بازدید 2320
۱

ضد گزارشي از خار شدن سياه جامگان

... چگونه بنويسم که وقتي سربازان نيروي انتظامي با حکم تخليه جلوي در باشگاه قطار شده بودند شاگرد يک کارواش و يک ماست بند براي وصول شدن طلب 14 هزار توماني - بله 14 هزار توماني- و چند صدهزار توماني شان حرص و جوش مي خوردند. شاگرد کارواش مي گفت دو تا ماشين باشگاه را شسته ام و پولم را نداده اند.
کد خبر: ۶۴۲۴۲
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۴ 15 September 2009
آقاي استاندار، آقاي فرماندار، آقاي شهردار و...! ديروز جاي شما مقابل در باشگاه ابومسلم - باشگاهي که فعلاً به دليل فراگيري فوتبال به عنوان نماد ورزشي استان مطرح است- خالي بود. نبوديد تا ببينيد چگونه ابومسلم به دليل بي کفايتي مديرانش خوار شد.

به نوشته قدس؛ نبوديد تا ببينيد وقتي اموال باشگاه بيرون ريخته مي شد و تابلوي ابومسلم از بالاي ساختمان نيروي انتظامي! پايين کشيده مي شد، رهگذران چگونه با بهت لب مي گزيدند وبراي بدن بي جان نماد ورزش استان سر تکان مي دادند.از تماشاي کوبيدن آخرين ميخ ها بر تابوت ابومسلم که بر مي گشتم، با خودم کلنجار مي رفتم که چگونه گزارش تخليه ساختمان باشگاه ابومسلم را در روزي که چند ده تن از طلبکاران هم جلوي آن به صف ايستاده بودند، بنويسم.

در حالي که روز گذشته تابلوي باشگاه ابومسلم توسط نيروي انتظامي پايين آورده شد، عضو هيأت مديره اين باشگاه گفت: براي اجراي حکم تخليه دفتر باشگاه 24 ساعت وقت گرفته ايم. حميدرضا توسلي در گفتگو با ايسنا، افزود: طي 24 ساعت آينده تفاهمي با نيروي انتظامي انجام خواهيم داد تا شايد بتوانيم در اين ساختمان ماندني شويم. وي تأکيد کرد: بني اسد رئيس هيأت مديره باشگاه در حال حاضر در تهران به سر مي برد و رايزنيهاي لازم را با فرمانده نيروي انتظامي انجام مي دهد تا مشکل باشگاه حل شود.

... چگونه بنويسم که وقتي سربازان نيروي انتظامي با حکم تخليه جلوي در باشگاه قطار شده بودند شاگرد يک کارواش و يک ماست بند براي وصول شدن طلب 14 هزار توماني - بله 14 هزار توماني- و چند صدهزار توماني شان حرص و جوش مي خوردند. شاگرد کارواش مي گفت دو تا ماشين باشگاه را شسته ام و پولم را نداده اند.

آقاي استاندار، آقاي فرماندار، آقاي شهردار و...! با خود کلنجار مي رفتم که در گزارش ننويسم که بازيکنان غيربومي که در خوابگاه بودند، مجبور شدند اسباب و اثاثيه شان را به کول بگيرند و آواره شوند.بغض کرده بودند و با چشمان پر اشک دنبال مسؤولان مي گشتند تا جايي براي اسکان پيدا کنند.اينها را نمي خواستم بنويسم، اما آقايان محترم چي بايد مي نوشتم تا شماها باور کنيد نماد ورزش استان و عشق حداقل چند ده هزار جوان مشهدي دارد به تاراج مي رود.

عاليجنابان! نيروي انتظامي اين وسط مقصر نيست. آنها تا همين امروز هم به ابومسلم لطف کردند که آن تشکيلات با ارزش و آن ساختمان بزرگ را در اختيار باشگاه گذاشتند. متأسفانه بايد بگوييم شما مقصريد که آستين بالا نمي زنيد و تکليف مديريت ابومسلم را يکسره نمي کنيد.حقيقت اين است که داستان باز پس گيري ساختمان باشگاه توسط نيروي انتظامي براي امروز و ديروز نيست. داستان براي حداقل 3 تا 4 سال قبل است.

