفت علمی و خطشكنیِ علمی پيشرفت كند، كلاهش پس معركه خواهد ماند.
اگر میبينيد كسانی آگاهانه، بیپروا در دنيا ظلمِ آشكار ميكنند، اين به پشتوانه علمشان هست. علم است كه برای آنها ثروت به وجود آورده است، قدرت سياسی به وجود آورده است، نفوذ در دنيا و در مناطق گوناگون عالم به وجود آورده است. كليد پيشرفت، علم است. نگذاريد حركت علمی متوقف بشود.
يك نكته ديگر هم عرض بكنم. امسال ما اعلام كرديم سال اصلاح الگوی مصرف؛ همه هم استقبال كردند؛ مسئولين استقبال كردند، مردم - هر كدام صدايشان به ما رسيد - استقبال كردند، متخصصان و نخبگان و افراد مطلع در زمينههای اجتماعی و اقتصادی استقبال كردند، گفتند عجب شعار درستی است، شعار خوبی است؛ خوب، چه شد؟ سه چهار ماه متأسفانه كشور دنبال همين هيجانهای كاذب، در اين زمينه وقت را از دست داد. ما الان در پايان نيمه اول سال قرار داريم. البته اصلاح الگوی مصرف مخصوص يك سال نيست؛ سالها طول ميكشد. من ايام عيد هم اين را گفتم؛ شايد ده سال طول بكشد كه انسان بخواهد اين كار را بكند؛ اما بايد شروع كنيم. مسئولان بايد در اين زمينه تلاش كنند، كار كنند، همكاری كنند، دانشگاهها، افراد مطلع، حوزههای علميه، هر كدام نقشی دارند؛ انشاءاللَّه اين نقش را ايفاء كنند و بتوانيم به كمك الهی، با همت دولت محترم كه در اين زمينه بايد پيشتاز باشد و پيشرو باشد و با كمك مردم، اين كار را پيش ببريم.
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
انّا اعطيناك الكوثر. فصلّ لربّك و انحر. انّ شانئك هو الابتر.(4)
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) صحيفهى سجاديه، دعاى 45
2) نور: 12
3) عصر: 1 - 3
4) كوثر: 1 - 3