بركناري لئوبين هاكر از پست سرمربيگري تيم ملي فوتبال لهستان كه اواخر هفته پيش روي داد نتيجه و محصول مستقيم ناكامي اين تيم در دور مقدماتي جام جهاني 2010 است كه با هدايت و كارگرداني اين مربي سرشناس هلندي روي داد.
به نوشته ایران؛ فرداي روزي كه لهستان با رهبري بين هاكر 67 ساله در يكي از مسابقاتش در چارچوب اين پيكارها در زمين اسلووني 0ـ3 شكست خورد، حكم بركناري وي صادر و كار تمام شد. پنج شب پيش از آن لهستان به نتيجهاي بهتر از تساوي خانگي 1ـ1 با ايرلند شمالي دست نيافته بود و با اين اوصاف فقط در رده ماقبل آخر جدول ردهبندي گروه سوم اروپا نشسته و حتي اگر هر دو ديدار باقي ماندهاش در اين گروه را كه در برابر اسلواكي و چك است فتح كند، هيچ شانسي براي رسيدن به پيشتازان و گرفتن جاي آنان و صعود به مرحله نهايي جام ندارد.
گرگورز لاتو كه در اواسط دهه 1970 در اوج قدرتش بود و آقاي گل جام جهاني 1974 شد و با تيم لهستان به رتبه سوم آن مسابقات دست يافت و اينك رئيس فدراسيون فوتبال لهستان است، ميگويد: «قطع همكاري با بين هاكر تنها گزينهاي بود كه ما داشتيم. كار ما جور از آب در نيامده بود و وي نميتوانست جوابگوي نيازهاي ما باشد. براي جانشيني او گزينههاي متعددي داريم اما عجلهاي براي اين كار نيست.»
بين هاكر در ماه ژوئيه 2006 كه به مربيگري لهستان منصوب شد، به اولين مربي خارجي در تاريخ حيات و فعاليتهاي تيم ملي اين كشور بدل گشت. به او مأموريت داده شد كه تيم ناكام مانده در دور نهايي جام جهاني 2006 را احيا كند و او در كارش آنقدر موفق بود كه لهستانيها را به دور پاياني «يورو 2008» رهنمون و به همين خاطر در اين كشور بسيار محبوب شد. البته بين هاكر كه مربي سابق باشگاههاي نامدار و معتبر رئال مادريد، آژاكس و فاينورد است نتوانست در دور نهايي جام همان روند و خط موفقيت را تكرار كند و لهستان اصلاً از گروهش بالا نرفت.
نقطه شروع سقوط اعتبار بينهاكر در لهستان شايد در اوايل سال جاري گذاشته شده باشد، هنگامي كه وي به طور همزمان به عنوان مشاور ارشد و برنامهريز فاينورد، تيمي كه زماني سرمربي آن بود و از خانههاي اصلي او محسوب ميگردد، منصوب شد و اين را لهستانيها نوعي خيانت به خود تلقي كردند. در همان زمان اين شايعه و نظريه همه جا شنيده ميشد كه وي ميخواهد براي هميشه از ورشو برود و دوباره در روتردام مقيم و در فاينورد سكاندار شود.
حقيقت هر چه بوده باشد، بين هاكر نتوانست لهستان را از معبر پيكارهاي مقدماتي جام جهاني نوزدهم عبور دهد و اين اتفاق ميتواند بدترين مقدمه براي لهستانيها در ارتباط با رقابتهاي يورو 2012 باشد و اگر نام اين مسابقات را مي آوريم به اين سبب است كه لهستان همراه با اوكراين براي ميزباني مشترك آن انتخاب شده و مدتي است كه تدارك آن را ميبيند و ميكوشد امكانات و فناوريهاي لازم را براي آن فراهم آورد.
بنابراين باوري كه در ورشو ريشه دوانده، اين است كه ميزبان مشترك جام ملتهاي اروپا 2009 در عين نياز به صعود به دور پاياني جام جهاني 2010 با قبول ناكامي در اين مرحله از اعتبار چنين ميزبانياي كاسته و برخود يك ضربه روحي و كاري و اساسي وارد كرده و باعث نااميدي سايرين از خود شده است.
يكي از كساني كه قطعاً چنين ميانديشد، ميروسلاو درزويسكي وزير ورزش لهستان است كه در آستانه پائيز 2009 ميگويد: «قلبم از ناكامي اخير در دور مقدماتي جام جهاني بشدت به درد آمده است و اين البته با توجه به اتفاقاتي كه افتاد، كاملاً عادي است.» به واقع لهستان ميكوشيد به آوردگاه آفريقاي جنوبي برسد تا در آنجا بتواند روي ميزباني خود در يورو 2012 تبليغ و چنان جايگاهي را در آنجا براي خود تثبيت كند و از اين صعود به عنوان وسيلهاي براي تقويت خود سود جويد.