آن سالي که ابومسلم از چتر حمايتي نيروي انتظامي خارج شد و به دامان ايران خودرو رفت. آن سال سردار ملاحي به عنوان مديرعامل از نيروي انتظامي خواست که براي کمک به ابومسلم ساختمان عظيم باشگاه چند سالي به عنوان امانت نزد سياه جامگان بماند تا آنها بتوانند قوام بگيرند. ظاهراً همان سالها ساختماني در خيابان ايرج ميرزا که اصلاً قابل قياس با ساختمان فعلي نبود هم از سوي ابومسلمي ها به نيروي انتظامي سپرده مي شود.

از آن سال تا امسال که ابومسلم چند دست چرخيد و به بني اسد و قاسمي رسيد، ابومسلم در ساختمان نيروي انتظامي کنگر خورده و لنگر انداخته و البته مديران فعلي هم به رغم هشدارهاي ناجا هيچ تلاشي براي بازپس دادن ساختمان باشگاه نکردند تا کار به اجراي حکم تخليه کشيده شد.آقاي استاندار، آقاي شهردار، آقاي فرماندار و نمايندگان محترم مردم مشهد!

ديروز در حالي ساختمان باشگاه ابومسلم تخليه مي شد هيچ کدام از مسؤولان باشگاه جرأت نداشتند که در محل باشگاه حاضر شوند. قاسمي که فعلاً يک ماهي کاره اي نيست. بني اسد مثل خيلي از ماه هاي گذشته مفقود شده بود و رحمان نادري که حکم مدير عاملي اش دست همه رسانه هاي نوشتاري و تصويري است، با بيان اينکه تا حکم را قاسمي هم امضا نکند، مديرعامل نيست، از پاسخگويي طفره مي رفت.آقايان! ديروز در آن گيرودار، بازيکنان هم تهديد کردند که اگر مطالباتشان پرداخت نشود، ديگر حاضر به تمرين نخواهند بودند. اين يعني قوز بالاقوز.

چند تا از بازيکنان و مربيان غيربومي جلوي باشگاه از خبرنگاران مي پرسيدند چرا در خراسان کسي به داد ابومسلم نمي رسد؟ چرا مسؤولان استاني کاري براي اين باشگاه نمي کنند؟ آنها اگر با شخصي مشکل دارند، چرا ابومسلم را رها کرده اند؟

و ما خبرنگاران البته چون پاسخ قانع کننده اي نداشتيم، نه تنها عليه شما مسؤولان محترم حرفي نزديم که چشم به زمين دوختيم و لام تا کام توضيحي نداديم.

حالا ما و شما مانده ايم و باشگاهي که به دليل سؤ مديريت، فلاکت از سر و رويش مي بارد. از دست ما همين بر مي آيد که بنويسيم و دايم به شما گوشزد کنيم. از دست شما استاندار، فرماندار، شهردار و نماينده محترم، چه کاري بر مي آيد؟

بازيکنان و مربيان آواره شده ابومسلم مدام از ما مي خواهند که از اين باشگاه حمايت کنيم و نگذاريم اين سرمايه عظيم از دست برود. ما هم نقد فني نمي کنيم، مصاحبه هاي جنجالي انجام نمي دهيم و البته از شماها که دستي به آتش داريد، مي خواهيم از ابومسلم حمايت کنيد.

ابومسلم سقوط کند، اولين کساني که ضرر مي کنند جوانان اين شهرند. آقاي استاندار، فرماندار، شهردار و نمايندگان مردم! شماها که با شعار خدمت پشت ميز نشسته ايد، نمي خواهيد که جوانان شهر و استانتان ضرر کنند. مي خواهيد؟
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
از خار شدن !!!!! نه ، از خوار شدن
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس